۵ شهریور ۱۳۸۷
تعمقی در آثار دیانت بهائی پیرامون تجلی کلام الهی و قوای مکنونه آن در فرآیند تحقق وحدت عالم انسانی و تأسیس صلح در میان ملل
” اینکه عالم در طول قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم از سکرات موت قرون گذشته رهائی یافته و به حیات جدیدی داخل شده متفق علیه عموم است. اصول قدیمه مادیت و اغراض شخصیه و تعصبات مذهبی و نژادی و وطنی و عداوتهای گوناگون در میان خرابیهایی که از آن بوجود آمده در حال زوال و اضمحلال است و در مقابل در جمیع بلاد آثار روح جدید ایمان و اخوت و تعاون بین المللی بچشم می خورد که قیودات قدیمه و حدودات کهنه را از هم پاشیده و مطرود می سازد. در هر قسمت از حیات بشری تغییرات انقلابی، با عظمتی بی نظیر ظاهر شده است با اینکه عصر قدیم هنوز بکلی نمرده و با شئون قرن جدید بمنازعه مرگ و زندگی مشغول است و با اینکه شر و فساد زیاد و مهیب و دارای قدرتی شدید است ولی با سطوت و قوتی بدیع و امیدی جدید در معرض تحقیق و تدقیق و حمله قرار گرفته است. هر چند ابرهای تیره و تار و تهدید آمیز در افق نمایان است ولی بارقه امید و سعادت درخشیده و راه ترقی و تعالی را روشن ساخته و موانع و مهالکی را که مانع پیشرفت است نمودار و عیان ساخته است.
قرن حاضر بالنسبه بقرن هجدهم چون طلوع فجر است بعد از تاریکی، یا حلول بهار است پس از زمستان. جهان با روح و حیات جدید به اهتزاز آمده ، افکار و امیدهای جدید جوانه زده و اموری که تا چند سال پیش از محالات شمرده می شد اکنون بصورت واقعیات مسلم در آمده است . مسائلی دیگر که به نظر می آید قرنها لازم است تا بظهور رسد اکنون از شئون عادی محسوب است . حال ما در هوا پرواز و زیر دریا مسافرت می کنیم و با سرعت برق پیام به اطراف دنیا می فرستیم و در این سالیان اخیر ما آنقدرها معجزه دیده ایم که ذکر آنها دیگر میسر نیست”[۱].
این تحولات عظیم و پیشرفت های سریع در علم، مطابق بشاراتی است که در باب آخر الزمان در کتب مقدسه و احادیث اسلامی بدان اشاره شده است:
اما تو دانیال کلام را مخفی دار و کتاب را تا زمان آخر مهر کن. بسیاری به سرعت تردد خواهد نمود و علم افزوده خواهد شد (دانیال نبی باب ۱۲، آیه ۴ و۵).
در صفحه ۱۱۱۹ مهدی موعود آمده است: ” در خرائج راوندی از ابن بن تغلب از حضرت صادق (ع) نقل کرده که فرمود: علم ۲۷ حرف است. آنچه پیغمبران آورده اند دو حرف است و مردم هم تا کنون بیش از آن دو حرف ندانسته اند، پس موقعی که قائم قیام میکند بیست و پنج حرف دیگر را بیرون می آورد و آنرا در میان مردم منتشر میسازد و آن دو حرف را هم بآنها ضمیمه نموده تا آنکه بیست و هفت حرف خواهد شد”.
همچنین، در صفحه ۱۱۴۱ مهدی موعود حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که: ” ان المؤمن فی الزمان القائم و هو بالمشرق لیری اخاه الذی فی المغرب و کذا الذی فی المغرب یری اخاه الذی فی المشرق” یعنی، در زمان دولت قائم اگر یک فرد با ایمان در مشرق باشد برادرش را در مغرب میبیند و آنکس که در مغرب است برادرش را که در مشرق میباشد میبیند.
حضرت باب در ۲۲ می ماه ۱۸۴۴ اظهار امر نمودند و در روز ۲۴ می ماه ۱۸۴۴ ساموئل مورس، اولین تلگراف رسمی را بین واشنگتن و بالتیمور در آمریکا مخابره کرد که متن انتخاب شده اولین تلگرام از کتاب عهد قدیم و از سفر اعداد است: ” خدا چه کرده است؟”. مطبوعات این روز را سر آغاز جدیدی در پیشرفتهای علمی عالم انسانی لقب داده و این اختراع را وسیله ای در راه سرعت بخشیدن به اتحاد جهان نامیدند[۲].
از سال ۱۸۴۴ به بعد، برابر با ظهور دیانت بابی، انرژی جدیدی در کالبد انسانی و روح بدیعی در اختراعات و اکتشافات دمیده شد و مسیر جهان وارد مرحله جدیدی گردید و بنا بفرموده حضرت بهاءالله: ” بساط نظم کهن بر چیده شد و نظم نوین جایگزین آن شد”. باری، ” پیشرفت سریع علم یکی از عواملی بوده که در شکلی کنونی جهان تأثیر به سزایی ایفا نموده و تمدن عالم انسانی شاهد جهش های عظیمی در تمامی عرصه ها بوده است. برخی از پیشرفت های حاصله عبارتند از:
۱- تشکیل اولین کنگره حقوق نسوان
۲- انعقاد اولین کنگره تعلیم و تربیت جهانی
۳- انجام اقدامات اولیه برای جلوگیری از بهره کشی از کودکان
۴- امضاء اعلامیه آزادی بردگان در آمریکا
۵- پیشرفت های جدید و عظیمی در زمینه طب، موسیقی، ادبیات و هنر بدست آمده و اختراعات زیر نمونه ای از پیشرفت های بیشماری است که این عصر را منور ساخته است:
اختراع تلگراف و جوش لاستیک (۱۸۴۴)، ماشین چرخ تراش (۱۸۴۵)، ماشین چاپ (۱۸۴۶)، آسانسور (۱۸۵۵)، اجاق گاز (۱۸۵۸)، ماشین تحریر و دینامیت (۱۸۶۷)، ترمز بادی (۱۸۶۹)، تلفن (۱۸۷۷)، موتور گاز سوز (۱۸۷۸)، تراموای برقی (۱۸۸۴)، اتومبیل و ماشین حروف چینی (۱۸۸۵)، فیلم و عکاسی (۱۸۸۸)، موتور دیزل (۱۸۹۳)، تصویر متحرک و کوره ذغال سنگ (۱۸۹۳)، تلگراف بی سیم (۱۸۹۹)، هواپیما ( ۱۹۰۳).
همچنین، پیشرفتهای چشمگیری در زمینه میکروب شناسی و طب خصوصا بوسیله لیستر، کوخ و پاستور به عمل آمد. بنابراین زندگی انسانها در اثر افزایش اختراعات و اکتشافات و بهبودی های حاصله که از سال ۱۸۴۴ آغاز و تا به امروز ادامه یافته غنی تر گردیده و نمودار موفقیتها و پیشرفت ها مرتباً رو به افزایش است. از سوی دیگر روزنامه ها، مجلات، کتب، رادیو و تلویزیون، تلفن، تلگراف، مدارس، تعلیم و تربیت، مسافرت، همه و همه معلومات و اطلاعات بشر را در بعد وسیعی تزاید بخشیده است”[۳].
باری، ” حضرت بهاء الله اعلام فرمودند که پیغمبر یا مظهر الهی و بخشنده نور از عالم روحانی هستند. همچنانکه خورشید نور بخش عالم مادی است و بر زمین تابش نماید و باعث انبات نباتات و رشد و نمای عناصر مادی گردد، شمس حقیقت نیز بوسیله مظهر ظهور الهی بر جهان دل و جان پرتو افکند و افکار و اخلاق و صفات انسان را تربیت نماید. و همچنانکه خورشید ظاهری در زوایای تاریک و ظلمانی جهان تاثیر و نفوذ کرده حتی بمخلوقاتی که هرگز خورشید را ندیده اند گرما و فیض زندگی می بخشد، بهمین قسم فیوضات روح القدس بوسیله مظهر ظهور الهی در حیات معنوی نفوس اثر کرده و عقول و افکار مستعده را حتی در میان نفوس و اماکنی که نام مظهر الهی را نشنیده اند الهام میبخشد”[۴]. حضرت بهاءالله میفرمایند: ” همچه مدانید که ظهور حق مخصوص است باظهار معارف ظاهره و تغییر احکام ثابته بین بریه. بلکه در حین ظهور کل اشیاء حامل فیوضات و استعدادهای لاتحصی شده و خواهند شد …”[۵].
