And likewise, reflect upon the revealed verse concerning the “Qiblih.” When Muhammad, the Sun of Prophethood, had fled from the dayspring of Bathá unto Yathrib, He continued to turn His face, while praying, unto Jerusalem, the holy city, until the time when the Jews began to utter unseemly words against Him—words which if mentioned would ill befit these pages and would weary the reader.
Muhammad strongly resented these words. Whilst, wrapt in meditation and wonder, He was gazing toward heaven, He heard the kindly Voice of Gabriel, saying: “We behold Thee from above, turning Thy face to heaven; but We will have Thee turn to a Qiblih which shall please Thee.” On a subsequent day, when the Prophet, together with His companions, was offering the noontide prayer, and had already performed two of the prescribed Rak‘ats, the Voice of Gabriel was heard again: “Turn Thou Thy face towards the sacred Mosque.” In the midst of that same prayer, Muhammad suddenly turned His face away from Jerusalem and faced the Ka‘bih. Whereupon, a profound dismay seized suddenly the companions of the Prophet. Their faith was shaken severely. So great was their alarm, that many of them, discontinuing their prayer, apostatized their faith. Verily, God caused not this turmoil but to test and prove His servants. Otherwise, He, the ideal King, could easily have left the Qiblih unchanged, and could have caused Jerusalem to remain the Point of Adoration unto His Dispensation, thereby withholding not from that holy city the distinction of acceptance which had been conferred upon it.
“و همچنين آيه قبله را ملاحظه فرمائيد که بعد از هجرت شمس نبوّت محمّدی از مشرق بطحا به يثرب، رو به بيت المقدّس توجّه می فرمودند در وقت صلات، تا آنکه يهود بعضی سخن های ناشايسته بر زبان راندند که ذکرش شايسته اين مقام نيست و سبب تطويل کلام می شود. باری، آن حضرت بسيار مکدّر شدند و به لحاظ تفکّر و تحيّر در سماء نظر می فرمودند. بعد جبرئيل نازل شد و اين آيه تلاوت نمود: “قَد نَری تَقَلُّبَ وَجهِکَ فِی السَّماء فَلَنُوَلِّيَنَّکَ قِبلَةً تَرضَاهَا.” تا آنکه در يومی آن حضرت با جمعی اصحاب به فريضه ظهر مشغول شدند و دو رکعت از نماز بجا آورده بودند که جبرئيل نزول نمود و عرض کرد: “فَوَلِّ وَجهَکَ شَطرَ المَسجِدِ الحَرامِ.” در اثنای نماز حضرت از بيت المقدّس انحراف جسته به کعبه مقابل شدند. فی الحين تزلزل و اضطراب در ميان اصحاب افتاد به قسمی که جمعی نماز را بر هم زده اعراض نمودند. اين فتنه نبود مگر برای امتحان عباد و إلّا آن سلطان حقيقی قادر بود که هيچ قبله را
تغيير ندهد و در آن عصر هم بيت المقدّس را قرار فرمايد و اين خلعت قبول را از وی سلب ننمايد. “
بطحاء: ب َ بطحا. وادی مکه ٔ معظمه و گاهی از بطحاء مکه ٔ معظمه مراد باشد. (غیاث ) (آنندراج ). وادیی بمکه . (دمشقی ). نام مقامی است در مکه ٔ مبارکه . (مؤید الفضلاء). وادی مکه ٔ معظمه و خود مکه .
يَثْرِب: نام قديم شهر مدينه (کلمه يثرب نام قديمي مدينه طيبه است ، قبل از ظهور اسلام اين شهر را يثرب ميخواندند ، بعد از آنکه رسول خدا (صلياللهعليهوآلهوسلّم) به اين شهر هجرت کردند نامش را مدينة الرسول نهادند ، و سپس کلمه رسول را از آن حذف کرده و به مدينه مشهور گرديد
بیت المُقَدَّس: یا اورشلیم یا قُدس، شهری در فلسطین اشغالی که نخستین قبله و سومین شهر مقدس مسلمانان (پس از مکه و مدینه) و مقدسترین شهر جهان نزد یهودیان و مسیحیان است. این شهر، از مراکز زیارتی ادیان ابراهیمی است و هر یک از این ادیان، آثار و ساختمانهایی در آن دارند. بیت المقدس و برخی اماکن موجود در آن بنابر روایات شیعه، فضیلت بسیاری دارند چنان که در روایتی از امام حسن عسکری(ع)، نماز گزاردن در مسجدالاقصی در ردیف نماز گزاردن در مسجدالحرام دانسته شده و یک نماز در آن برابر با هزار نماز در دیگر مساجد است. (من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۵۰۴؛ تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، ص ۶۶۱) بیت المقدس پیش از شهر مکه و کعبه، قبله مسلمانان بوده و مسلمانان به سوی آن نماز میگزاردهاند. پیامبر اکرم(ص) در سال دوم هجری، به خواست الهی قبله خود را به سوی کعبه تغییر داد. در متون مسیحی نیز بیت المقدس جایگاه ویژهای دارد. عهد جدید نیز بیش از ۱۳۰ بار کلمه اورشلیم آمده است. نام اورشلیم با وقایع مذهبی مهم مسیحیت همراه است و بسیاری از حوادث مهم مسیحیت در این شهر روی داده است. در بارو مسیحیان، اورشلیم شهری است که عیسی در آن به صلیب کشیده و دفن شد و سپس زنده شد و به آسمان رفت. مقدسترین کلیساهای مسیحی در اورشلیم واقع است و هر ساله میلیونها مسیحی از نقاط مختلف جهان به زیارت آنها میشتابند.مسیحیان معتقدند که واقعه شام آخر عیسی بر یک بلندی با نام طور در قسمت شرقی بیت المقدس روی داده و عیسی پیش از آن که یهودا او را به رومیها تسلیم کند، آخرین غذای زمینی را همراه شاگردانش صرف کرده است. مریم مقدس نیز در اورشلیم دفن شده است. در تورات، صدها بار از اورشلیم یاد شده و نام این شهر به صراحت برده شده است.در برخی فقرات، تصریح شده که خانه خدا در این شهر قرار دارد[ عزرا باب پنج آیه شانزده] و در دهها آیه دیگر از عبارت «خانه خدا» برای مکانی در این شهر، استفاده شده است. به نقل تورات، داود نبی طرح ساختن خانه خدا در اورشلیم را ریخت؛ اما کار ساختن خانه خدا را فرزندش، سلیمان نبی آغاز کرد. به تصریح تورات، داود سی و سه سال بر اورشلیم حکومت کرده است. س از داود، فرزندش سلیمان در اورشلیم و همانجا که داود تعیین کرده بود، خانه را ساخت: «سلیمان کار ساختن خانه خدا را شروع کرد یعنی همان زمین خرمنکوبی ارونۀ یبوسی که در آن خداوند به داود پادشاه ظاهر شد و داود آنجا را برای خانه خدا در نظر گرفت.»[ اول پادشاهان، ۱۶: ۳۸]اورشلیم بنابر تورات، شهر برگزیده یهوه(خدا)است[ اول پادشاهان باب یازده آیه سیزده؛ اول پادشاهان باب یازده آیه سی و دو] در نظرگاه یهودیان معبد بیت المقدس، كه در عبری “بِت همیقداش” نام دارد، به عنوان خانه خدا توسط حضرت سلیمان بنا شده است.
