به ذکرالله مشغول باش و از ماسوایش دل بردار.چه که ذکرش مونس جان است و روح مشتاقان.از دنیا محزون مشو که سمّی است قاتل و زهری است هالک… زینهار به سرورش مسرور مباش و به حزنش محزون مشو.قلب مقرّ تجلّی رحمانی است،اورا به غبار دنیا میالا.دل در محبوب بند و چون جبل بر جبّش ثابت باش
حضرت بهاءالله
ذکرالله : یاد خداوند (ثنای الهی)
ماسِوا : به غیر از آن
مونس : یار و همدم
محزون : غمگین
هالک : کشنده
زینهار : مبادا
سرور : شادی
مسرور : شاد
حزن : غم و اندوه
مقرّ : جایگاه
تجلّی : نمودار شدن ، رخ نمودن
جبل : کوه
حبّ : عشق و دوستی
و نیز میفرمایند :
در سحرگاهان به ذکر دوست ذاکر شوید و در صبحگاهان به یادش سر از فِراش بردارید.
شخص مجاهد… باید… در اسحار به اذکار مشغول شود و به تمام همّت و اقتدار در طلب آن نگار کوشد. غفلت را به نار حبّ و ذکر بسوزاند…»
و حضرت عبدالبهاء در مقامی میفرمایند :
وقتی که انسان بمناجات میپردازد باید قصدش صرفاً بخاطر محبّتی باشد که بخدا دارد نه از جهت خوف از او یا ترس از نار جهنّم و نه بامید نعیم و جنّت… وقتی که انسان مفتون حبّ دیگری گردد ممکن نیست از ذکر معشوقش سکون اختیار کند. پس چقدر دشوارتر است که انسانی مفتون خدا باشد و از ذکر او دم فروبندد… شخص روحانی بهیچ چیز مسرّت نیابد مگر بذکر الهی.
کانال تلگرام آموزه های دیانت بهائی
@ayine_bahai01