بنابراین، به استناد آثار دیانت بهائی، ” آفتاب حقیقی، کلمهٴ الهی است که تربیت اهل دیار معانی و بیان، منوط به اوست ، و اوست روح حقیقی ماء معنوی که حیات کلّ شىء از مدد و عنایت او بوده و خواهد بود”[۶]. حضرت بهاءالله در بسیاری از آیات نازله، به تجلی و نفوذ کلمه الله در این دور بدیع اشاره میفرمایند: ” قلب عالم از کلمه الهیه مشتعل است.[۷] علت حرکت حرارت بوده و علت حرارت کلمه الله.[۸] ما عالم را بنفحات وحی تجدید کردیم و بهار معانی را ظاهر ساختیم ولی اکثر مردم بر این نکته آگاه نیستند.[۹] در این عصر حیاتی بدیع ملل جهان را به حرکت آورده که تا کنون احدی پی به علت آن نبرده و سبب آنرا نشناخته است.[۱۰] از حرکت قلم اعلی روح جدید معانی به امر آمر حقیقی در اجساد الفاظ دمیده شد و آثارش در جمیع اشیای ارض ظاهر و هویدا، این است بشارت اعظم.[۱۱] براستی که نظم جهان از این نظم اعظم به آشفتگی گرائید و امور آن بعلت این نظم نوین که چشم آفرینش نظیر آن را ندیده است منقلب شد (ترجمه).[۱۲]
حضرت عبدالبهاء، یگانه جانشین حضرت بهاءالله و مبین و مفسر آیات الهی، می فرمایند: ” وقتی ندای الهی بلند گردید حیاتی جدید بر هیکل عالم دمید و روحی بدیع بر جمیع خلایق افاضه فرمود. بهمین دلیل عالم عمیقا به هیجان آمد و قلوب و وجدان نفوس تحرکی جدید یافت. عنقریب آثار این خلق بدیع ظاهر شود …”[۱۳].
و حضرت بهاءالله میفرمایند: “… و لکن قدرنا ظهور الکلمه و ما قدرفیها بین العباد علی مقادیر التی قدرت من لدن علیم حکیم … لو تتجلی علی العباد بما فیها لن یحملنها احد …، مضمون بیان مبارک: مقرر داشته ایم که تجلی کلمه الله و قوای مکنونه آن را بر ابناء بشر با شرایطی که از قبل از جانب خداوند علیم و حکیم مقدر شده است مطابق باشد … هرگاه مقدر بود کلمه الله همه قوای مکنونه خود را فی الحین ظاهر سازد هیچکس نمی توانست هیمنه و عظمت چنین اشراقی را تحمل کند”[۱۴]. و همچنین میفرمایند: ” رگ شریان عالم از نفحات آیات الهی متحرک و در هر حین مدد ربانی باو میرسد و الا از ظلمهای اهل ارض و علمای بلاد کل فانی و معدوم مشاهده می شوند”[۱۵].
باری، تحولات عمیق و وسیع جوامع انسانی به کمک تکنولوژی پیشرفته عصر حاضر ما را به مرحله حساس و خطیری از حیات نوع انسان بر کره خاک وارد ساخته است که طی آن سرنوشت جهان ما، تمدن ما و مسیر زندگی ما قطعا تعیین میشود[۱۶]. ” علوم و اختراعات که باید در طریق اصلاح و آسایش نوع انسان مورد استفاده قرار گیرد با ایجاد و اختراع آلات جهنمیه و ادوات جنگنده علاوه بر استفاده از آنها در جنگهای منطقه ای در دو نبرد بزرگ جنگهای جهانی … میلیونها نفوس بیگناه را بخاک و خون کشید و شهرهای بسیاری را ویران و آبادیها را کان لم یکن ساخت … واضح و معلوم است که کشفیات علمی نو ظهور و ترقیات صنایع و فنون بدون حصول روحانیت فاقد منافع و زیان بخش خواهد بود”[۱۷]. حضرت عبدالبهاء میفرمایند: ” ترقیات مدنی و کمالات جسمانی و فضائل بشری تا منضم به کمالات روحانی و صفات نورانی و اخلاق رحمانی نشود ثمر و نتیجه نبخشد”[۱۸] … ” از برای انسان دو بال لازم است. یک بال قوه جسمانیه و مدنیت مادیه و بال دیگر قوه روحانیه و مدنیت الهیه. طیران با بال واحد مستحیل است”[۱۹].
حضرت بهاءالله در الواح بیشماری، رسالت خود را اعلان و مخاطبین را به اجابت پیام الهی و پیروی از آئین آسمانی دلالت کردند: ” آنچه از سماء مشیت الهی نازل، آن سبب نظم عالم و علت اتحاد و اتفاق اهل آنست”، و ایشان ” نجات عالم انسانی و تحقق اراده الهی را در وحدت و اتحاد ادیان و وداد و صلح در میان همه فرهنگها، قومها و کشورها تصویر فرمودند”[۲۰]. حضرتشان در الواح مبارکه چنین هدایت میفرمایند: ” اصلاح عالم و راحت امم … ظاهر نشود مگر باتحاد و اتفاق و آن حاصل نشود مگر بنصایح قلم اعلی[۲۱]… بکمال محبت و اتحاد و مودت و اتفاق سلوک نمائید. قسم به آفتاب حقیقت، نور اتفاق آفاق را روشن و منور سازد”[۲۲]. ” در سالهای ۱۲۴۶ و ۱۲۴۷ شمسی بود که حضرت بهاءالله با نزول سوره هیکل زمامداران عالم از جمله پاپ، امپراطور روسیه، ناصرالدین شاه، ملکه انگلیس، صدر اعظم عثمانی و سلطان عبدالعزیز خلیفه عثمانی را مخاطب فرموده و همه ایشان را به نفی فرهنگ خشونت، محو بیدادگری اقتصادی و اجتماعی و ایجاد صلح عمومی دعوت فرمودند. آثار حضرت بهاءالله در دوران ۲۴ ساله اقامت ایشان در عکا از جمله کتاب اقدس و لوح شیخ همگی بر لزوم تاسیس نظمی بدیع و جهان شمول و استقرار صلح و وداد در عالم انسانی تاکید میفرمایند. این آثار از ظهور مرحله جدیدی از تحول و تکامل جهان سخن گفته و لزوم ایجاد نهادهای جهان شمول و فرهنگی مبنی بر اصل وحدت عالم انسانی را برای آینده جهان موکد ساختند”[۲۳].
حضرتشان در آثار مبارکه چنین هدایت میفرمایند: ” جمیع باید در صدد اصلاح عالم باشند. این است حکم محکم که در این ظهور اعظم … نازل گشته”[۲۴]. ” بخود مشغول نباشید، در فکر اصلاح عالم و تهذیب امم باشید”[۲۵].
