حضرت بهاءالله می فرمایند:
«نگارش رفته بود که کدام از کیش آوران بر دیگری برتری دارد در این جا خداوند یگانه می فرماید
میان پیمبران جدائی ننهیم چون خواست همه یکی است و راز همگی یکسان جدائی و برتری میان ایشان روا نه پیمبر راستگو خود را به نام پیمبر پیشین خوانده پس چون کسی به نهان این گفتار پی نبرد به گفته های ناشایسته پردازد دانای بینا را از گفته او لغزش پدیدار نشود اگر چه پیدایش ایشان در جهان یکسان نه و هر یک به رفتار و کردار جداگانه پدیدار و در میان خردی و بزرگی نمودار ولی ایشان مانند ماه تابان است چنانچه او هر گاهی به نمایش جداگانه پدیدار با آنکه هیچ گاهی او را کاهش و نیستی نه پس دانسته شد که این نه بیشی و کمی است ولی جهان ناپایدار شایسته اینگونه رفتار است چه هر گاه که خداوند بی مانند پیمبری را به سوی مردمان فرستاد به گفتار و رفتاری که سزاوار آن روز بود نمودارشد خواست یزدان از پدیداری فرستادگان دو چیز بود نخستین رهانیدن مردمان از تیرگی نادانی و رهنمائی به روشنائی دانائی دویم آسایش ایشان و شناختن و دانستن راه های آن.
پیمبران چون پزشکانند که به پرورش گیتی و کسان آن پرداخته اند تا به درمان یگانگی بیماری بیگانگی را چاره نمایند
در کردار و رفتار پزشک جای گفتار نه زیرا که او بر چگونگی کالبد و بیماری های آن آگاه است و هرگز مرغ بینش مردمان زمین به فراز آسمان دانش او نرسد پس اگررفتار امروز پزشک را با گذشته یکسان نبینند جای گفتار نه چه که هر روز بیمار را روش جداگانه سزاوار و همچنین پیمبران یزدان هرگاه که جهان را به خورشید تابانِ دانش درخشان نمودند به هر چه سزاوارآن روز بود مردم را به سوی خداوند یکتا خواندند و آنها را از تیرگی نادانی به روشنائی دانائی راه نمودند پس باید دیدۀ مردم دانا بر راز درون ایشان نگران باشد چه که همگی را خواست یکی بوده و آن راهنمائی گمگشتگان و آسودگی درماندگان است…
مردمان را بیماری فرا گرفته بکوشید تا آنها را به آن درمان که ساختۀ دست توانای پزشک یزدان است رهائی دهید.
باز در چگونگی کیش ها نگارش رفته بود خردمندان گیتی را چون کالبد مردمان دانسته اند چنانکه او را پوشش باید کالبد گیتی را هم پوششِ داد و دانش شاید، پس کیش یزدان جامۀ اوست هر گاه کهنه شود به جامۀ تازه او را بیاراید هر گاهی را روش جداگانه سزاوار همیشه کیش یزدانی به آنچۀ شایسته آن روز است هویدا و آشکار. دیگر در گفتههای آئین داران گذشته نگاشته بودند
دانش ستوده از این گفتارهای بیهوده دوری جوید آفرینندۀ یکتا مردم را یکسان آفریده و او را بر همۀ آفریدگان بزرگی داده پس بلندی و پستی و بیشی و کمی بسته به کوشش اوست هر که بیشتر کوشد بیشتر رود امیدواریم که از زمین دل به یاریِ باری ژالۀ بخشش لالۀ دانش بروید و مردم را از تیرگی آلایش بشوید…»
منتخباتی ازاثارحضرت بهاءالله لجنۀ نشر آثار امری به لسان فارسی و عربی لانگنهاین، آلمان، نشر اوّل، صد و چهل و يک بدیع، شمارۀ سی و چهار
طلوعی دیگر(Tlgrm.in/tolouidigar)