شهدای دیانت بابی و بهائی

طاهره قره العین

فاطمه برغانی معروف به طاهره و قره العین در سال ۱۸۱۷ میلادی در شهر قروین متولد شد

پدرشان ملا محمد صالح برغانی، دارای آثاری چون ” مفتاح الجنان فی حل رموز قرآن” و ” بحر العرفان و معدن الایمان” و عموی طاهره، ملا محمد تقی برغانی معروف به شهید ثالث، کتاب فقهی “منهج الاجتهاد” را تألیف نموده و از علما و مجتهدین بزرگ اسلام بودند طاهره تحصیلات خود را در علوم اسلامی چون علم رجال، فقه، حدیث، ادبیات فارسی، علوم عربی، تفسیر قرآن و فلسفه اسلامی نزد پدر و عموی خود آموخت و چنان در آنها متبحر و چیره شد که گوی سبقت از برادران خویش ربود . در زمان حضورش در کربلا زنان و مردان در مجالس سخنرانی و درس او حضور می‌یافتند تا از علم و بینشش بهره برند و قدرت بیان و کثرت تبیانش زبانزد خاص و عام بود.
طاهره طلایه دار عصر نوینی است که در آن انسان‌ها نه بر اساس جنسیت بلکه بر اساس قابلیت و تلاششان ارزیابی می‌شوند. سراسر زندگی طاهره از تحصیلاتش در زمانه محدودیتهای شدید زنان برای کسب علم و دانش گرفته تا ایمانش به آیینی نوین که اکثریت ایرانیان با آن به مقابله پرداخته بودند و مبارزه با رسوم، تفکرات و عادات ناصواب قدیمی به خصوص در ارتباط با زنان، نمونه چشمگیری از زنی ست که در لوای آیینی نو، نگاه و تعریفهای سنتی از مرد و زن، روابط میان ایشان و البته زندگی اجتماعیشان را باز تعریف نموده است.
برای قرن‌ها حجاب نمادی برای پاکدامنی زنان و راهی برای نجات مردان از کمند فتنه روی خوش زنان تفسیر می‌شد؛ اما در این عصر، این خصلت معنوی در درون مردان و زنان هر دو چنان پرورده می‌شود که رخساره خورشیدوش زن در آیین بهایی نماد جمال و زیبایی خداوند می‌شود طاهره با پرده برداشتن از رخساره زیبایش، نماد دیگری از آیینی جدید به نمایش می‌گذارد که نگاه کهن و فرتوت عصر سنتی از زن را در می‌پیچد و چهره زن را به نمادی اهورایی و جلوه‌ای از جمال الهی بدل می‌کند. سمبلی که در آن، دین و خداوند در برابر زیبایی نمی‌ایستد بلکه خودِ زیباییست؛ جای آنکه برقع سیاه بر روی سپید زن برکشد، پرده پاکدامنی بر دیده و قلب هر مرد و زن می‌آویزد.
لقب طاهره را حضرت بهاءالله در بدشت به ایشان دادند.
طاهره در سال ۱۸۵۰ میلادی و در ۳۶ سالگی، در هنگامه کلان کشی بابیان در ایران به جرم ارتداد، ایمان به دیانت جدید و انتشار این امر اعدام شد. وی را پس از سه سال حبس خانگی در منزل کلانتر تهران، با دستمالی خفه کردند، در چاهی در باغ ایلخانی افکندند و بر پیکر بیجانش خاک و سنگ ریختند اما نتوانستند طنین نوا و یاد و فرزانگیش را به دود تیره تعصب و بیداد پنهان دارند.
نام طاهره در سر لوحه اولین کنفرانس حقوق زنان در آمریکا نزدیک به صد سال پیش نگاشته شد. تا پنجاه سال پس از مرگ طاهره، نامش دراروپا و آمریکای شمالی و در میان گروههای پیشرو، شعرا، هنرمندان و روشنفکران بلندآوازه شد و مطالبی در ستایش او به زبانهای آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی، فرانسه و روسی به نگارش درآمد. در شرق نیز بیش از هر جای دیگر در هندوستان درباره او سخن گفته شد. محمد اقبال لاهوری، شاعر و متفکر برجسته مسلمان، چنان شیفته شخصیت و اشعار طاهره شده بود، که در کتاب جاوید نامه که شرح سفر معنویش در ملکوت است، طاهره را به عنوان یکی از سه شهید تاریخ برمی گزیند که راهبر او در این سفر شود. سارا برنارد معروف‌ترین هنرپیشه تا‌تر فرانسه در نیمه دوم قرن نوزدهم از دونویسنده زمان خود کاتوله مندس و جولز بویس خواهش کرد که نمایشنامه‌ای را درباره ژاندارک ایرانی (طاهره) بنویسند و او روی صحنه بیاورد. بعد‌ها، گرینوسکایا -دراماتیست روسی- چنین نمایشی رادر تا‌تر سن پطرز بورغ اجرا کرد و بعد از آشنایی با این نمایش بود که تولستوی نویسنده و صلح جوی روسی نسبت به نهضت باب و آئین بهائی کنجکاو و علاقه‌مند شد و در پاسخ به ارفع الدوله سفیر ایران در استامبول نوشت که: کلید صلح جهان در دست آن زندانی عکا یعنی بهاءالله است .


کانال تلگرام آموزه های دیانت بهائی
@ayine_bahai01