حضرت بهاء الله خطاب به رهبران سیاسی و مذهبی زمان حیات خویش مرقوم فرمودند که استعدادهای جدید با قدرتی غیر قابل تصور و پیش بینی ، ورای درک و تصور نسلی که در آن زمان می زیست ، در اهل عالم بیدار می شود، استعدادهایی که به زودی حیات مادی کره ارض را دستخوش تحول و دگرگونی خواهد ساخت. ایشان فرمودند، لازم است این پیشرفتهای مادی آتیه مرکب و محملی برای ترقیات اخلاقی و اجتماعی شوند. اگر منازعات و اختلافات ملی گرایانه و تنگ نظرانه مانع از وقوع آن گردد، در این صورت ترقیات مادی نه تنها مورث منفعتی نخواهد بود، بلکه مضرات غیر قابل تصوری را به بار خواهد آورد. برخی از هشدارهای حضرت بهاءالله در این عصر و زمان ما طنینی مخوف و هولناک دارد.[۲۶]
ایشان در آثارشان بشریت را از عواقب نا مطلوب انکار ندای الهی متذکر ساختند، چنانچه میفرمایند: ” جمیع عالم حال به آتشهای مختلفه محترق، احدی سبب و علت آن را ندانسته، باری آنچه وارد شده و می شود نظر به اعمالی است که ارتکاب نموده اند”[۲۷]. و در لوح مقصود می فرمایند: الیوم هیکل عدل تحت مخاطب ظلم و اعتساف مشاهده می شود. از حق جل جلاله بخواهید تا نفوس را از دریای آگاهی بی نصیب نفرماید، چه اگر فی الجمله آگاه شوند ادراک می نمایند که آنچه از قلم حکمت جاری و ثبت شده بمنزله آفتاب است از برای جهان راحت و امنیت و مصلحت کل در آن است و الا هر یوم بلای جدیدی ارض را اخذ نماید و فتنه تازه ای بر پا شود.
حضرت عبدالبهاء میفرمایند که بشر باید تعالیم حضرت بهاءالله را عامل باشد والا اوضاع بهبود نمی یابد: ” اگر اهل عالم توجه به اسم اعظم ( حضرت بهاءالله) ننماید خطر عظیم در استقبال”[۲۸].
همچنین، حضرت بهاءالله در کلمات فردوسیه میفرمایند: براستی می گویم هر امری از امور اعتدالش محبوب، چون تجاوز نماید سبب ضر گردد. در تمدن اهل غرب ملاحظه نمائید که سبب اضطراب و وحشت اهل عالم شده، آلت جهنمیه بمیان آمده و در قتل وجود شقاوتی ظاهر شده که شبه آن را چشم عالم و آذان امم ندیده و نشنیده. اصلاح این مفاسد قویه قاهره ممکن نه مگر به اتحاد احزاب عالم در امور و یا در مذهبی از مذاهب. بشنوید ندای مظلوم را و به صلح اکبر تمسک نمائید. اسباب عجیبه غریبه در ارض موجود و لکن از افئده و عقول مستور و آن اسبابیست که قادر است بر تبدیل هواء ارض کلها و سمیت آن سبب هلاکت.
حضرت عبدالبهاء نیز، در پاریس خطاب به سفیر ژاپن میفرمایند: در عالم قوه عظیمه ای موجود که خوشبختانه تا به حال مکتوم مانده است. باید از خداوند مسئلت نمائیم که مادام که مدنیت روحانیه بر عقول و افکار بشر تسلط نیافته عالم موفق به کشف آن نگردد که این نیرو هرگاه به دست افراد فرو مایه افتد قادر است به انهدام کل ارض.
مارسی ماگازین ( Marseille Magasin) در شماره ۵۹ خود می نگارد : ” واقعه عجیبی از حضرت عبدالبهاء نقل شده به سال۱۹۱۱ هنگامیکه در پاریس بوده آن را به سفیر ژاپن گفته است. پس از ایراد خطابه هنگامیکه از کلیسای واگنر خارج می شدند رو به سفیر ژاپن کرده فرمودند نیروی فوق العاده خطرناکی موجود است که قدرت انهدام تمام زمین را دارد من از خدا رجا می نمایم که قبل از اینکه انسان کاملا روحانی گردد موفق به کشف این نیرو نشود تا بتواند آن را در راه خدمت به صلح مصرف کند نه در راه جنگ..” سی سال بعد این پیشگوئی تحقق یافت عکس العمل آن هنگامه و قتل عام اتمی هیروشیما و ناکازاکی بود خوانندگان گرام از خود سوال خواهند کرد که چرا حضرت عبدالبهاء این پیشگوئی را فقط به سفیر ژاپن فرموده اند؟ آیا شخص دیگری نبود؟ تحقق این قضیه در هیروشیما گواه منبع علم الهی ایشان است…”.
از سوی دیگر، بعد از جنگ جهانی دوم، از قبل حضرت ولی امرالله مبین آثار دیانت بهائی، منشی ایشان مرقوم فرموده اند: ” … حدود صد سال است که انذارات حضرت بهاءالله در آذان جمیع مردم طنین افکنده و اگر آنها به راه حلی که مظهر ظهور الهی در این یوم عرضه نموده اعتناء ننمایند، شواهد بسیاری در دست ماست که معتقد گردیم، اتفاقات وحشتناکی هنوز برای بشر رخ خواهد داد…”[۲۹].
طبق اشاراتی که در آثار مبارکه دیانت بهائی موجود است عالم با بلایا و انقلاباتی روبروست و بدان وسیله طاهر و پاکیزه خواهد شد. حضرت بهاءالله میفرمایند: ” اگر چه حال وجوه بشطر کفر متوجه، لکن از برای او میقاتی مقرر است اذا تم یظهر ما هو المسطور فی کتب الله رب العالمین”[۳۰]. همچنین، میفرمایند: ” عالم منقلب است و انقلاب او یوما فیوما در تزاید و وجه آن بر غفلت و لامذهبی متوجه و این فقره شدت خواهد نمود و زیاد خواهد شد بشانی که ذکر آن حال مقتضی نه و مدتی براین نهج ایام می رود اذا تم المیقات یظهر بغته ما یرتعد به فرائض العالم اذا یرتفع الاعلام و یغرد العنادل علی الافنان”[۳۱]. و می فرمایند: ” حال ارض حامله مشهود، زود است که اثمار منیعه و اشجار باسقه و اوراد محبوبه و نعماء جنیه مشاهده شود. تعالت نسمه قمیص ربک السبحان قد مرت و احیت طوبی للعارفین”[۳۲].
همچنین، در آثار دیانت بهائی آمده است: ” والامر عظیم عظیم، زود است که انقلاب اکبر ظاهر فو نفسه الحق که تفصیل فرماید ما بین کل حتی بین طائفین حول. بهائیان امیدوارند که این انقلاب اکبر سبب تحول روحانی عمیق و عظیم در عالم انسانی شود. گوئی تقدیر چنانست که نوع بشر شاهد مرگ نظام قدیم و تولد نظم بدیع که هر دو دردناک میباشد گردد”[۳۳].
حضرت بهاءالله در الواح مبارکه چنین میفرمایند: ” هر یوم شدت بلا زیاد می شود تا آنکه بالاخره آنچه از لسان عظمت در مراتب صلح نازل شده به آن متمسک شوند و به آن عمل نمایند”[۳۴].
باری، دنیا به سرعت بسوی آنچه حضرت بهاءالله برایش مقدر فرموده در حرکت است – حضرتشان بشریت را بر قرب حلول عصر عظیمی بشارت داده که در آن شمشیر ها به گاو آهن تبدیل گردد و ملکوت الهی که حضرت مسیح بدان اشاره داده بر روی زمین تاسیس شود و صلح در این سیاره خاکی به نحوی قطعی و دائمی تضمین گردد.[۳۵] به فرموده حضرت عبدالبهاء بشر قادر است در برابر همه چیز جز مشیت الهی برای این عصر و زمان مقاومت کند — حضرتشان در رساله مدنیه میفرمایند: ” لابد بر این است که عاقبت شاهد این سعادت (دستیابی به صلح) در انجمن عالم جلوه گردد، چه که آلات و ادوات حربیه بر این منوال بدرجه ای رسد که حرب بدرجه لا یطاق هیأت بشریه واصل گردد”.
