شعر ، ادب ، هنر در دیانت بهائی

اشعار جناب نعیم

بند سوّم

۱- چون تو را دست حق به باغ نعیم
داد ترکیبِ اَحسنُ التَّقویم

۲- بر تو نوشاند جامِ فَضَّلنا
بر تو پوشاند جامۀ تکریم

۳- همه بهر تو آفرید و تو را
بهر خود آفریدگار علیم

۴- بهر او باش تا تو را باشد
خانه گیر اَی گدا بکوی کریم

۵- چشم از آباء بپوش و حق بطلب
رَبِّ رَبِّ بگو چو ابراهیم

۶- سجده کن بر دَرِ خلیفۀ حق
کز خدا گشته واجبُ التّعظیم

۷- کِبر و نخوت نمی خرند اینجا
بر دَرِ او بیار قَلب سلیم

۸- هر کجا بانگ یا عبادی زد
بندگان باید از سرِ تسلیم

۹- همه گویند «رَبَّنا لَبَّیک»
ثُمَّ لَبَّیکَ رَبَّنا سَعدَیک


شرح اشعار جناب نعیم

۱- این بیت اشاره به آیۀ سورۀ قرآنیه وَ التِّین است که می فرماید: “وَ التِّینِ وَ الزَّیتُونِ وَ طُورِ سِینیِنَ وَ هذا البَلَدِ الاَمینِ لَقَد خَلقنا الانسانَ فی اَحسَنِ التَّقویم” یعنی قسم به کوه های مقدس تِینا و زَیتا و سَینا که در اراضی مقدسه واقع و قسم به این بلد امین که مقصود مکّۀ معظّمه است که همانا آفریدیم انسان را در بهترین تقویمی.

۲- اشاره به آیۀ مبارکه وارده در سورة الاَسراء است که می فرماید: “وَ لَقَد کَرَّمنا بَنی آدَم وَ حَملناهُم فِی البَرِّ وَ البَحر وَ رَزَقناهُم مِن الطَّیِّباتِ وَ فَضّلناهُم عَلی کَثیرٍ مِمَّن خَلَقنا تَفضیلاً.”

۳- یعنی ما بنی آدم را گرامی داشته و آنان را در بر و بحر به وسیلۀ وسائل مختلفه انتقال داده و از لذائذ و مأکولاتِ طیبه آنان را مرزوق و بر بسیاری از مراتبِ مختلفه موجودات آنان را فضیلت عطا فرموده ایم.

۴- در حدیث اسلامی نَبَوی وارد: “مَن کانَ لِلهِ کانَ اللهُ لَه” و در کلمات مکنونه جَمال قِدَم جَلّ اسمُهُ الاعظم می فرماید: “یا بنَ الانسانِ اَحبَبتُ خلقَکَ فَخَلَقتُکَ فَاَحبِبنی کَی اَذکُرَکَ وَ فِی رُوحِ الحَیاةِ اُثَبِّتُکَ … یابنَ الانسانِ کُن لِی خاضِعاً لِاَکُونَ لَکَ مُتواضِعاً وَ کُن لِاَمری ناصِراً لِتَکُونَ فِی المُلکِ مَنصوراً. یابنَ الوُجودِ اُذکُرنِی فِی اَرضِی لِاَذکُرَکَ فِی سَمائی لِتَقِرَّ بِهِ عَینَک وَ تَقِرُّ بِه عَینی”

۵- مقصود تحریض به ترک تقالید آباء و اجداد است چه همواره تقلیدِ آباء سبب ضلالت عباد و محرومیت نفوس از عرفانِ مظاهر الهیه گردیده و ترک تقلید آباء و اَجداد موجب هدایت و وصول به حقیقت است چنانچه ابراهیم خلیل در قضیه عرفان حق از متابعتِ پدرِ خود آذر یا تارَخ که بُت پرست بود سر برتافت و به پرستش خداوند یگانه پرداخت وبه اقامۀ دلائل و براهین در اثبات ذات غیب مشغول شد و چون پدرش در مقام حُجت و برهان عاجز آمد به سِلاح عاجزین متمسک و ندای لَئِن لَم تَنتَهِ لَاَرجُمَنَّک از جان برکشید. حضرتِ رَبُّ العِزَّة شرح حال او را در سورۀ مریم آیۀ ۲۲– ۵۲ بیان فرموده است.

