پاسخ به شبهات وارده بر دیانت بهائی

تولای ائمه

دوست ی قدیمی پیشم اومده بود ؛ مدیر چند هیئت و مسجد بزرگ هستند .

بهم گفت خیلی برام سخته باور کنم دوستی که باهم سحرها در سرمای سخت اشک ریزان دعای وارث و زیارت عاشورا میخوندیم گمراه و منحرف شده و از عقایدش برگشته !

همیشه تو دعاهام از خدا میخوام روزی برگردی پیش ما .

از اینکه میدیدم با آنهمه اختلاف عقیدتی هنوز دعایم میکنه؛ احساس کردم هنوز از عشق حقیقی مولا علی در وجودش خیلی چیزها جاریه. حضرت علی ؛ کسیه که تمام خدمتش را مشمول کسانی میکنه که لعن و نفرینش میکردند !! می فرمود همه آنهائیکه شبها تا به صبح ؛ ناشناخته غذا و کمک بهشان میکردم اگر می فهمیدند علی هستم تکه تکه ام میکردند. علی مظهر عشق و عدالت و خدمت به بزرگترین دشمنان فکری و عقیدتی و سیاسی زمانش بود. طبعا مدعیان ولایت او نیز بایست هم سنخ او باشند .

و من با تمام بدفهمی ها و قضاوتهاش ؛ چون او را حامل محبت و عشقی میدیدم که باعث دعایش بود نزدش احساس حقارت میکردم ..

گفتم دوست خوبم بد فهمیدی من عشقم و علاقه ام و احساسم نسبت به آن دعاها بیشتر از قبل شده است با این تفاوت که شما ارادتتان به خاندان علی پایه و اساس احساسی دارد ؛ آنچه در تمام پیروان فرقه ها و ادیان دیگر هم هست و حسی موروثیست که هر دینداری به ائمه و بزرگان دین خویش دارد . ولی من اساسها و پایه های علمی آن را کاوش کرده و یافته ام و عشقم به خاندان نور نه تنها احساسی ، بلکه فلسفی و علمی ست و میدانیکه نزد خداوند علم و عقل چه جایگاه و ارزشی در محاسبات دارد گفت : گیرم در تولای ائمه ثابت قدم مانده باشی با اصل تبرا که از فروع دین هست چه میکنی؟ سوال خیلی مهمی پرسید و احساس کردم یکی از بزرگترین کج فهمیهای حتی برخی علما و بزرگان تشیع هست که باعث رنج و ملالتها و دشمنیها در طول تاریخ به شیعیان گشته است . باور دارم آموزه های حقیقی آسمانی و علوی آنانانی هستند که اگر درست اجرا گردند سعادت دنیوی هم مشمول پیروانش می سازند.

گفتم آنطور که #تولا را ناقص فهمیده ای و ما در اصول دین یعنی شناخت پیامبر و ائمه مجاز به تقلید نیستیم و موظف به تحقیق و بررسی علمی و عقلی هستیم و صرفا داشتن عشق و احساس مهم نیست آنچه مهم هست علم پایه و دانش بنیان بودن چنان احساسیت چرا که اهل تسنن هم عاشق خلفا و ائمه خویشند . تبرا را نیز نادرست فهمیدی !!

اگر بینش درستی از مقام انسان و کرامت آسمانی او و فطرت الهیش داشتی و مفهوم هوالذی خلقکم من نفس واحده را میدانستی هرگز حکم تبری را مشمول هیچ انسانی نمی دانستی بلکه شامل (عقاید و باورهای نادرست میدانستی).

میدانیم که فطرت انسانها به شکلی مساوی آسمانی ست وفطرتا مسلمان و تسلیم حق خلق گشته اند همانطور که من ویروس و باکتری را زشت میدارم و از آن تبری می جویم انسان بیمار را محبت کرده و از او دوری نمیکنم.

انسان گمراه ذاتش آسمانیست و تنها. جهل و تعصب و بد آموزی او را از حقیقت دور میکند و تنها چیزی که باعث هدایتش میگردد عشق و محبت به اوست نه دوری و تبری از او. پیامبران هرگز به نفرت و دشمنی و جنگ به انسانهای دیگر توصیه نکرده اند ولی پیروانشان با کج فهمی به جای دشمنی با بدیها با دها دشمنی کردند . و فرق هست بین این دو.