” در آثار مقدسه آئین بهائی روندها و رویدادهای دنیای امروز و وقایع و حوادث مهم عصر معاصر و آینده با چنان وضوحی پیش بینی شده اند که شگفتی آور است. بخوبی محسوس است که بنیان گذار امر بهائی، حضرت بهاءالله، و مبین و شارح آن، حضرت عبدالبهاء و حضرت شوقی ربانی، رگ جهان را در دست داشتند و از ضربان قلب آن آگاه بودند. حضرت بهاءالله در الواح مبارکه می فرمایند: ” در قبضه اقتدارم کل اشیاء مقبوض و اسیر”. گوئی براستی عالم هستی در قبضه قدرت اوست زیرا با چنان اطمینانی از آینده و حوادث و رویدادهای آن سخن می گویند که حیرت آور است تا بدان حد که بصراحت می فرمایند: ” آنچه از قلم اعلی (قلم بهاءالله) جاری البته ظاهر شده و خواهد شد و لا یبقی من حرف الا وقدیراه المنصفون مستویا علی عرش الظهور (یعنی، آنچه از قلمشان نازل شده حتی یک حرف باقی نمی ماند مگر آنکه تحقق یابد)”. گذشت زمان بما این امکان را می دهد تا در مورد این بیان حضرت بهاءالله به داوری بنشینیم چون مشاهده می کنیم آنچه مربوط به گذشته بوده کلمه به کلمه بل حرف به حرف تحقق یافته … این خود میتواند دلیلی قاطع باشد که بینش حضرت بهاءالله محیط بر عالم هستی و علمش علم الهی است”[۳۶].
حضرت بهاءالله میفرمایند: ” رگ جهان در دست پزشک دانا است ، درد را می بیند و بدانائی درمان میکند . هر روز را رازی است و هر سر را آوازی. درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر. امروز را نگران باشید و سخن از امروز رانید. دیده میشود گیتی را دردهای بیکران فرا گرفته و او را بر بستر ناکامی انداخته. مردمانیکه از باده خود بینی سر مست شده اند پزشک دانا را از او باز داشته اند. اینست که خود و همه مردمان را گرفتار نموده اند . نه درد میدانند نه درمان میشناسند. راست را کژ انگاشته اند و دوست را دشمن شمرده اند. بشنوید آواز این زندانی را . بایستید و بگوئید ، شاید آنانکه در خوابند بیدار شوند”[۳۷].
حضرت بهاءالله زمانی در رابطه با یگانگی نوع بشر، صلح عمومی و حکومت بین المللی تعالیم و راهنمایی ارائه دادند که افراد نوع بشر قابلیت درک این افکار عالیه را نداشتند، و اصل وحدت عالم انسانی در زمانی که هنوز در هیچ نقطه جهان از جانب هیچیک از اندیشمندان بطور جدی عنوان نشده بود توسط حضرت بهاءالله اعلان شد. چنانچه، پروبست ( Probst) پزشک فرانسوی و استاد دانشکده علوم اجتماعی در روزنامه ” پیام” ( Le Message) شماره ۱۲ فوریه ۵۷ مینویسد: … حضرت بهاءالله و همینطور حضرت عبدالبهاء موسسین دیانت بهائی خیلی قبل از آن که اولیاء امور جهان متوجه اهمیت این موضوع حیاتی شوند و خیلی قبل از جنگهای بین المللی یعنی خیلی پیش از این که حتی فکر وحدت عالم انسانی در دماغها تولید شده باشد آن را واضحا بیان فرموده اند. و همچنین، ادموند پریوات ( Edmond Privat) نویسنده فرانسوی استاد دانشگاه ژنو در کتابی بنام دانش شرق ( La Sagesse De L’orient) مینگارد: “در آن اوان که حضرت بهاءالله این دستورات را که عبارتند از تحریم جنگ – لزوم ایجاد یک زبان و یک حکومت جهانی به جامعه بشری داد ویلسون، رئیس جمهور آمریکا، اصول ۱۲ گانه خود را از روی آنها تنظیم و به جامعه ملل آورد، نه دکتر زامنهوف در صدد تنظیم اصول اسپرانتو بود و نه کسی اسمی از حکومت بین المللی در دهان داشت.
حضرت بهاءالله میفرمایند: ” امروز روز فضل اعظم و فیض اکبر است. باید کل به کمال اتحاد و اتفاق در ظل سدره عنایت الهی ساکن و مستریح باشند و تمسک نمایند به آنچه الیوم سبب عزت و ارتفاع است”[۳۸].
چه صلاحی رساتر از ندای حضرت بهاءالله، منادی پروردگار در این عصر وجود دارد که بتواند تغییر و تقلیبی اساسی در جهان را تحقق بخشد همانند تقلیبی که در قلوب پیروانش در سراسر جهان پدید آورده و نفوسی را که قبلا تفاوتهای فراوان داشتند و بظاهر ائتلاف ناپذیر بنظر میرسیدند کاملا متحد ساخته است[۳۹].
حضرت عبدالبهاء میفرمایند: ” سعادت عالم انسانی در وحدت و یگانگی نوع بشر است. و ترقیات جسمانی و روحانی هر دو مشروط و منوط به الفت و محبت عمومی بین افراد انسانی”[۴۰].
در هر صورت، راهی که بسوی استقرار صلح اعظم در پیش است راهی هموار و بی درد نیست در این دنیا هیچ مشروعی بدون تحمل زحمت و مشقت تاسیس نمی شود و هیچ موفقیتی حاصل نمی گردد[۴۱]. از دیدگاه دیانت بهائی، ” رویدادها، انقلابات، تحولات، جنگ ها، بحران ها، اغتشاشات عالم و رنج های بنی آدم حتی در پیشرفت های علمی و تکنولوژی با ظهور حضرت بهاءالله ارتباطی مستقیم دارد و به تعبیری نیروهای ویرانگر و نیز جهش ها و حرکت ها در جهت آینده ای روشنتر، بازتاب های منفی و مثبت نیروی الهی است که بر جهان دمیده شده است”[۴۲]. از سوی دیگر، ” جنگها، اکتشافات، و تعصباتی که وجه مشخصه مراحل ناپختگی و عدم بلوغ در جریان مزبور بود ، نباید مایه یاس باشد، بلکه محرک و مشوقی برای پذیرفتن مسئولیت های جمعی باید تلقی گردد”[۴۳].
در نتیجه، ” نظم بدیع حضرت بهاء الله امروز در حال بنیان گذاری در عالم امکان است. این نظم مشروعی بسیار خطیر و عدد خادمین آن هنوز نسبتا قلیل است با وجود این موفقیت آن از نظر بهائیان مسلم و قطعی می باشد زیرا نیروی محرکه ای که بطور مقاومت ناپذیری در استقرار آن کار می کند منشاء بشری ندارد بلکه از نقشه و اراده الهی سرچشمه می گیرد. این نقشه منبعث از مشیت خداوندی است و حق خود ضامن موفقیت اجرای آن خواهد بود . تمام وقایع و حوادثی که در عالم رخ می دهد تحت تاثیر و نفوذ این نقشه اساسی خداوند که فی الحقیقه همان عهد و میثاق الهی است می باشد. پیشرفت های سریع در زمینه اکتشافات علمی و ظهور علائم و آثار بلوغ فکری از یک طرف و اضطرابات و انقلابات عالم انسانی و نابسامانی های سیاسی از سوی دیگر همه قسمتی از این دورنمای عظیم و جهانگیر است که اراده الهی را منعکس و متجلی می نماید”[۴۴].
در آثار دیانت بهائی اشاره شده است که وحدت اهل عالم و تشکیل نظم بدیع جهانی در این زمان، به دلیل پیشرفت علم در وسایل ارتباطی امکان پذیر شده است، حضرت عبدالبهاء در این خصوص میفرمایند: ” در دورهای سابق هر چند ائتلاف حاصل گشت ولی بکلی ائتلاف من علی الارض غیر قابل ممکن بود. زیرا وسائل و وسائط اتحاد مفقود و در میان قطعات خمسه عالم ارتباط و اتصال معدوم بلکه در بین امم یک قطعه نیز اجتماع و تبادل افکار معسور لهذا اجتماع جمیع طوائف عالم در یک نقطه اتحاد و اتصال و تبادل افکار ممتنع و محال. اما حال وسائل اتصال بسیار و فی الحقیقه قطعات خمسه عالم حکم یک قطعه یافته و از برای هر فردی از افراد سیاحت در جمیع بلاد و اختلاط و تبادل افکار با جمیع عباد در نهایت سهولت میسر به قسمی که هر نفسی به واسطه نشریات مقتدر بر اطلاع احوال و ادیان و افکار جمیع ملل”[۴۵].
