ابیات زیر از شعر «عنقای بقا» سروده جناب مهرداد نوری به یاد شهید ژینوس محمودی
گفته بودی ره و مقصود من از پایه خطاست
این سر آمادۀ دار است ، طناب تو کجاست
ما که این خاک فنا را نکنیم ، خانۀ خود
جای ما بر سر اشجار ، به گُلزار بهاءست
نوریا گشته مهیّای پریدن به سما این عنقا
آشیانش به فلک باشد و در قاف وفاست
ژینوس نعمت محمودی (۱۳۰۸ تهران – ۶ دی ۱۳۶۰ تهران) بنیانگذار هواشناسی در ایران و تهیهکننده اطلس جغرافیایی ایران بود. مادرش کمالیه اجزاچی معلم مدرسهٔ تربیت دختران و پدرش جناب نعمت بنیانگذار گراورسازی در ایران بود. ژینوس در نوزده سالگی با هوشنگ محمودی ازدواج نمود و ثمرهٔ این ازدواج دو دختر به نامهای مونا و آیدا و یک پسر به نام آرتین است. وی عضو محفل ملی بهائیان ایران بود.
ژینوس پس از اتمام دوران متوسطه در رشته فیزیک دانشگاه تهران به اخذ درجه لیسانس و در علوم هواشناسی به اخذ درجهٔ فوق لیسانس نائل آمد. قبل از آنکه سازمان هواشناسی در ایران تشکیل شود، ژینوس سرپرست تحقیق و تعلیم علوم جوّی هواشناسی بود و بعد از تشکیل مدرسهٔ عالی هواشناسی، ریاست این مدرسه را عهدهدار گردید. به علاوه تحقیقات او در هواشناسی دریایی همواره مورد توجه اولیای امور مملکتی بود و در حقیقت میتوان او را بنیانگذار هواشناسی در ایران نامید. ایشان اطلس هواشناسی ایران را تهیه و تنظیم کرد. او به عنوان نمایندهٔ ایران در کنفرانسهای بینالمللی هواشناسی و مبارزه با آلودگی هوا شرکت میکرد.
بعد از ربوده شدن اعضاء محفل ملی ایران به همراه دو نفر عضو هیئت معاونت، در حالی که همسر مهربان او جناب هوشنگ محمودی نیز یکی از افراد ربوده شده به دست دشمنان بود، به عضویت محفل ملی ایران در آمد و سِمَت ریاست محفل روحانی ملی را عهده دار بود. بعد از یکسال به مناسب مسافرت های زیادی که در اطراف ایران و اغلب برای دلجویی از بهائیان ستمدیدۀ ایران می کرد، ریاست محفل به جناب کامران صمیمی واگذار شد. ایشان تنها بهائی بود که هم عضو هیئت معاونت و هم عضو محفل روحانی ملی بود. ژینوس مورد عنایت بیت العدل اعظم الهی قرار داشت. هر کجا که بهائیان زندانی شده بودند به آنجا می رفت و عنایات بیت العدل را تقدیم زندانیان و خانواده های آنان می کرد. او سنگ صبور بهائیان بود در حالی که از همسر خود (جناب هوشنگ محمودی از شهدای مرداد ماه ۱۳۵۹) با تمام جستجوهایی که می کرد، خبری دریافت نمی داشت. بهائیان شهرستان ها می گفتند قبل از شهادت، حال و صمیمیت او فوق قوای بشری و نیروی کلام و نگاهش مملوّ از هیجان و محبت و شور و انجذاب بود.
آن جوهر صفا و وفا و نیروی لایزال خدمت به عالم انسانی را در روز ششم دی ماه ۱۳۶۰ برابر بیست و هفتم دسامبر ۱۹۸۱ میلادی در طهران به درجۀ شهادت رساندند.
لینکی که در زیر مشاهده می فرمایید شعر زیبای «ای سَرو ناز» سروده جناب «فتح اعظم» می باشد.
کانال طلوع کرمل(@Tolo_E_Carmel)