اصول اعتقادی دیانت بهائی

«آیات الهی» جلد ۱ (متن، خوانش، توضیحات)

«الله ابهی»
«اتلوا آيات اللّه فی کلّ صباح و مسآء»
«نیکوست حال کسی که در لیالی و ایام به آیاتش انس گیرد و قرائت نماید»
پیام آسمانی ج ۱- ص۸۶

«آیات الهی» جلد ۱ (متن، خوانش، توضیحات)
شهر البهاء ٢٦ مارس

معرفت سلطان قدم حاصل نشود مگر به معرفت اسم اعظم. اوست مکلّم طور که بر عرش ظهور ساکن و مستوی است و اوست غيب مکنون و سرّ مخزون. کتب قبل و بعد الهی به ذکرش مزيّن و به ثنايش ناطق. به نصب علم العلم فی العالم و ارتفعت راية التّوحيد بين الامم. لقاء اللّه حاصل نشود مگر به لقاء او. به او ظاهر شد آنچه که ازل الآزال مستور و پنهان بوده. انّه ظهر بالحقّ و نطق بکلمة انصعق بها من فی السّموات و الارض الّا من شاء اللّه. ايمان باللّه و عرفان او تمام نشود مگر به تصديق آنچه از او ظاهر شده و همچنين عمل به آنچه امر فرموده و در کتاب از قلم اعلی نازل گشته. منغمسين بحر بيان بايد در کلّ حين به اوامر و نواهی الهی ناظر باشند. اوامرش حصن اعظم است از برای حفظ عالم و صيانت امم، نورا لمن اقرّ و اعترف و نارا لمن ادبر و انکر.
حضرت بهاءالله

معانی لغات:
مَعرِفَت = شناسائی و ادراک حقيقت هر چيز، عِلم، دانائی.
سُلْطانِ قـدم = شاهنشه عالم که مقصود خداوند عالم وجود است، در این فقره تلویحاً مقصود جمال قـدم است.
اِسْمِ اَعْظَم = بزرگترين نام خدا (در ميان اَسْماءُ الله اسم اعظم «بهاء» ميباشد و اين مطلب در تفاسير و شروح فضلای متقـدم نيز آمده است.) .
مُكَلِّم طُور (مُكَلِّمُ الطُّور) = منظور مظهر كلی الهی، ظهورُ الله حضرت بهاءالله ميباشند.
عَرْش = در معارف اسلامی و به معنائی كه اين كلمه به تكرار در قرآن آمده، منظور جايگاه خدا و مقام الهی است. در معارف بهائی: در مقامی هيكل مقـدّس مظاهر الهيّه است و در مقامی امرالله.
مَستَوِی = مستقر و جالس (شونده).
اوست غیب مکنون و سرّ مخزون = اشاره به ذات پروردگار است که از انظار پنهان است (مظاهر الهی و در این فقره جمال قـدم، مظهر و نشانه‌ایست از پروردگار در روی زمین).
کتب قبل و بعـد … = ذکر مَن یُظهرُهُ الله در کتب ادیان سابقه و بعـد آمده است که به ذکر و ثنایش پرداخته‌اند.
بِهِ نُصِبَ عَلَمُ العِلم فی العالم و اَرتَفَعَت رايَة التّوحيد بَينَ الاُمَم = به واسطۀ او بیرق دانش در جهان برافراشته گردید و بلند شد پرچم لشکرها در بین امّت‌ها (به واسطۀ جمال مبارک).
لِقاءُ الله = مقصود لقای مظهر الهی و عرفان اوست كه لقای او عين لقاء الله است و عرفان او عرفان الله.
اَزْلُ الآزال = اوّل اوّلها، اوّلی كه ابتدا ندارد.
مستور = پنهان و پوشیده (از انظار).
انّه ظهَرَ بِالحقّ و نَطَقَ بِکلِمَةٍ انصَعَقَ بِها مَن فی السّمواتِ و الاَرض اِلّا مَن شاءَ اللّه = به درستی که او ظاهر شد به حق و سخن گفت به کلمه‌ای که بیهوش شد به واسطۀ آن (کلمه) کسانی که در آسمان‌ها و زمین بودند به جز آنکه را خدا می‌خواست.
مُنغَمِسين بحر بيان = مُنغَمِس از مصدر اِنغماس است به معنای در آب فرو رفتن لذا منغمسین بحر بیان به کسانی اطلاق می‌گردد که در بحر بیکران و اقیانوس بیان مظهر الهی غوطه میخورند و مرواریدهای کلام را از اعماق آن کشف می‌کنند.
حِصْن = قلعه، پناهگاه.
صِيانَت = حفظ كردن، محافظت نمودن.
نوراً لِمَن اَقَرّ و اَعتَرَفَ و ناراً لِمَن اَدبَرَ و اَنکَرَ = نوری است از برای کسی که اقرار و اعتراف کند و آتش است از برای کسی که روی بگرداند و انکار نماید.

