حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی

هفت وادی: وادی استغنا (وادی پنجم)

و سالک بعد از قطع معارج این سفر بلند اعلی در مدینهء استغنا وارد می شود و در این وادی نسایم استغنای الهی را بیند که از بیدای روح می وزد و حجابهای فقر را می سوزد و ” یومَ یغنِی اللّه کلّاً مِن سِعته ” را به چشم ظاهر و باطن در غیب و شهادهء اشیا مشاهده فرماید از حزن به سرور آید و از غم به فرح راجع شود قبض و انقباض را به بسط و انبساط تبدیل نماید. مسافران این وادی اگر در ظاهر بر خاک ساکنند امّا در باطن بر رفرف معانی جالس و از نعمتهای بی زوال معنوی مرزوقند و از شرابهای لطیف روحانی مشروب زبان در تفصیل این سه وادی عاجز است و بیان به غایت قاصر قلم در این عرصه قدم نگذارد و مداد جز سواد ثمر نیآرد بلبل قلب را در این مقامات نواهای دیگر است و اسرار دیگر که دل از او به جوش و روح در خروش و لکن این معمّای معانی را دل به دل باید گفت و سینه به سینه باید سپرد.

” شرح حال عارفان دل به دل تواند گفت
این نه شیوه قاصد و این نه حدّ مکتوبست “

” و اسکت عَجزاً عَن اُمور کَثیرةٍ
بِنُطقی لَن تحصی و لو قلت قلّت “

ای رفیق، تا به حدیقه این معانی نرسی از خمر باقی این وادی نچشی و اگر چشی، از غیر چشم پوشی و از بادهء استغنا بنوشی و از همه بگسلی و به او پیوندی و جان در رهش بازی و روان رایگان بر افشانی اگر چه غیری در این مقام نیست تا چشم پوشی ” کان اللّهُ وَ لَم یکُن مَعَه مِن شَیء ” زیرا که سالک در این رتبه، جمال دوست را در هر شیء بیند. از نار، رخسار یار بیند و در مجاز، رمز حقیقت ملاحظه کند و از صفات، سرّ هویت مشاهده نماید؛ زیرا پرده ها را به آهی سوخته و حجابها را به نگاهی برداشته. به بصر حدید در صُنع جدید، سیر نماید و به قلب رقیق، آثار دقیق ادراک کند و ” جَعَلنا الیوم بَصَرک حَدیداً ” شاهد مقال و کافی احوال است.


مأخذ: آثار قلم اعلی، جلد3، ص 122

ارسال شده توسط ‘آوای دوست’ در ۵/۲۰/۱۳۸۷