2006-08-11
اینطور كه شنیده ایم، بهائیان می گویند كه قیامت در همین دنیا واقع شده و بهشت را در همین عالم می جویند. سؤال این است كه آیا بهائیان معتقدند كه همه چیز در این دنیا اتفاق می افتد؟ و اگر چنین است عالم بعد و جهان دیگر در نظر ایشان اهمیتی دارد یا خیر؟
ابتدا بگذارید از قیامت و بهشت از دیدگاه دیانت بهائی صحبت بداریم. همانطور كه می دانید بهائیان اعتقاد دارند كه با قیام فرستاده خداوند، قیامت بر پا می گردد (1)؛ یعنی هنگامی كه فرستاده الهی مأموریت خود را در این دنیا جهت اصلاح عالم، شروع می كند، قیامت نیز آغاز می گردد. به عبارت دیگر قیامت، همان آمدن دین جدید است. مثلأ وقتی حضرت مسیح به مأموریت خود از جانب پروردگار قیام نمود، قیامت، واقع شد. نتیجه این سخن آن است كه قیامت تنها مخصوص به دوره قائم موعود نیست؛ بلكه هر بار كه دیانت جدیدی آمده، قیامتی هم بر پا شده(2).
بهشت نیز معنایی نزدیك به قیامت دارد. با ظهور و پیدایش هر پیامبری، دری از بهشت باز شده است(3). اگر بهشت را مجموعه ای از خوبی ها و نیكی ها بدانیم، این مجموعه را تمام و كمال تنها در ادیان آسمانی خواهیم یافت. آن ها با خود مجموعه ای از تعالیم را به ارمغان می آورند كه سراسر دعوت به نیكی و خوبی است و پرهیز از بدی و تباهی. آن ها همچون باغبانانی هستند كه می آیند تا خار زار دنیا را به دست تربیت و مراقبت خود به گلزاری زیبا و بهشتی جان ربا مبدل نمایند. می آیند تا جنگ را به آشتی، اختلاف را به اتحاد و دشمنی را به دوستی و كژی را به راستی تبدیل كنند و بهشت آنجاست كه آشتی، اتحاد، دوستی و راستی باشد.
خوب شاید حالا با خود بگوییم كه «با این حساب از نظر دیانت بهائی هر چه هست درهمین دنیاست، این دنیا را بسازیم دیگر با عالم دیگر كاری نداریم».
براستی در آثار بهائی این دنیا چقدر ارزش دارد و ان جهان چه قدر و منزلتی؟
ازجمله اعتقادات بهائی این حقیقت است كه انسان دارای دو جنبه است یكی جنبه جسمانی و دیگری جنبه روحانی. اولی یعنی جسم انسان، فانی است و با مرگ نابود می گردد و دومی یعنی روح، باقی است و پس از مرگ به حیات خود ادامه می دهد. در كجا؟ در جهان روحانی . درعالمی كه ابدی است. در كلمات مباركه حضرت بهاءالله، موسس دیانت بهائی می خوانیم كه انسان مانند پرنده ای است كه چند روزی در قفس این دنیای فانی به نغمه سرایی مشغول است(4)؛ اما او سرانجام قفس می شكند و به آشیان باقی خود پر می كشد(5). بدین ترتیب تعالیم بهائی به ما می گوید كه «انسان به جهت زندگانی این حیات دنیا خلق نشده است»(6)
اگربخواهیم بر طبق آثار بهائی این دنیا و آن عالم روحانی را با یكدیگر مقایسه نماییم، باید عالم رحم و این دنیا را با یكدیگر قیاس كنیم(7). وقتی جنین انسان در عالم تنگ و تاریك رحم قرار دارد از دنیای بیرون بی خبر است. دست دارد پا دارد چشم دارد گوش دارد و… اما در رحم از دست و پا و چشم و گوش خود نمی تواند چندان استفاده كند. اما وقتی جنین متولد می گردد به دنیایی می آید كه به مراتب بزرگتر است، روشن تر است و تمام اعضاء و دست و پایی كه در رحم اندوخته حالا به كارش می آیند تا بگیرد، بدود، ببیند و بشنود. به همین ترتیب دنیا در قیاس با عالم بعد مثل جنین است. انسان در رحم دنیا مدتی موقت را طی می كند و در عالم بعد به حیات حقیقی و ابدی خود ادامه می دهد و از كمالاتی چون علم، عشق ، راستی و وفا كه در این دنیا اندوخته، نهایت استفاده را می برد(8). در واقع آن عالم هم بهشتی دارد كه ثمره و میوه اعمال ما درهمین دنیاست(9). و نیز دوزخی دارد كه محرومیت ازهمان كمالات روحانی است(10) . كمالاتی كه می تواند ما را به خداوند نزدیك نماید.