«آیات الهی» جلد ۱ (متن، خوانش، توضیحات)
شهر البهاء ٢٧ مارس

استقامت بر امراللّه و حبّه جلّ جلاله … حاصل نشود مگر به معرفت کامل و معرفت کامل حاصل نشود مگر به اقرار به کلمهٔ مبارکهٔ يفعل ما يشاء. هر نفسی به اين کلمهٔ عليا تمسّک نمود و از کوثر بيان مودع در آن آشاميد او خود را مستقيم مشاهده نمايد به شأنيکه کتب عالم او را از امّ‌الکتاب منع نکند. حبّذا هذا المقام الاعلی و الرّتبة العليا و الغاية القصوی … در پستی مقام معرضين تفکّر نما، کلّ به کلمهٔ انّه هو محمود فی فعله و مطاع فی امره ناطق‌اند معذلک اگر به قدر سمّ ابره مخالف نفس و هوی ظاهر شود اعراض نمايند. بگو بر مقتضيات حکمت بالغه الهيّه احدی آگاه نه، انّه لو يحکم علی الارض حکم السّماء ليس لاحد ان يعترض عليه.
حضرت بهاءالله

معانی لغات:
یَفعَلُ ما یشاء = انجام میدهـد آنچه را که بخواهـد.
مُودِع = وديعه گذارنده، به امانت گذارنده، حفظ و نگهداری كننده.
اُمُّ‌الْكِتاب = از اَلْقاب كتاب مستطاب اقدس در اين ظهور ميباشد.
حبّذا هـذا المقام الاعلی و الرّتبة العُليا و الغاية القُصوی = چه خوش است (خوشا) این مقام بلند و رتبۀ عالی و منتهی آرزو.
انّهُ هو محمودٌ فی فِعلِهِ و مُطاعٌ فی اَمرِهِ = به درستی که او پسندیده است در رفتارش و اطاعـت میشود دستورش.
سمّ ابره یا سُمُّ الاِبْرَه = سوراخ سوزن.
انّهُ لو يُحکُمُ عَلی الاَرضِ حُکم السّماءِ لَيسَ لِاَحَدٍ اَن يَعتَرُضَ عَليه = به درستی که او اگر فرمان دهـد (داوری کند) بر زمین حکم آسمانی را کسی نباید بر او اعتراض نماید.

«آیات الهی» جلد ۲ (متن، خوانش، توضیحات)
شهر البهاء ٢٦ مارس

للّه الحمد عرف محبّت اولياء متضوّع است، به لسان ناطقند و به قلب مقبل و بر خدمت قائم. امروز يک قطره از اعمال به مثابه درياست و ذرّه مانند آفتاب، چه که ايّام ظهور اعظم است، عفوش سبقت داشته، جودش سبقت داشته، رحمتش سبقت داشته، کرمش سبقت داشته، ستر می‌نمايد آنچه مشهود است و اظهار می‌فرمايد آنچه مستور است. جميع کتب قبل در ذکر اين يوم مبارک جشن‌ها بر پا نموده‌اند. فی‌الحقيقه اليوم حقايق عالم به فرح اعظم و سرور اکبر مزيّن. طوبی از برای نفسی که قدر يوم را شناخت و بما يَنبَغی عامل شد.
حضرت بهاءالله

معانی لغات:
لِله الحمد = سپاس خداوند را.
عَرف = بوی خوش.
مُتضَوّع = منتشر شده (بوی خوب).
مَثابه = مثل و مانند.
سَتر = پنهان داشتن.
بما ینبقی = به آنچه که سزاوار است.

