حضرت بهاءالله در لوح ناصرالدین شاه خطاب به او می فرمایند:
“ان الّذین حولک یحبونک لانفسهم و الغلام یحبک لنفسک”.
می فرمایند ای ناصرالدّین شاه اشخاص زیادی در دور و بر تو هستند، افراد بسیاری از درباریان و از وزراء و امراء اطراف تو را گرفته اند و همه نسبت به تو اظهار محبّت و دوستی می کنند اما این دوستی آنها شخصاً و مستقیماً راجع به شخص تو نیست، اینها خودشان را دوست می دارند، می خواهند از تو منافعی به طرف خودشان جلب و جذب بکنند، برای اینکه این منافع به آنها برسد نسبت به تو تعظیم می کنند، تکریم می کنند، اظهار محبّت می کنند، امّا همهٔ این اظهارات محبّت آنها اظهاراتی ظاهری است، حقیقتی ندارد، قلب آنها علاقه به تو ندارد، امّا من که تو را از این زندان عکّا مخاطب قرار می دهم و به طرف خدا دعوتت می کنم با اینکه رفتار تو نسبت به من بسیار ناشایسته بوده است به امر تو در این محبس عجیب و غریب گرفتار شده ام مع ذلک من محبّت واقعی به تو دارم که تو را به طرف خدا دعوت می کنم.
ای پادشاه فرق محبّت خالص و محبّت مغشوش را بدان و به آنکه حقیقتاً دوست تو است و لله و فی الله تو را به خدا دعوت می کند از روی محبّت واقعی توجّه کن نه به این دوستان لسانی ظاهری، اینها دردی را برای کسی دوا نمی کنند.
یادگار از تقریرات جناب اشراق خاوری صفحهٔ ۱۱۷