« حضرت ولی أمرالله از من میخواهند که به واسطۀ شما ، توجّه دوستان را به این أمر لازم ، معطوف دارم که حدأکثر دقّت را در بیانات و اظهارات عمومی خود به کار بندند ؛ مبادا چه له و چه علیه شخصیّتهای سیاسی صحبتی کنند . این اولین واقعیتی است که باید مرکوز ذهن خود سازند ؛ در غیر این صورت ، أحبا را درگیر در أمور سیاسی خواهند ساخت که برای أمر الهی فوقالعاده خطرناک است .» ( دوازدهم ژانویه 1933 ) ( دوازدهم ژانویه 1933 )
- مأخذ : أنوار هدایت – ص 553 ( فصل سی و نهم – مطلب 1440 )
1440 .Political Figures
” The Guardian wishes me to draw the attention of the friends through you that they should be very careful in their public utterance not to mention any political figures–either side with them or denounce them. This is the first thing to bear in mind. Otherwise they will involve the friends in political matters, which is infinitely dangerous for the Cause .”
(From a letter written on behalf of the Guardian to the National Spiritual Assembly of the United States and Canada, January 12, 1933: Bahá’í News, No. 72, April 1933, p. 3)
http://bahai-library.com/hornby_lights_guidance_2&chapter=4
1449 . عضویّت در أحزاب سیاسی و انکار أصول صلح و وحدت
بیت العدل أعظم می فرمایند : « جامعۀ بهائی ، سازمانی جهانی است که در صدد تأسیس صلح عمومی بر کرۀ خاکی میباشد ؛ اگر شخص بهائی در جهت أهداف یک حزب برای غلبۀ بر حزب دیگر کوشش کند این خود ، انکار روح واقعی دیانت بهائی میباشد . بنابراین عضویّت در هرحزب سیاسی ، ضرورتاً متضمن انکار همه و یا بعضی از أصول صلح و وحدتِ اعلام شده توسّط حضرت بهاءالله میباشد . همچنان که حضرت عبدالبهاء میفرمایند : ” حزب ما حزبِ خداست ؛ ما به هیچ حزبی تعلّق نداریم . ”
اگر یک فرد بهائی به عنوان حق خود نسبت به حمایت از یک حزب سیاسی معیّن ، اصرار ورزد ؛ دیگر نمیتواند همین درجه از آزادی عمل را در مورد سایر بهائبان ، مضایقه کند و این به آن مفهوم است که در میان صفوف مؤمنان به أمر الهی که هدف أوّلیۀ آن اتّحاد همۀ أفراد بشر به عنوان أعضاء یک خانوادۀ بزرگ ، تحت هدایت الهی میباشد ؛ بهائیانی وجود خواهند داشت که مخالف یکدیگر خواهند بود و آنگاه سرمشق و نمونۀ عملی اتّحاد و هماهنگی که جهان در جستجوی آن است کجا خواهد بود ؟
اگر مؤسّسات أمرالله ، معاذالله ، درگیر مسائل سیاسی شوند ؛ بهائیان به جای آنکه خود را منشأ حبّ و وفاق بینند ، مصدر بغض و شقاق مشاهده خواهند کرد . اگر آنان در کشوری به حمایت از عقیدهای خاص برخیزند ، مجبورند که نظر مردم را در کشوری دیگر در خصوص أهداف و مقاصد أمر الهی تغییر دهند و با درگیری در منازعات سیاسی ، بهائیان به جای اصلاح و مساعدت عالم ، خود در گرداب های مهلکهاش معدوم و مفقود خواهند شد . موقعیّت جهان ، چنان مغشوش است و مواضیع أخلاقی که زمانی از وضوح کامل، برخوردار بود چنان با دستهبندیها و جبهه گیریهای خصومتآمیز و خودخواهانه مخلوط شده است که بهترین راه برای خدمت به منافع عالیۀ کشوری و نجاح و فلاح عالم انسانی از دیدگاه شخص بهائی ، اغماض از مقاصد و وابستگیهای سیاسی و حمایت کامل و تمام عیار از نظام حضرت بهاءالله می باشد . »
( دستخط معهد أعلی خطاب به محافل روحانیۀ ملّی افریقا – 8 فوریه 1970 )
مأخذ : أنوار هدایت – صص 557 – 556 ( فصل سی و نهم – مطالب 1449 )
Membership in Any Political Party Entails Repudiation of Principles of Peace and Unity
“The Bahá’í Community is a world-wide organization seeking to establish true and universal peace on earth. If a Bahá’í works for one political party to overcome another it is a negation of the very spirit of the Faith. Membership in any political party, therefore, necessarily entails repudiation of some or all of the principles of peace and unity proclaimed by Bahá’u’lláh. As Abdu’l-Bahá stated: ‘Our party is God’s party; we do not belong to any party.’