ائمه حتی اسم فرزندان خویش را ابوبکر و عمر و عثمان گذاشتند با همسران و فرزندان آنها معاشرت داشتند و همچنین علما و بزرگانشان را در مدرسه و مکتب خویش احترام و تمکین می نمودند. براساس باورهای ما پیامبر و ائمه علم غیب داشتند و از فردای آنها با خبر بودند و این اطلاعات حتی مانع عشق و احترام و تعریف پیامبر به همسرش عایشه نگشت. پیامبر و ائمه که خود آورنده اصل تبرا در فروع دین بودند از انسان تبری نجستند از عقایدشان تبری جستند و آن را با کلمات و بیاناتشان نشان دادند. جنگ تشیع و تسنن و اختلافات و خشونتهای فرقه ای در منطقه هرگز رخ نمیداد اگر ما اصل تبرا و تولا را درست میفهمیدیم. تولا یعنی به سرپرستی گرفتن عاشقانه ، وقتی تو تکه های مختصری از زندگی ائمه ات را گوش میدهی و به خود زحمت نمیدهی حیات آنان و گفته هایشان را بخوانی گاهی شیطان به جای مولا در جهلت می نشیند و نام علی را می بری ولی هدف شیطان که همان تفرقه و جنگ و خشونت کور هست را اجرا می کنید.

اگر از خیلی از مجاهدان به پرسید مولا علی چه در هدایتش بود که اگر داعشیان و بنیادگرایان امروز به آن ایمان آورده بودند چیزی به نام تروریست اسلامی وجود نداشت . نمیدانند . یعنی اگر بپرسی اختلاف ائمه با دیگر خلفا در روشها و منشها و برخوردها چه بوده است هیچ نمیدانند. عشق کور نوعی شرک هست چرا که تو را در حق شناسی پویا نمی سازد. اگر ما در تبلیغ به جای دعوت به اشخاص دعوت به حقایق ممتاز و متفاوت برخواسته از معرفت میکردیم موفق تر بودیم.

حتی در اقتصاد و سیاست هم تبری ای درسته که مانع تولی بشه و گرنه کوبا و کره شمالی افتخاری ندارند با ملیونها فقیر گرسنه و مرده.

حضرت علی و ائمه در میدان عقیده و باور آنقدر از استفاده از قدرت و جایگاهشان پرهیز میکردند که حتی به فرزندان خویش توصیه نمیکردند از امام زمانشان یعنی امام پس از خویش پیروی کنند. به همین خاطر هست که فرزندان بزرگ و ممتازی از خاندان ائمه بودند که پیرو امام زمانشان نبودند ولی احترامشان محفوظ بود . حتی آنها موسس فرقه های بزرگی در شیعه از کیسانیه تا زیدیه و اسماعیلیه و واقفیه گشتند.

ائمه خوب میدانستند تولای حاصل از تعریف و معرفی حتی نجات بخش نخواهد بود تو اگر با رهائی از جهل و تعصب به مقامی از رهائی و آزادی عقل و فطرت خویش رسیدی که به راحتی امام خویش را تشخیص می دهی . و گرنه نه زور و تهدید تو را مومن میسازد نه تعریف و معرفی.

در سیره پیامبر و ائمه اصلا دوری کردن از احدی نبود . قران امر می کند مشرکان یا یهودیان و مسیحیان را ولی خویش نگیرید . بسیاری از اوقات ولایت و سرپرستی نگرفتن حتی دشمنان راهش دوستی و معاشرت با آنان هست. ..
در مذهب و عقیده هم تبری ای درسته که بر پایه شناخت و بینش باشه . و گرنه اجری برای داعشیان بخاطر دوریشان از شناخت حقیقت تشیع به علت مشرک و نجس شمرده شدن شیعیان ؛ توسط ائمه وهابیشان نیست . آنان برای دشمنی کورشان مسئولند و بی اجر و برخی برای عشق کورشان.


م.ا.ب
@Knights_of_Baha_u_llah