باری، در آثار دیانت بهائی اشاره شده است که دستیابی به صلح عمومی تدریجی بوده و مرحله نخست از آن، صلح اصغر یا صلح سیاسی است — یعنی، سیاستمداران برای پایان دادن به جنگها مجبور به عقد پیمانهای بین المللی شده و ” به یک وحدت نظری میرسند، زیرا سیاستشان چنین اقتضاء می کند و راهی دیگر برای نجات نمی بینند”[۴۶] و ندانسته اصول کلی حضرت بهاءالله را بمرحله اجرا گذاشته و موفق به استقرار صلح اصغر می شوند. حضرت بهاءالله در بیانات نصیحت آمیز خود خطاب به روسای ارض در الواح ملوک میفرمایند: لما نبذتم الصلح الاکبر عن ورائکم تمسکوا بهذا الصلح الاصغر لعل به تصلح امورکم و الذین فی ظلکم علی قدر …، مضمون بیان مبارک: چون از قبول صلح اکبر امتناع ورزیده اید به صلح اصغر تمسک نمائید شاید تا اندازه ای وضع شما و رعایایتان بهتر شود. در توضیح استقرار صلح اصغر، بیت العدل اعظم بیان زیر را از حضرت ولی امرالله نقل میفرمایند: ” حضرت ولی امرالله به ما فرموده اند که دو جریان عظیم در جهان در کار است. یکی نقشه عظیم الهی که توسعه اش ملازم با اغتشاش و آشوب فراوان و در سراسر کره ارض در جریان است، هر مانعی را در سبیل اتحاد دنیا از میان بر می دارد و عالم انسانی را در آتش رنج و بلا بصورت هیکلی واحد متحد خواهد کرد. جریان این قوه در میقات خود صلح اصغر را به وجود خواهد آورد و آن عبارت از وحدت سیاسی جهان است که در آن زمان بشریت را می توان به هیکلی تشبیه کرد که موجود است ولی فاقد روح حیات می باشد و جریان دوم دمیدن روح حیات بر این هیکل واحد بی روح میباشد”[۴۷]. سپس مرحله بعدی انتقال از صلح اصغر به صلح عمومی می باشد که این انتقال به استناد آثار دیانت بهائی با مشارکت بهائیان عالم و اجرای اصول و تعالیم حضرت بهاءالله به وقوع می پیوندد ( در اینجا از صلح اکبر و اعظم سخن نمی گوییم و به طور عمومی به این مطلب اشاره می شود).
حضرت بهاءالله سالها پیش از تشکیل محکمه کبری و جامعه بین الملل، اجتماع رهبران عالم را، برای توافق در مورد صلح مطرح فرمودند: ” لابدّ بر اینست مجمع بزرگی در ارض بر پا شود. و ملوک و سلاطین در آن مجمع مفاوضه در صلح اکبر نمایند . و آن اینست که دول عظیمه برای آسایش عالم بصلح محکم متشبّث شوند . و اگر ملکی بر ملکی برخیزد جمیع متّفقا بر منع قیام نمایند . در این صورت عالم محتاج مهمّات حربیّه و صفوف عسکریّه نبوده و نیست، إلّا علی قدر یحفظون به ممالکهم و بلدانهم. اینست سبب آسایش دولت و رعیّت و مملکت . إن شاء اللّه ملوک و سلاطین که مرایای اسم عزیز الهی اند باین مقام فائز شوند و عالم را از سطوت ظلم محفوظ دارند”[۴۸]. به فرموده حضرت عبدالبهاء، مبین آثار دیانت بهائی: ” محکمه کبری، توسط مردم و دولت هر مملکتی انتخاب خواهد شد. و اعضاء از هر مملکت و دولتی، با اتحاد و اتفاق در آن مجتمع خواهند شد. همه منازعات به این محکمه ارجاع داده خواهد شد که مأموریت آن ممانعت از بروز جنگ است”[۴۹]، و بیت العدل اعظم، مرجع عالیمقام دیانت مقدس بهائی، تصریح می فرمایند که: محکمه کبرای بین المللی جزئی از حکومت عالی جهانی است و عامل موثر در تأسیس صلح اصغر خواهد بود[۵۰].
استانوودکوب ( Stanwood Cobb ) دانشمند آمریکائی و کارشناس تعلیم و تربیت کودکان در کتابی بنام ” امنیت دنیای رو به زوال ” مینویسد: ” حضرت بهاءالله به سال ۱۸۶۷ از زندان عکا الواحی به تمام سلاطین جهان فرستاده و آینده آنها را اخبار کرد که قیام نمایند و صلح بین المللی و تمدن جهانی را تأسیس نمایند. در همین الواح لزوم وجود سازمان ملل را اخبار فرموده اند … ویلسون رئیس جمهوری آمریکا که مقدر شده بود مؤسس سازمان ملل باشد این الواح را مورد مطالعه قرار داد و برنامه صلحی که پیشنهاد نمود از روی آنها تنظیم شده …”.
همچنین، حضرت بهاءالله، در لوح اشراقات میفرمایند: جمیع را به صلح اکبر که سبب اعظم است از برای حفظ بشر امر نمودیم. سلاطین آفاق باید باتفاق به این امر که سبب بزرگست از برای راحت و حفظ عالم تمسک فرمایند. ایشانند مشارق قدرت و مطالع اقتدار الهی. از حق می طلبیم تأیید فرماید بر آنچه که سبب آسایش عباد است. و میفرمایند: ” ای احزاب مختلفه به اتحاد توجه نمایید و به نور اتفاق منور گردید. لوجه الله در مقری حاضر شوید و آنچه سبب اختلاف است از میان بردارید تا جمیع عالم به انوار نیر اعظم فائز گردند و در یک مدینه وارد شوند و بر یک سریر جالس”[۵۱].
حضرت عبدالبهاء، در خصوص اجتماع رهبران عالم و توافق در مورد صلح ، در رساله مدنیه می فرمایند: ” بلی تمدن حقیقی وقتی در قطب عالم علم افرازد که چند ملوک بزرگوار بلند همت چون آفتاب رخشنده عالم غیرت و حمیت، به جهت خیریت و سعادت عموم بشر، بعزمی ثابت و رای راسخ، قدم پیش نهاده مسئله صلح عمومی را در میدان مشورت گذارند و بجمیع وسائل و وسائط تشبث نموده عقد انجمن دول عالم نمایند و یک معاهده قویه و میثاق و شروط محکمه ثابته تاسیس نمایند و اعلان نموده به اتفاق عموم هیئت بشریه موکد فرمایند. این امر اتم و اقوم را که فی الحقیقه سبب آسایش آفرینش است کل سکان ارض مقدس شمرده جمیع قوای عالم متوجه به ثبوت و بقای این عهد اعظم باشند و در این معاهده عمومیه تعیین و تحدید حدود و ثغور هر دولتی گردد و توضیح روشن و حرکت هر حکومتی شود و جمیع معاهدات و مناسبات دولیه و روابط و ضوابط مابین هیئت حکومتیه بشریه مقرر و معین گردد و کذلک قوه حربیه هر حکومتی به حدی معلوم و مخصص شود چه اگر تدارکات محاربه و قوه عسگریه دولتی ازدیاد یابد سبب توهم دول سائره گردد. باری اصل مبنای این عهد قویم را بر آن قرار دهند که اگر دولتی از دول من بعد شرطی از شروط را فسخ نماید کل دول عالم بر اضمحلال او قیام نمایند بلکه هیئت بشریه به کمال قوت بر تدمیر آن حکومت برخیزد اگر جسم مریض عالم به این داروی اعظم موفق گردد البته اعتدال کلی کسب نموده بشفای باقی دائمی فائز گردد …” و همچنین می فرمایند:” تا علم صلح عمومی بلند نگردد و محکمه کبرای عالم انسانی تشکیل نشود و جمیع امور ما به الاختلاف دول و ملل در آن محکمه قطع و فصل نگردد عالم آفرینش آسایش نیابد بلکه هر روز بنیان بشر زیر و زبر گردد و آتش فتنه زبانه کشد و ممالک قریب و بعید را مثل خاکستر کند ، جوانان نورسیده هدف تیر اعتساف گردند و اطفال مظلوم، یتیم و بی پرستار مانند، و مادرهای مهربان در ماتم نوجوانان خویش نوحه و ندبه نمایند ، شهرها خراب شود ، ممالک ویران گردد، چاره این ظلم و اعتساف صلح عمومی است”.