۶- مصرع دوّم اشاره به آیات مبارکۀ قرآنیه است که راجع به ابراهیم در سورۀ بقرۀ آیۀ ۱۲۷- ۱۲۹ نازل و مناجات ابراهیم با حق تعالی و رَبِّ رَبِّ گفتنِ او در آن مقام از لسان الله مذکور گردیده است.

۷- مضمون این بیت اشاره به آیۀ مبارکه است که در قرآن در سورة الشُعراء آیۀ ۸۸- ۸۹ می فرماید: “یَومَ لا یَنفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ اِلّا مَن اَتَی اللهَ بقَلبٍ سَلیمٍ” یعنی روز ظهور کلّی الهی و قیام مظهر اعظم ربانی به هیچ وجه ثروت و غنا و زن و فرزند و بزرگی و جلالِ ظاهری برای اَحدی مفید و مُنتجِ به نتیجه نبوده فقط آنان مقرّب درگاهند که با قلب پاک از آلایش دنیوی قصد اُفق اعلی نمایند و در ساحتِ اَقدَسِ مَظهَرِ اَعظَم خاضع و ساجد شوند.


از اشعار جناب نعیم

بسمِ اللهِ الرّحمنِ الرّحیمِ

۱- نَحمَدُ اللهَ قائِماً بِالذّات
مالِکَ المُلکِ مُحیِیَ الاَموات

۲- مُثبِتَ الحَقِّ ماحِیَ الباطِل
عالِمَ الغَیبِ جامِعَ الاَشتات

۳- مُرسِلَ الانبیاءِ وَ السّفراء
مُنزِلَ البینّاتِ وَ الآیات

۴- نَزَّهَ فَیضَهُ عَنِ التَعطیل
فَلِاَیّامِ رَبِّکُم نَفَحات

۵- ثُمَّ حَمداً لَهُ بِما بَعَثَ
اَنبِیاءَ علَیهِمُ الصَّلَوات

۶- هُم یَدُلُّونَنا لِمَعرِفَتِه
ثُمَّ یَهدُونَنا اِلیَ الخَیرات

۷- یَستَفیضوُنَ مِن فیوضاتِه
وَ یُفیضونَنا مِنَ البَرَکات

۸- کُلُّهُم مِنهُ یُؤمَرُونَ بِاَن
یُخرِجُوا قَومَهُم مِن الظُّلُمات

۹- نَشهَدُ اَنَّهُم بِاِلهامِه
ذَکَّرُوا قَومَهُم بِاَیّامِه


شرح اشعار جناب نعیم (1)