“If a Bahá’í were to insist on his right to support a certain political party, he could not deny the same degree of freedom to other believers. This would mean that within the ranks of the Faith, whose primary mission is to unite all men as one great family under God, there would be Bahá’ís opposed to each other. Where, then, would be the example of unity and harmony which the world is seeking?
“If the institutions of the Faith, God forbid, became involved in politics, the Bahá’ís would find themselves arousing antagonism instead of love. If they took one stand in one country, they would be bound to change the views of the people in another country about the aims and purposes of the Faith. By becoming involved in political disputes, the Bahá’ís instead of changing the world or helping it, would themselves be lost and destroyed. The world situation is so confused and moral issues which were once clear have become so mixed up with selfish and battling factions, that the best way Bahá’ís can serve the highest interests of their country and the cause of true salvation for the world is to sacrifice their political pursuits and affiliations and whole-heartedly and fully support the system of Bahá’u’lláh.”
(From a letter of the Universal House of Justice to all National Spiritual Assemblies in Africa, February 8, 1970)
http://bahai-library.com/hornby_lights_guidance_2&chapter=4
بهائیان نباید عضو حزب جمهوریخواه و یا دموکرات شناخته شوند .
حضرت ولی أمرالله میفرمایند : « … هیچ بهائی مؤمنی نباید تحت هیچگونه شرایطی خود را نسبت به برنامههای سیاسی و یا سیاستهای هر حزب سیاسی ، متعهّد سازد ؛ زیرا وابستگی به چنین حزبی ، ضرورتاً متضمن انکار بعضی از اصول و تعالیم أمر مبارک و یا به منزلۀ پذیرش ناقص بعضی از حقایق اساسیۀ آن میباشد . بنابراین أحبّاء باید خود را از فعّالیّتهای حزبی و سیاسی ، برکنار نگاه دارند و نیز آنچه آنان باید به طور أصولی تحت همۀ شرایط از آن اجتناب کنند تحزّبگرایی و طرفداری سیاسی در تمام أشکال آن است . » ( 17 دسامبر 1935 )
مأخذ : أنوار هدایت – صص 554 – 553 ( فصل سی و نهم – مطلب 1442 )
1442.No Bahá’í Can Be Regarded as Republican or Democrat
“…no vote cast or office undertaken by a Bahá’í should necessarily constitute acceptance, by the voter or office holder, of the entire programme of any political party. No Bahá’í can be regarded as either Republican or Democrat, as such. He is above all else, the supporter of the principles enunciated by Bahá’u’lláh, with which, I am firmly convinced, the programme of no political party is completely harmonious….”
(From a letter of Shoghi Effendi to the National Spiritual Assembly of the United States and Canada, January 26, 1933: Bahá’í News, No. 85, July, 1934, p. 2)
http://bahai-library.com/hornby_lights_guidance_2&chapter=4
1469 . روش مناسب انتقاد از نظام سیاسی – اجتماعی جهان امروز
در همان توقیع از قِبَل حضرت ولی أمرالله می نویسند : « أمّا روشی وجود دارد که شخص میتواند بدون اجبار به جانبداری و یا مخالفت با رژیمهای موجود به انتقاد از نظام سیاسی و اجتماعی کنونی بپردازد و آن روشی است که حضرت ولی أمرالله در توقیع ” هدف نظم بدیع جهانی ” اتّخاذ نموده است . انتقادات ایشان از شرایط جهانی ، علاوه بر اینکه ماهیّتاً جنبۀ عمومی دارد ، بسیار انتزاعی است ؛ یعنی به جای محکوم کردن تشکیلات و مؤسّسات موجود به نکات عمیقتری می پردازد و به تجزیه و تحلیل أفکار و أصولی مبادرت مینماید که علّت ایجاد آنها بوده است . به جهت اینکه این روش ، برخوردی صرفاً ذهنی و فلسفی با مسألۀ بحران سیاسی جهان است در صورت دست یازیدن به آن هیچ گونه اعتراضی متوجّه شما نخواهد بود ؛ زیرا بلافاصله شما را از زمینۀ عملی سیاست به سمت جنبۀ نظری آن سوق میدهد ؛ ولی با در نظر گرفتن این حقیقت که به هیچوجه نمیتوان حدّ فاصل روشنی بین تئوری و عمل ، قائل شد ؛ شما باید حدّأکثر دقّت و مراقبت را مجری دارید مبادا استفادۀ بسیط و گستردهای از این روش به عمل آورید .» ( 2 مارچ 1934 )
مأخذ : أنوار هدایت – صص 566 ( فصل سی و نهم – مطالب 1469 )
469 .One Method by which One Can Criticize the Present Day Socio-Political Order
“There is, however, one case in which one can criticize the present social and political order without being necessarily forced to side with or oppose any existing regime. And this is the method adopted by the Guardian in his ‘Goal of a New World Order’. His criticisms of the world conditions beside being very general in character are abstract; that is, instead of condemning existing institutional organizations it goes deeper and analyzes the basic ideas and conceptions which have been responsible for their establishment. This being a mere intellectual and philosophical approach to the problem of world political crisis, there is no objection if you wish to try such a method, which immediately carries you from the field of practical politics to that of political theory. But in view of the fact that no clear-cut line can be drawn between theory and practice you should be extremely careful not to make too free a use of such a method.”