در هر صورت، ” وحدت عالم انسانی که به حقیقت هدف غائی و نهائی دیانت بهائی می باشد عبارت از ارتباط کامل میان اقوام و ملل عالم و اتّحاد حقیقی و دائمی آنان در کلیّه شئون حیات بشری و مظاهر مختلفه تمدّن می باشد. حقیقت و منظور از وحدت آنست که جامعه انسانی در جمیع مظاهر تمدّن خویش مانند علم و تکنیک حقوق و قانون اقتصاد و سیاست، زبان و ادبیات حتّی اوزان و مقادیر و غیره متّحد گشته و در قالب یک نظام واحد اجتماعی و جهانی ریخته شود و در عین حال شخصیّت حقوقی و ملّی آنان به وسیله مرکز حکومت جهانی که دارای سه قوّه مقنّنه _ قضائیّه _ اجرائیّه است اداره شود و روابط میان آنان به وسیله مرکز جهانی تنظیم و حدود و اختیار و آزادیشان مشخّص گردد”[۵۲].
حضرت ولی امرالله در توضیح وحدت عالم انسانی، که محور جمیع تعالیم حضرت بهاءالله میباشد، میفرمایند: ” اصل وحدت عالم انسانی … صرفاً منبعث از اظهار احساساتی ناسنجیده و بیان امیدی مبهم و نارسا نیست و نباید آن را منحصراً ناشی از آرزوی احیاء روح اخوّت بشری و خیرخواهی بین مردم انگاشت و هدفش را فقط در این دانست که بین افراد بشر و ملل و اقوام تعاون و تعاضدی حاصل گردد … پیامش فقط متوجّه افراد نیست بلکه بروابط ضروریّهای نیز مربوط می شود که ممالک و ملل را بهم پیوند می دهد و عضو یک خانوادهء بشری می نماید … و نیز مستلزم آنست که در بنیان جامعهء کنونی تغییراتی حیاتی ( ارگانیک ) صورت پذیرد که شبهش را چشم عالم ندیده است … بلی اصل وحدت عالم انسانی خواهان تجدید بنیان جامعه و طالب خلع سلاح کشورهای متمدّن جهان است ، جهانی که بمانند هیکلی زنده در جمیع جنبههای اصلی حیاتش ، در نظم سیاسیش ، آمال روحانیش ، تجارت و اقتصادش ، خط و زبانش متّحد باشد و در عین حال کشورهای عضو آن حکومت متّحدهء جهانی بتوانند آزادانه خصائص ملّی خود را حفظ کنند”[۵۳].
حضرت عبدالبهاء جل ثنائه در لوح هفت شمع که در جواب الکساندر وایت عزّ نزول یافته انوار و مظاهر مختلفه وحدت عالم انسانی را بنام هفت شمع که باید در عالم انسانی افروخته شود توجیه فرموده اند:
شمع اوّل: وحدت سیاسی است و جزئی اثری از آن ظاهر گردیده.
شمع دوّم: وحدت آراء در امور عظیمه است که آن نیز عنقریب اثراتش ظاهر گردد.
شمع سوّم: وحدت آزادی است آن نیز قطعیّاً حاصل گردد.
شمع چهارم: وحدت دینی است این اصل اساس و شاهد این وحدت در انجمن عالم به قوّه الهیه جلوه نماید.
شمع پنجم: وحدت وطنی است در این قرن اتّحاد و یگانگی نیز به نهایت قوّت ظاهر شود جمیع ملل عاقبت خود را اهل وطن واحد شمارند.
شمع ششم: وحدت جنس است جمیع من علی الارض مانند جنس واحد شوند.
شمع هفتم: وحدت لسان است یعنی لسانی ایجاد گردد که عموم خلق تحصیل آن نمایند و با یکدیگر مکالمه کنند و این امور که ذکر شد قطعی الحصول است زیرا قوّه ملکوتیّه مؤیّد آن.[۵۴]
بنابراین، اساسی لازم میباشد تا موانع موجود را جهت استقرار صلح عمومی و وحدت عالم انسانی بر طرف نماید و راه را برای ایجاد نظم جهانی مهیا کند — برخی از آثار دیانت بهائی عمق دیدگاه این آئین جهانی را در این راستا نمودار می سازد:
قلم اعلی در هر یک از آیات ابواب محبت و اتحاد باز نموده. قلنا و قولنا الحق عاشروا مع الادیان کلها بالروح و الریحان. از این بیان آنچه سبب اجتناب و علت اختلاف و تفریق بود از میان برخاست و در ارتقاء وجود و ارتفاع نفوس نازل شده آنچه که باب اعظم است از برای تربیت اهل عالم. آنچه از لسان و قلم ملل اولی از قبل ظاهر، فی الحقیقه سلطان آن در این ظهور اعظم از سماء مشیت مالک قدم نازل. (لوح دنیا)
مقصود از ارسال رسل و انزال کتب معرفه الله و الفت و اتحاد عباد بوده. حال، ملاحظه می شود شریعت الهی را سبب و علت بغضاء و عناد نموده اند. زهی حسرت و ندامت که اکثری بما عندهم متمسک و مشغول و از ما عند الله غافل و محجوب. (لوح شیخ نجفی، ص ۱۰)
امروز انسان کسی است که به خدمت جمیع من علی الارض قیام نماید. حضرت موجود می فرماید، طوبی لمن أصبح قائماً علی خدمه الامم. و در مقام دیگر میفرماید لیس الفخر لمن یحب الوطن، بل لمن یحب العالم… فی الحقیقه عالم یک وطن محسوب است و من علی الارض اهل آن. (لوح مقصود)
ای دوستان قدر و مقام خود را بدانید. زحمات خود را به توهمات این و آن ضایع منمائید. شمائید انجم سماء عرفان و نسائم سحرگاهان، شمائید میاه جاریه که حیات کل معلق به آن است و شمائید احرف کتاب. به کمال اتحاد و اتفاق جهد نمائید که شاد موفق شوید به آنچه سزاوار یوم الهی است. براستی می گویم فساد و نزاع و ما یکرهه العقول لایق شأن انسان نبوده و نیست. (منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص ۱۲۹)
جمیع از برای اصلاح عالم خلق شده اند. لعمرالله شئونات درنده های ارض لایق انسان نبوده و نیست. شأن انسان رحمت و محبت و شفقت و بردباری با جمیع اهل عالم بوده و خواهد بود. ( منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص ۱۴۰)
پس ای یاران الهی تا توانید بر اتحاد و اتفاق با یکدیگر کوشید، زیرا کل قطرات یک بحرید و اوراق یک شجر و لئالی یک صدف و گل و ریاحین یک ریاض … نفسی را بیگانه نخوانید و شخصی را بدخواه مشمرید. (منتخباتی از مکاتیب، ج ۱، ص ۲۶۹)
در جمیع احوال به آنچه سبب آسایش خلق است مشغول باشید. همت را در تربیت اهل عالم مصروف دارید که شاید نفاق و اختلاف از مابین امم به اسم اعظم محو شود … کل اهل یک عالمید و از یک کلمه خلق شده اید. نیکوست حال نفسی که به محبت تمام با عموم انام (مردم) معاشرت نماید. ( منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص ۲۱۴)
… اجناس و الوان مختلفه موجب جلوه و جلال و هم آهنگی عالم امکان است. کل باید در این بوستان عظیم انسانی چون گلهای رنگارنگ بنهایت الفت و اتحاد پرورش یابند و فارغ از هر گونه نفرت و اختلاف با یکدیگر دمساز و مألوف گردند. (نقل از ترجمه خطابه ۳۰ آوریل ۱۹۱۲، صفحه ۷۷ ظهور عدل الهی)