1- یعنی شکر و سپاس خداوند قائم بالذات را سزاست که مالک ملک و زنده کننده مردگانِ قبورِ غفلت و جهالت به روح هدایت و عِلم است. قائم بالذات به موجودی اطلاق می شود که در وجودِ خود محتاج به علت نبوده و سایر موجودات در وجودِ خویش بِدو محتاج باشند. چنانچه فی المَثَل نورانیّت هر شیئی از نور حاصل، ولی نور در حقیقتِ ذاتِ خود منور و محتاج به علتی که نورانیت خود را از وی مکتسَب دارد نیست و این در مقام مثال ذکر شد. همچنین حقیقت الهیه که عین وجود و صِرفِ هستی است در وجودِ خود محتاج به علتی نه و سایر موجودات به فیض او موجود گشته اند.
۲- یعنی خداوندی را می ستائیم که به کلمۀ نافذۀ خود حق را مثبوت و مدلّل و باطل را زائل و فانی می سازد و مظاهر مقدسه را به وحیِ خود مبعوث و مؤیَد فرموده وبه وسیلۀ ارسال رسل طوایف متباغضه و اقوامِ متخالفه را در ظل کلمۀ توحید و در تحت یک شریعت و آئین مجتمع می فرماید.
۳- یعنی انبیاء و سفرای خود را با دلائل واضحه و براهین ساطعه در بین خلق مبعوث می فرماید.
۴- اشاره به آن است که فیوضات الهیه به هیچ وجه از عباد او مقطوع نشده لم یزل و لایزال در هر دور و زمان به اقتضای وقت مظهری را مبعوث و فیوضات خود را به جامعۀ بشریه سرشار و از اِنعام و اِفضال خود دریغ نفرموده و نخواهد فرمود. جَمال قِدَم جَلَّ کِبریائُهُ درکتاب مستطاب ایقان می فرمایند:
“لم یزل جود سُلطان وجود بر همۀ ممکنات به ظهور مظاهر نفس خود احاطه فرموده و آنی نیست که فیض او منقطع شود یا آنکه امطار رحمت از غمام عنایت او ممنوع گردد” و در الواح حضرت عبدالبهاء نیز این مطالب مُصرَّح است.
مصرع دوّم این بیت اشاره به حدیثی است که از حضرت خاتم انبیاء ص مروی است که راجع به عدمِ تعطیلِ فیضِ فیاضِ مطلق فرموده: “اِنَّ لِرَبِّکُم نَفَحاتٌ اَلا فَتَعَرَّضوُا لَها”.
مولوی درمُجَلَّد اوّل مثنوی در شرح این حدیث شریف می فرماید:
گفت پیغمبر که نَفحَتهای حق
اندر این ایّام می آرد سَبَق

گوشِ هُش دارید این اوقات را
در ربائید این چنین نفحات را

نفحه ای آمد شما را دید و رفت
هر که را می خواست جان بخشید و رفت

نفحۀ دیگر رسید آگاه باش
تا از این هم وا نمانی خواجه تاش

جان ناری یافت از وی انطفا
مرده پوشید از بقای او قبا

تازگی و جنبش طوبیست این
همچو جنبشهای خَلقان نیست این

دو بیت اخیر مولوی اشاره به “یَصیرُ اعلاکُم اَسفلَکُم وَ اَسفلُکُم اَعلاکُم” است که در زمان ظهور مظاهر الهیه به وقوع می پیوندد و بیت ثانی تفصیل و تشریح است که مقصود از نفحه، نفحۀ الهیه است که سبب تازگی و جنبش شجرۀ طوبی یعنی مَظاهر الهیه در عالمِ اِبداع است.


شرح اشعار جناب نعیم (2)