(From a letter written on behalf of Shoghi Effendi to an individual believer, March 2, 1934)
http://bahai-library.com/hornby_lights_guidance_2&chapter=4
(From a letter written on behalf of Shoghi Effendi to an individual believer, December 21, 1948)
عدم اظهارنظر دربارۀ أمور جاری سیاسی
1468 . عدم مداخله در امور سیاسی – ما باید از تفوّه دربارۀ امور سیاسی پرهیز نماییم و از نوشتن مطالبی راجع به امور جاری خودداری کنیم .
درنامه ای از قِبَل حضرت ولی أمرالله می نویسند : « أصل عدم مداخله در أمور سیاسیه نباید چنین تعبیر شود که فقط باید از سیاست های فاسد و سیاست های فرقه ای و حزبی ، اجتناب ؛ بلکه از هرسخنی دربارۀ هریک از سیستمهای حاکم سیاسی مرتبط با هریک از دولتها باید دوری جست . نه فقط ما باید از جانبداری از أحزاب ، گروهها و سیستمهای حاکم ، پرهیز کنیم ؛ بلکه باید خود را از متعهد ساختن به هرگونه اظهاراتی که ممکن است به عنوان طرفداری و یا مخالفت با هریک از فلسفه ها و یا تشکیلات سیاسی موجود تلقّی شود، امتناع نماییم . موضع اهل بهاء باید دوری و کنارهگیری تامّ باشد . آنان نه طرفدار سیستمهای سیاسیاند و نه مخالف با آنها می باشند . نه آنکه آنان بدخواه دولتهای خود میباشند ؛ بلکه به جهت بعضی ملاحظات اساسی منبعث از تعالیم بهائی و دستگاه اداری أمرالهی ، ترجیح میدهند که در مسائل سیاسی ، درگیر نشوند و مورد سوء تفاهم و سوء تعبیر هممیهنان خود قرار نگیرند . در پرتو این أصل ، آشکار میشود که ارسال مقالات دربارۀ مسائل سیاسی جاری به روزنامهها ، ضرورتاً نویسنده را به تلویح یا به تصریح ، وادار به اظهار نقد و نظر خود دربارۀ این موضوع مینماید و به علاوه این امکان را فراهم میآورد که مورد سوء تفاهم و سوء تعبیر سیاستمداران ، قرار گیرد ؛ بنابراین بهترین کار آن است که أصلاً دربارۀ سیاستهای جاری مطلبی نگاشته نشود . » ( از نامهای از قِبَل حضرت شوقی افندی خطاب به یکی از افراد احبّاء ؛ 2 مارچ 1934 )
مأخذ : أنوار هدایت – ص 565( فصل سی و نهم – مطلب 1468 )
Non-Interference in Political Affairs–We Must Shun Pronouncements About Systems of Politics and Not Write About Current Political Affairs
“There is one fundamental point which Shoghi Effendi wishes me to emphasize. By the principle of non-interference in political matters we should not mean that only corrupt politics and partial and sectarian politics are to be avoided, but that any pronouncement on any current system of politics connected with any government must be shunned. We should not only take sides with no political party, group or system actually in use, but we should also refuse to commit ourselves to any statement which may be interpreted as being sympathetic or antagonistic to any existing political organization or philosophy. The attitude of the Bahá’ís must be one of complete aloofness. They are neither for nor against any system of politics. Not that they are the ill-wishers of their respective governments but that due to certain basic considerations arising out of their teachings and of the administrative machinery of their Faith they prefer not to get entangled in political affairs and to be misinterpreted and misunderstood by their countrymen.