آزادی زنان و وصول به تساوی میان زن و مرد، هر چند اهمیتش چنان که باید هنوز آشکار نباشد، یکی از مهم ترین وسائل حصول صلح جهانی محسوب است. انکار تساوی بین زن و مرد نتیجه اش روا داشتن ظلم و ستم به نیمی از جمعیت جهان است و چنان عادت و رفتار ناهنجاری را در مردان به وجود می آورد که اثرات نا مطلوبش از خانه به محل کار و به حیات سیاسی و مآلاً به روابط بین المللی کشیده می شود. انکار مساوات میان زن و مرد هیچ مجوز اخلاقی و عملی یا طبیعی ندارد و فقط زمانی که زنان در جمیع مساعی بشری سهمی کامل و متساوی داشته باشند، از لحاظ اخلاقی و روانی جو مساعدی خلق خواهد شد که در آن صبح صلح جهانی پدیدار گردد. (پیام وعده صلح جهانی) باید به اختیار یک زبان بین المللی، که علاوه بر زبان مادری به تمام مردم عالم آموخته شود توجهی فراوان مبذول داشت. زیرا عدم مخابره و تفاهم بین مردم است که مساعی بشر را در حصول صلح جهانی تضعیف می کند و اختیار زبان بین المللی تا حد زیادی سبب حل این مشکل میشود.( وعده صلح جهانی) حضرت بهاءالله میفرمایند: ” از جمله اموریکه سبب اتّحاد و اتّفاق میگردد و جمیع عالم یک وطن مشاهده میشود آنست که السن مختلفه بیک لسان منتهی گردد، و همچنین خطوط عالم بیک خط. باید جمیع ملل، نفوسی معیّن نمایند از اهل ادراک و کمال، تا مجتمع شوند و بمشاورت یگدیگر یک لسان اختیار کنند، چه از السن مختلفه موجوده و چه لسان جدید تازه اختراع نمایند و در جمیع مدارس عالم اطفال را بآن تعلیم دهند”. (دریای دانش، ص ۱۷)
حضرت بهاءالله موکداً توجه ما را به محسنات مشورت و ضرورت آن در اداره و انتظام امور انسانی معطوف داشته می فرمایند: ” مشورت بر آگاهی بیفزاید و ظن و گمان را به یقین تبدیل نماید. او است سراج نورانی در عالم ظلمانی، راه نماید و هدایت کند. از برای هر امری مقام کمال و بلوغ بوده و خواهد بود – بلوغ و ظهور خرد به مشورت ظاهر و هویدا”. (صلح پایان جنگ نیست، ص ۲۱ )
باری، حضرت ولی امرالله نمائی از نظم جهانی را که حضرت بهاءالله برای آتیه بشر منظور فرموده اند اینچنین تشریح مینمایند: ” وحدت عالم انسانی آنطور که حضرت بهاءالله پیش بینی فرموده اند، اسقرار یک حکومت مشترک المنافع جهانی است که همه ملل و نژادها و اقلیت ها و طبقات مختلف مردم را متحد و نزدیک ساخته و در عین حال استقلال حکومات عضو آنرا حفظ نموده و آزادی و حریت افرادی که این حکومات را تشکیل داده اند کاملا از تعرض مصون خواهد داشت. این حکومت جهانی تا آنجا که بتوان پیش بینی نمود از یک مجمع قانونگذاری جهانی تشکیل می شود که اعضاء آن امنای جمیع افراد بشر خواهند بود و همه منابع اقتصادی جهان را کنترل کرده و به تصویب قوانین مناسب در هر کجا که برای نظم زندگی افراد لازم بداند اقدام خواهد نمود، نیازهای همه نژادها و طبقات مردم را بر آورده ساخته و روابط آنها را منضبط خواهد کرد، قوه مجریه جهانی با نیروی بین المللی تقویت خواهد شد و قوانین پارلمان جهانی را به مرحله اجرا در خواهد آورد، محکمه بین المللی به حل و فصل اختلافات پرداخته و احکام قطعی و لازم الاجرای خود را صادر خواهد کرد. خط و زبان جهانی، سیستم پولی و ارزی یکسان بین المللی، اوزان و مقیاسات عمومی، روابط و تفاهم بین ملتها و نژادهای انسانی را تسهیل خواهد کرد. نزاعهای ملی، نفرت و مخاصمت بکلی از میان خواهد رفت و تبعیضات نژادی و تعصبات ملی جای خود را به توافق و تفاهم و همکاری خواهد داد و علل مخاصمات مذهبی برای همیشه زائل خواهد شد و انحصارات و موانع اقتصادی بکلی مرتفع خواهد گردید و امتیازات فاحش طبقاتی از میان بر خواهد خاست”.
در خاتمه باید گفت که، با توجه به تغییرات و دگرگونیهای بنیانی در نظام اقتصادی و اجتماعی و سیاسی جامعه بشری و ارتباط و اتکاء ملت ها به یکدیگر و کوچک شدن جهان بر اثر دگرگونیهای شگرف در وسائل و ابزار حمل و نقل و ارتباطات و در نتیجه کوتاه شدن فاصله ها، اوضاع و شرایطی پدید آمده که ملتها برای تامین بهتر منافع و مصالح ملی و خصوصی خود به ناچار بایستی طریق اتحاد و اتفاق پیش گیرند تا بتوانند با همکاری و تعاون و اشتراک مساعی یکدیگر در چهارچوب یک جامعه متحد جهانی، در صلح و آرامش و رفاه و آسایش بسر برند که این یگانگی و اتحاد چیزی جز اراده الهی نیست[۵۵]. بهائیان ایمان دارند که قطعیا زمان آن فرا رسیده که وحدت عالم انسانی بمرحله تحقق واصل شود و همه اجناس و ادیان و ملل و قبائل را اعضای عائله واحده گرداند و خلاصه آنکه، اراده الهی، نظم جهانی را که در طول تاریخ بشر بآن وعده داده شده تحقق خواهد بخشید[۵۶]. باری، نظم بدیع جهانی آتیه بس عظیم و زیبا را به ما نوید می دهد، که در آن شمشیرها به گاو آهن تبدیل گردد، چنانچه بشارات آن در کتب انبیای بنی اسرائیل مذکور است: “در ایّام آخر کوه خانه خدا بر قلّه کوهها ثابت خواهد شد و فوق ملّتها برافراشته خواهد گردید و جمیع امّت ها به سوی آن روان خواهند شد و قوم های بسیار عزیمت کرده خواهند گفت بیائید تا به کوه خداوند و به خانه خدای یعقوب برآئیم تا طریق های خویش را به ما تعلیم دهد و به راههای وی سلوک نمائیم زیرا شریعت از صهیون و کلام خداوند از اورشلیم صادر خواهد شد و امّت ها را داوری خواهد کرد و قوم های بسیاری را تنبیه خواهد کرد و ایشان شمشیرهای خود را برای گاو آهن و نیزه های خویش را برای ارّه خواهند شکست امّتی بر امّتی شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت (کتاب اشعیاء نبی، باب دوّم)”، و همان نزول و اسقرار ملکوت الهی و سلطنت خدا در روی زمین می باشد که در کتب مقدسه انبیای سلف به آن اشاره شده است : “ای پدر آسمانی نام تو مقدّس باد ملکوت تو بیاید اراده تو چنانکه در آسمانست بر زمین گسترده شود (انجیل متی ۶/۱۰)”.
حضرت عبدالبهاء می فرمایند: ” الیوم جز قوه کلیه کلمه الله که محیط بر حقایق اشیاء است، عقول و افکار و قلوب و ارواح عالم انسانی را در ظل شجره واحده جمع نتواند. اوست نافذ در کل اشیاء و اوست محرک نفوس و اوست ضابط و رابط عالم انسانی”[۵۷].