” بعضی سخن های ناشايسته بر زبان راندند”
پس از هجرت پیامبر(ص) به مدینه، یهودیان از قبلهبودن بیت المقدس، سوءاستفاده کرده و آن را نشانه نقص اسلام و حقانیت خود معرفی میکردند. (بقره، ۱۴۶؛ انعام، ۲۰)[طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۲۰؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۰۳] بنابر برخی روایات، یهودیان مدینه مدعی بودند که مسلمانان قبلهای نداشتهاند و آنان مسلمانان را به سوی بیت المقدس راهنمایی کردهاند.[طبری، جامع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۴۰۰]
“قَد نَری تَقَلُّبَ وَجهِکَ فِی السَّماء فَلَنُوَلِّيَنَّکَ قِبلَةً تَرضَاهَا.”
قسمتی از سوره ی بقره، آیه ۱۴۴است: ما [به هر سو] گردانيدن رويت در آسمان را نيك مى بينيم پس [باش تا] تو را به قبله اى كه بدان خشنود شوى.
آیه ی کامل چنین است: قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ. یعنی: ما [به هر سو] گردانيدن رويت در آسمان را نيك مى بينيم پس [باش تا] تو را به قبله اى كه بدان خشنود شوى برگردانيم پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن و هر جا بوديد روى خود را به سوى آن بگردانيد در حقيقت اهل كتاب نيك مى دانند كه اين [تغيير قبله] از جانب پروردگارشان [بجا و] درست است و خدا از آنچه مى كنند غافل نيست.
“فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ “
در همین سوره و در آیات ۱۴۴، ۱۴۹، ۱۵۰ عیناً بنا به تاکید آمده است.
قسمتی از سوره ی بقره آیه ۱۴۹است: پس رویت را به سمت مسجد الحرام برگردان.
آیه ی کامل چنین است: وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ. و از هر كجا بيرون آمدى روى خود را به سوى مسجدالحرام بگردان و البته اين [فرمان] حق است و از جانب پروردگار تو است و خداوند از آنچه مى كنيد غافل نيست.
در تفسیر المیزان در خصوص این قسمت از آیه آمده است که: بعضى از مفسرين گفته اند: معناى اين آيه اين است كه از هر جا كه بيرون شده و به هر جا كه وارد شدى ، روى خود بسوى مسجدالحرام كن ، بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه از هر شهرى در آمدى ، ممكن هم هست مراد به جمله (و من حيث خرجت ) الخ مكه باشد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم از آنجا بيرون آمد، و آيه (من قريتك التى اخرجتك ) از آن خبر ميدهد، و معنايش اينست كه رو به كعبه ايستادن حكمى است ثابت براى تو، چه در مكه و چه در شهرهاى ديگر، و سرزمينهاى ديگر و جمله : (و انه للحق من ربك ، و ما اللّه بغافل عما تعملون )، همين معنا را تاءكيد و تشديد مى كند.
” تزلزل و اضطراب در ميان اصحاب افتاد”
به گفته روایات، در روز تغییر قبله، پیامبر(ص) به سوی بیت المقدس نماز ظهر میگزارد و طبق معمول، مردان پشت سر ایشان و زنان پشت مردان به نماز ایستاده بودند. پس از ادای دو رکعت از نماز، جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و با ابلاغ آیه ۱۴۴ سوره بقره پیامبر(ص) را به سوی کعبه برگرداند.[ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۱۸۶؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۷۵.]
شماری از مسلمانان از بر باد رفتن پاداش عبادتهای گذشته خود و مردگانشان ابراز نگرانی کردند.[مقاتل، تفسیر مقاتل، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۴۶] پیامبر(ص) با تلاوت آیه ۱۴۳ سوره بقره به آنان پاسخ داد: وَمَا كَانَ اللَّـهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّـهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِيمٌ (ترجمه: خدا ایمان شما را تباه نمىكند، چراکه او بر مردمان مهربان و بخشاینده است)[ بقره–۱۴۳] .[بیهقی، دلائل النبوه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۷۵؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۴۱۷]