۶- خلاصه مضمون این بیت و دو بیت بعد از آن این است که خداوند را ستایش می کنیم زیرا انبیاء عظام و پیمبران گرامی را مبعوث فرمود و آن هیاکل قدسیه عَلیهِم الصَّلاةُ وَ السَّلام ما را به معرفت خدای یگانه رهبری فرمودند و به سر منزل اعمال پسندیده و خیرات هدایت نمودند. انبیای الهی واسطۀ بین حق و خلق می باشند. خودشان از عالم غیب استفاضه می نمایند و ما به واسطۀ آنها مشمول فیض برکات خدواند منّان می شویم.
این مطلب مأخوذ از الواح مبارکۀ الهیه است که حضرت نعیم در این مقام به مندرجات الواح مقدسه که در این خصوص نازل شده اشاره فرموده است برای مزید اطلاع به لوحِ حَمدِ مُقدّس و الواح مبارکۀ دیگر و کتاب مستطاب ایقان و مفاوضات مراجعه شود.
۸- ۹- مضمون این دو بیت اشاره به آیۀ مبارکۀ قرآنیه است. خداوند منّان در قرآن مجید سورۀ ابراهیم می فرماید قولهُ تعالی: “وَ لَقَد اَرسَلنا مُوسی بِآیاتِنا اَن اَخرِج قَومَکَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ وَ ذَکِّرهُم بِاَیّامِ اللهِ اِنَّ فی ذلِک لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُور”
مضمون آیۀ مبارکه این است که می فرماید: “ما حضرت موسی را با آیات مبعوث نموده فرستادیم و فرمودیم قوم خود را از تاریکی به روشنائی درآور و آنان را به فرا رسیدن ایّام الله مژده و بشارت ده و به ظهور موعود عظیم متذکّر دار و در این حکم برای صابرین و شاکرین آیاتی است.” مقصود از تذکر دادن به ایّام الله مژدۀ ظهور جمال اقدس ابهی است که در کتب و رسائل عهد عتیق از لسان حضرت موسی و سایر انبیای بنی اسرائیل عَلیهِم السَّلام به قوم بشارت داده شده است.
جَمال قِدَم جَلَّ جَلالهُ در تفسیراین آیه مبارکه به ظهور مبارک در لوحی می فرمایند قوله تعالی : “یا داود قد اَرسَلنا مُوسی بِآیاتِنا اَن اَخرِج القومَ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النّورِ وَ ذَکِّرهُم بِاَیّامِ اللهِ کَذلِکَ نَطقَ لِسانُ العَظمةِ وَلکِنَّ القومَ اَکثرَهُم لا یَشعُرونَ اینست آن امری که موسی به آن مبعوث شد و ناس را به آن بشارت داد و این است آن نَبَأِ عظیمی که درکتب الهی مذکور و مسطور است و این است صِراطُ اللهِ الاَعظم وَ سَبیلُهُ الاَقوَم در جمیع کتب الهی ذکر این ظهور بوده و جمیع مُرسَلین به ذکرش مأمور. طوبی از برای نفسی که شبُهاتِ قوم او را از فضل این یوم محروم ننمود.” انتهی
جناب نعیم در ضمن دو بیت مزبور می فرماید که جمیع انبیاء از طرف خدا مأمور بودند که قوم خود را از تاریکی به روشنائی در آورند. ما شهادت می دهیم که انبیای الهی به امر خداوند منان قوم خود را از ظلمات خارج ساختند و به فرارسیدن ایام الله مژده و بشارت دادند.