و با قسمتی از بیانیه بیت العدل اعظم ” وعده صلح جهانی خطاب به اهل عالم” این مقاله را به پایان میرسانیم: ” صلح بزرگی که آرزوی دل و جان نیک اندیشان جهان در قرون و اعصار بوده و درباره اش عارفان و شاعران در نسل های پی در پی سخن گفته و در کارگاه خیال نمودارش ساخته اند، صلحی که تحققش نوید تمام کتب مقدسه در هر دور بوده، حال به دستیابی ملل عالم نزدیک گشته است. این اولین بار در تاریخ جهان است که می توان تمام کره زمین را با وجود اختلافات بی شمار مردمش، به شکل یک واحد مجسم کرد. پس، استقرار صلح جهانی نه تنها امکان دارد، بلکه اجتناب ناپذیر است و مرحله دیگری از ترقی و تکامل عالم است که به قول یکی از متفکرین بزرگ، ” مرحله جهانی شدن عالم بشری” است.
منابع و مأخذ
[۱] بهاءالله و عصر جدید، ص ۹ – ۱۰
[۲] قرن انوار- عصر ذهبی، بهروز ظریف زاده، ص ۱۶
[۳] دزد در شب، ویلیام سیرز، ص ۶۶ – ۶۷
[۴] بهاءالله و عصر جدید، ص ۱۱ – ۱۲
[۵] محبوب عالم، از انتشارات مجله عندلیب، ص ۷
[۶] حضرت بهاءالله: دریاى دانش، مؤسّسهٴ ملی مطبوعات امرى، ١٣٢ب، ص ١٠٣
[۷] مجموع الواح حضرت بهاءالله، ص ۲۳۱
[۸] لوح اقتدارات
[۹] مائده آسمانی جلد هشتم، ص ۱۰۸
[۱۰] ایران آینده، جمشید فنائیان، ص ۲۱۲
۱۱] لوح دنیا
[۱۲] کتاب مستطاب اقدس، بند ۱۸۱
ادیان الهى همواره نقش مؤثرى در رهبرى حیات اجتماعى بشر و شکلگیرى تمدنها داشته اند. الهام از تعالیم ادیان بوده که عواطف و احساسات بشرى راتلطیف نموده و راهگشاى جوامع بسوى پیشرفت و ترقى گردیده است. در واقع نقش مؤثّرى که ادیان الهى در پیشبرد تمدّن داشتهاند انکار ناپذیر است. ولی آنچه که از نظر کسانى که منکر این تأثیر هستند پنهان مانده حرکت تکاملی ادیان الهى و یا باصطلاح اهل بها استمرار ظهورات الهیّه است. اگر از این دیدگاه به تحولات تاریخى بنگریم همه مسائل بنحو ساده اى قابل توجیه خواهد بود. اصل استمرار ظهورات الهیه در واقع نمایانگر دیدگاه آئین بهائى در مورد تاریخ و فلسفه تاریخ میباشد. بهائیان نیروهاى روحانى را عامل اصلی حرکت تاریخ و شکلگیرى تمدنها میدانند. در بین فلاسفه و پژوهشگران تاریخ آرنولدتوین بى ( A. Toynbee)، مورخ انگلیسى، نظر مشابهى دارد. او بر خلاف مارکس که حرکت تاریخ را بر مبناى نیروى اقتصاد و انگیزه هاى مادى میدانست، معتقد است که قواى روحانى شکل دهنده تاریخ و عامل پیشبرد تمدن میباشند (نگرشی کوتاه بر تعالیم اجتماعی آئین بهائی، نگارش حوریوش رحمانی).
همچنین، ایمانوئل کانت، فیلسوف آلمانی، معتقد است: ” بزودی زمان آن فرا خواهد رسید که ثابت شود نفس انسان از لحاظ عمل، همبستگی کامل با عالم ارواح دارد (بنابر علم جدید روحی، عامل روحی که در کمون هر موجود زنده ای هست رابطه کامل با هوش آن موجود دارد) . همبستگی که بسیار محکم است و از هم جدا نمی شود، و آن عالم در این عالم مادی ما بطور عمیق اثر می گذارد” ( این همان حقیقتی است که فلاسفه دیگر از جمله ویلیام جیمس نیز آن را تقریر و تأکید کرده است). مأخذ: انسان روح است نه جسد، دکتر رئوف عبید، ص ۵۳
ژرژ بیل کلی، فیلسوف ایرلندی و عالم ماورای طبیعت معتقد است:” هر تغییرات محسوسی که در ما و موجودات دیگر در جریان حیات و هستی بوجود می آید از جسد مادی نیست. بلکه همه آن تغییرات و تحولات از اراده روح اعظم، خداوند، منبعث می شود”. مأخذ: انسان روح است نه جسد، دکتر رئوف عبید، ص ۵۷۲
[۱۳] حضرت عبدالبهاء، جلوه مدنیت جهانی، ترجمه توقیع حضرت ولی امرالله، به سال ۱۹۸۶، ص ۲۰
[۱۴] حال و آینده جهان از دیدگاه آئین بهائی، حضرت شوقی ربانی، ص ۸۴
[۱۵] آثار قلم اعلی، ج ۶، ص ۸۵
[۱۶] حال و آینده جهان از دیدگاه آئین بهائی، مقدمه
[۱۷] محبوب عالم، ص ۸
[۱۸] مکاتیب، جلد اول، ص ۳۰۷ – ۳۰۸
[۱۹] ترجمه خطابه ۱۴ آوریل ۱۹۱۲
[۲۰] مقاله آئین جهانی بهائی، نادر سعیدی
[۲۱] مجموعه اشراقات، ص ۲۷۹
[۲۲] لوح شیخ نجفی، ص ۱۱
[۲۳] مقاله آئین جهانی بهائی، نادر سعیدی
[۲۴] آثار قلم اعلی، جلد ۷، ص ۲۷۷
[۲۵] منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، ص ۶۷
[۲۶] چه کسی آینده را رقم می زند، ص ۶
[۲۷] مائده آسمانی، ج ۸، ص ۷۹ – ۸۰
[۲۸] مکاتیب، ج ۴، ص ۳۸
[۲۹] انوار هدایت، ص ۱۷۰
[۳۰] امر و خلق، ج ۴، ص ۳۸
[۳۱] منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله، چاپ آلمان، ص ۸۳
[۳۲] حضرت بهاءالله، جلوه مدنیت جهانی، ترجمه توقیع حضرت ولی امرالله به سال ۱۹۸۶، ص ۱۹
[۳۳] خلق جدید و صنع بدیع، تألیف جان فرابی، ص ۳۸۷
[۳۴] آثار قلم اعلی، جلد ۷، ص ۱۲۵
[۳۵] حال و آینده جهان، ص ۸ – ۱۰
[۳۶] ایران آینده، جمشید فنائیان، ص ۱۱۷- ۱۱۸
[۳۷] دریای دانش، ص ۳ – ۴
[۳۸] منتخباتی از آثار حضرت بهاءالله ص ۱۲
[۳۹] حال و آینده جهان
[۴۰] مکاتیب حضرت عبدالبهاء، جلد ۱، ص ۳۱۱
[۴۱] خلق جدید و صنع بدیع، تألیف جان فرابی، ص ۳۸۶
[۴۲] حال و آینده جهان، ص ۴
[۴۳] چه کسی آینده را رقم می زند، ص ۴
[۴۴] خلق جدید و صنع بدیع، تألیف جان فرابی، ص ۳۸۶
[۴۵] مکاتیب عبدالبهاء، ج ۱، ص ۳۵۶
[۴۶] قرن انوار- عصر ذهبی ، ص ۸۴
[۴۷] آهنگ بدیع سال ۳۴، شماره ۳۵۱
[۴۸] لوح مقصود
[۴۹] انوار هدایت، ص ۴۰۶
[۵۰] همان مأخذ
[۵۱] ادعیه حضرت محبوب، ص ۴۰۷
[۵۲] تعالیم جهانی بهائی و هدف وحدت، پرویز دادرسان
[۵۳] نظم جهانی بهائی، ص ۵۹ – ۶۰
[۵۴] تعالیم جهانی بهائی و هدف وحدت، پرویز دادرسان
[۵۵] سخنی کوتاه در باره آئین بهائی، صفحه ۱۶
[۵۶] دیانت بهائی آئین فراگیر جهانی، ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین، صفحات۱۷۲-۱۷۳
[۵۷] مکاتیب، جلد اول، ص ۳۱۹
منبع: سایت نگاه