«آیات الهی» جلد ۱ (متن، خوانش، توضیحات)
شهر الجلال ٢٢ آوريل

جميع علما به اين کلمه ناطق بودند و مکرّر در زمان طفوليّت نفس حقّ اصغا نموده می‌گفتند: آيا آن کلمه قائم چه کلمه‌ايست که نقبا از آن فرار اختيار می‌نمايند؟ بگو آن کلمه حال ظاهر و شما قبل از استماع فرار نموده‌ايد و ملتفت نيستيد و آن کلمه مبارکه مکنونه مخزونه مصونه اينست: هو در قميص اَنَا ظاهر، و مکنون بانا المشهود ناطق. اينست آن کلمه‌ای که فرائص مشرکين از آن مرتعد شده. سبحان‌اللّه در جميع کتب قبل عظمت اين يوم و عظمت ظهور و عظمت آيات و عظمت کلمه و عظمت استقامت و عظمت شأن و مقام ذکر شده. معذلک خلق از او غافل و محتجب. انبياء لقای اين يوم را آمل بودند. داوود ميفرمايد: “من يقودنی الی المدينة المحصّنه” مدينهٔ محصّنه عکّاست و حصنش بسيار محکم و مظلوم در آن مسجون و همچنين در فرقان می‌فرمايد: “ان اخرج القوم من الظّلمات الی النّور و بشّرهم بايّام اللّه.” در اکثری از صحف و کتب الهی ذکر اين يوم به کمال تصريح مذکور و مسطور.
حضرت بهاءالله

معانی لغات:
اصغاء = شنیدن، گوش دادن.
نقبا = رؤسا و بزرگان قوم.
استماع = شنیدن.
مکنونه = پنهان و مستور.
مخزون = محفوظ و ذخیره شده، پوشیده و پنهان.
مصون = محفوظ و صیانت شده.
قمیص = پیراهن.
هوَ در قیمص انا ظاهر = هوَ (خدا)- انا ( من). او در جامه من ظاهر.
فرائص = پشت‌ها (مفردش فریصه است).
مرتعد = لرزان، مرتعش.
محتجب = در پرده و پنهان (غافل و بی‌خبر).
آمل = آرزومند.
مَن یَقودنی الی المدینة المحصّنه = کسی که مرا به شهر دارای قلعه و دیوار رهبری نماید.
حِصن = قلعه.
فرقان = از القاب قرآن است، به معنای فرق و جدا کنندۀ حق از باطل، برهان و حجّت (به تورات هم گویند).
ان اخرج القوم من الظلمات الی النّور و بشّرهم بایّام الله = قوم از تاریکی بیرون می‌آیند و به سوی نور هـدایت می‌شوند مژده دهید آنها را به ایّام خداوند.
صُحُف = رساله‌ها، کتب و نوشتجات.
تصریح = امر یا مطلبی را آشکار ساختن، سخنی را بدون پرده و آشکارا بیان نمودن.
مسطور = نوشته شده.

لینک سایت «ریاض اللغات»
http://www.golgasht.org/fa
لینک کتاب آیات الهی در «کتابخانه مراجع و آثار بهائی»
https://reference.bahai.org/fa/t/b/AI1/ai1-6.html
تهیه معانی و توضیحات لغات با استفاده از نوزده هزار لغت و مراجع مختلف: جناب عنایت الفت


کانال تلگرام الواح و آثار الهی (https://t.me/Alvah_O_Asare_Elahi)