از اشعار جناب نعیم

۱- شَمسُ نَعتٍ تَلوُحُ فِی الاَذکار
اَشرفَت مِن مَشارِقِ الاَنوار

۲- وَ بَهاءٌ مِنَ البَهاءِ عَلی
مَطلعِ النُّورِ اَحمَدِ المُختار

۳- صَلَواةٌ عَلَیهِ مِن رَبِّه
وَ عَلی اَهلِ بَیتِهِ الاَطهار

۴- الّذَینَ سَعَوا لِیَهدُونا
لِلِقاءِ المُهَیمنِ الجَبّار

۵- سِیَّمَا القائِمُ الّذَی مِنهم
قامَ فِی فَترَةٍ مَعَ الآثار

۶- وَ فَدَی نَفسَه لِیُخبِرَنا
بِظهورِ الحُسَین فِی الاَقطار

۷- مَرجَعِ الاَنبیاء وَ السُفَراء
مَقصدِ الاصفیاءِ وَ الاَبرار

۸- وَ هُوَ جا وَ نَظَّم العالَمِ
وَ اصطَفیَ مَن اَرادَهُ المُختار

۹- نَشهَدُ اَنَّ نَیِّرَ الآفاق
قَد هَدانا بمَرکَزِ المِیثاق


شرح اشعار جناب نعیم

۱ و ۲- مضمون بیت اوّل و ثانی این است که آفتاب وصف و مدحی که از افقِ اَذکار طالع می گردد و از مَشرق انوار می درخشد و رحمت و عنایت الهیه همواره تابنده بر حضرت رسول احمد مختار باد.
۳- و درود و سلامِ حضرت پروردگار بر آن حضرت و اهل بیت گرامی آن بزرگوار باد.
۴- ائمّۀ اطهار نفوس مقدسی هستند که برای هدایت ما سعی وکوشش فرمودند و بشارتِ لِقاء الهی را به ما دادند.
۵- درود و سلامِ خداوند مخصوصاً بر حضرت قائم اهل البیت باد که با آثار الهیه و دلائل واضحه در دوره فِترتِ ائمّه ظهور فرمود. مضمون این بیت اشاره به حدیثی است که در بارۀ ظهور قائم موعود روایت شده است. در کتاب کافی علّامه کلینی روایت کرده: “عَن اَبی حَمزةِ الثِمالِیّ قالَ دَخلتُ عَلی اَبی عبدِاللهِ علیه السّلامُ فقلتُ لَه انتَ صاحبُ هذا الاَمرِ فقالَ لا فقلتُ فَوَلَدُکَ فقالَ لا فقلتُ فَوَلَدُ وَلَدِکَ فقال لا فَقلتُ فَوَلَدُ وَلَدِ وَلَدِکَ فقال لا فقلتُ مَن هُو فقالَ الّذی یَملاءُها عَدلاً کما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً عَلی فَترَةٍ مِنَ الاَئِمَةِ کَما اَنَّ رَسولَ اللهِ ص بُعِثَ عَلی فَترَةٍ مِنَ الرُسُل” انتهی
یعنی ابو حمزه ثِمالی گفت که به حضور حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام مشرّف شدم و عرض کردم آیا صاحب الامر شما هستید؟ فرمودند نه. عرض کردم فرزند شماست؟ فرمودند نه. عرض کردم نوۀ شماست؟ فرمود نه. عرض کردم پس حضرت صاحب الامر کیست؟ فرمود کسی است که زمین را پر از عدل و داد می سازد چنانچه پُر از ظلم و ستم شده و ظهورش در دورۀ فترتِ ائمّه است چنانچه ظهور رسول الله ص در دورۀ فترت رُسُل بود.
از این حدیث شریف معلوم می شود در حینِ ظهورِ قائمِ موعود نباید هیچ امام در عالَم باشد چنانچه وقتی رسول الله ص ظاهر شدند به هیچ وجه رسولی در عالم موجود نبود.
۶ و ۷- یعنی حضرت قائم جانِ خود را فدا کرد و مژده به ظهور حُسَین داد یعنی بشارت ظهور حضرت بهاءالله را در جمیع اقطار منتشر فرمود. حضرت حسینِ موعود مرجع جمیع سفراء و انبیای الهی و مقصد اصفیاء و ابرار است که همه آرزو داشتند در یوم ظهور آن بزرگوار باشند و به نصرت امر مبارکش پردازند چنانچه در لوحی از قلم جَمال قِدَم جَلَّ جلاله نازل شده قوله تعالی: “قدِ ارتَفَعَت اَیادِی الرُسُلِ شَوقاً لِلِقائی”
۸- یعنی حسینِ موعود حضرت بهاءالله ظاهر شدند و نظم بدیع جهان آرای الهی را برای نظم جهان تشریع فرمودند و حضرت مَن ارادَه الله غصنُ الله الاعظم حضرت عبدالبهاء را پس از غروب شمس حقیقت مَلجاء و پناه مؤمنین و مُبیّن آیات الهیه تعیین فرمودند.
۹- یعنی شهادت می دهم که شمس حقیقت و نَیّرِ آفاق ما را در کتاب عهدی هدایت فرمود که پس از جمالِ مُبین به مرکز میثاق توجه نمائیم. توجه به مرکز میثاق ما را به حقیقت رهبری کرد و از ظلمت ظلالت نجات بخشید.


سفینه عرفان(@safineherfan)