در این سفر جلیل ، دریای عظمت الهی در جوهر قلم اعلی به جوش آمده و با نوا و سبک عارفانه خروش نموده است پس چه احسن از ذکر عین کلمات مبارکه که در بخشی از لوح میفرمایند :
ای غوغای عشق ، سخن جان را به گوش جان بشنو تا در سبیل جانان جان و دل در بازی و در کوی دوست سر اندازی تا بی سر سرافرازی و بی دل بخروشی و بی خمر بجوشی و بی لسان به سروش آیی و از این گلخن ظاهری به گلشن های عز الهی میل فرمائی .
ای بلبل ، به باغ دل جا گیر و بر شاخ گل مقر گزین . ای هدهد به مدینه ی سبا باز گرد ای يوسف، از سجن تن بدرآ ، ای خلیل از نار نفس بگذر و به فاران عشق وارد شو . تا در این ظلمت ایام مثل نور برافروزی و کمر خدمت بربندی و به جان و دل طوف مدینه ی گل نمائی . این است ثمر وجود .
کانال تلگرام آموزه های دیانت بهائی
@ayine_bahai01