ایام عمر در این دنیا هر قدر هم كه طولانی باشد در قیاس با حیات ابدی روح پس از مرگ كمتر از لحظه ای است(11) . این است كه بهائیان مرگ را مژده و بشارت می دانند(12)؛ بشارت ورود به عالمی ابدی و از همین روست كه پیروان آئین بهائی به جای كلمات «مردن» و یا « فوت شدن» ، عبارت« صعود كردن» را به كار می برند. یعنی به جای آنكه بگویند مرد و یا فوت كرد می گویند صعود كرد و این خود گواه این حقیقت است كه كسی كه از دنیا می رود به عالمی بالاتر و شریف تر صعود می كند و ترقی می نماید.
در آثار مكتوب بهائی هر چه قدر این دنیا تنگ و تاریك، فانی و بی بنیاد تلقی می شود، عالم بعد یعنی جهان روحانی وسیع و بی پایان، باقی و حقیقی جلوه می نماید. دنیا نمایشی است بی حقیقت(13)؛ سرابست نه آب و «هر كه را آب ناب سیراب نماید از نمایش سراب در كنار»(14) است.
در این دنیا انسان رهگذر است؛ عابری است كه می آید و می رود؛ اما فقط رهگذری نیست كه برود و بی تفاوت بگذرد. می آید كه بسازد و آباد نماید و آنگاه بی آنكه دل بندد، بگذرد و برود. البته برای ساختن، برای آبادانی، نقشه ای لازم است. این نقشه را فرستادگان خداوند از عالم بالا با خود می آورند و ازما می خواهند و یاری می طلبند كه بیاییم و با یكدیگر دنیا را بسازیم؛ دنیا را آنگونه بسازیم كه قطعه ای از بهشت جهان بالا گردد.
پس دیانت بهائی همان قدر كه به فنا و ناپایداری دنیا خبر می دهد؛ همان قدر بر اصلاح و سازندگی دنیا ارج می نهد. اهتمام ادیان الهی در دوران گذشته و پیروان دیانت بهائی در این دوران، دگرگونی دنیاست؛ به طوری كه جهان مادی یعنی دنیا به جهان روحانی یعنی ملكوت نزدیك و نزدیك تر گردد. چنین دگرگونی بزرگی از ظلم به عدل، از آشوب به آرامش، از خیانت به امانت و … فداكاری می طلبد؛ تلاش می خواهد و عشق می جوید. بهائیان به عشق مولایشان، حضرت بهاءالله حاضرند جهت اصلاح و آبادانی دنیا آنچه دارند در طبق اخلاص و بندگی گذارند تا در عالم دیگر در جهان بالا سرافراز و كامران گردند. این است كه در مناجاتی از ادعیه بهائی رو به سوی محبوب خود نموده، چنین می خوانند:
هوالله
ای پروردگار عالمیان در این جهان به آتش عشقت بسوز و در آن جهان به مشاهده روی مهرویت كامران فرما. در این عالم چون شمع بگداز و در آن عالم چون پروانه گرد شعله جمالت پرواز ده . تویی خجسته دلبر من و تویی فرخنده یار جان پرور من . والبهاء علیك ع ع
مآخذ:
1- بیان فارسی باب هفتم از واحد دوم- كتاب ایقان ص 111
2- همان، همان باب
3- همان، باب شانزدهم از واحد دوم
4- مجموعه الواح مباركه ص 395
5- همان، ص 384- مكاتیب عبدالبهاءج1 ص 197
6- منتخبات آثار مباركه ص 91
7- مكاتیب حضرت عبدالبهاء ج1 ص 131
8- همان، ص 251
9- آیات الهی ص 348
10- كتاب مفاوضات ص 170
11- ادعیه حضرت محبوب ص 343
12- مجموعه الواح مباركه ص 24
13- دریای دانش ص 128
14- مجموعه مناجاتهای حضرت عبدالبهاءص476
15- همان، ص 15.
منبع: سایت نقطه نظر