“In the light of this principle it becomes clear that to contribute articles on current political affairs to any newspaper must inevitably lead the writer to express, directly or in an indirect manner, his view and his criticisms on the subject. He is, in addition, always liable to be misinterpreted and misunderstood by the politicians. The best thing to do, therefore, is simply not to write on current politics at all.”
(From a letter written on behalf of Shoghi Effendi to an individual believer, March 2, 1934)
http://bahai-library.com/hornby_lights_guidance_2&chapter=4
1453 . از سیاست چون طاعون بپرهیزید و مطیع دولت حاکم باشید .
« أصل أساسی که باید مورد توجّه ما قرار گیرد ( درارتباط با سؤال شما ) اطاعت از دولت حاکم است در کشوری که در آن زندگی میکنیم . ما نمیتوانیم به صِرف اینکه شخصاً به حکومت استبدادی علاقهای نداریم وقتی چنین حکومتی بر سر کار آمد از اطاعت آن سرپیچی کنیم و نیز مأذون نیستیم به نهضتهای زیرزمینی – یعنی أقلّیّتهایی که برعلیه حکومت وقت – شورش میکنند، بپیوندیم. اگر در کشوری حالت انقلاب و هرج و مرج کامل حکمفرما گردد ، بهطوری که تشخیص اینکه اصلاً دولتی موجود است ، غیرممکن شود ؛ یاران باید با محفل روحانی ملّی یا محلّی خود مشورت کنند و از آنچه که محفل ، اقدام مقتضی تلقّی نمود ، متابعت نمایند به عبارت دیگر در تشخیص اینکه کدام حزب را میتوان قدرت قانونی حاکم در نظر گرفت از محفل روحانی کمک بگیرند . بنابراین مشاهده می کنیم که ما از انجام دوکار ، ناگزیریم : یکی اینکه از مسائل سیاسی چون طاعون ، دوری کنیم و دیگر اینکه در هرکجا ساکنیم مطیع دولت حاکم باشیم . ما نمیتوانیم نحوۀ به قدرت رسیدن یک دولت معیّن را مورد قضاوت قرار دهیم و نتیجتاً این سؤال را مطرح نمائیم که آیا از آن اطاعت کنیم با نه. ثمرۀ فوری این کار ، گرفتار شدن در مهلکههای سیاسی است . ما باید در تمام موارد ، مطیع باشیم ؛ مگر آنکه نقض بعضی از اصول روحانی ، نظیر انکار أمر الهی مطرح باشد . برای حفظ این اصول روحانی باید آمادۀ جان باختن باشیم . ما بهائیان بایستی با این واقعیّت روبه رو شویم که جامعه سریعاً در حال تجزیه است و این امر با چنان سرعتی صورت میگیرد که مسائل اخلاقی که نیم قرن قبل از اصول واضحه محسوب میشدند اکنون به نحو یأسآوری مغشوشاند و علاوه بر این به علائق سیاسی متخاصم نیز کاملاً مخلوط و ممزوج شدهاند ؛ به همین جهت است که بهائیان باید تمام قوای خود را در جهت پیشرفت أمر بهائی و تشکیلات اداری آن مصروف کنند. آنان در حال حاضر به هیچ طریق دیگری قادر به تغییر اوضاع جهان و ارائۀ کمکی به آن نمی باشند . اگر آنان در مسائلی درگیرشوند که دولتهای جهان را به منازعه کشانده ، زائل خواهند شد ؛ ولی اگر به افراشتن بنای طرح الهی کمک کنند می توانند وقتی همۀ تمهیدات بشری با شکست مواجه شد آن را به عنوان آخرین راه علاج ارائه نمایند . » ( از نامهای از قِبَل حضرت شوقی افندی به یکی از افراد احبّاء ؛ 21 دسامبر 1948 )
مأخذ : أنوار هدایت – صص 559 – 558 ( فصل سی و نهم – مطلب 1453 )
Shun Politics Like the Plague and be Obedient to the Government in Power
” The cardinal principle which we must follow, (in connection with your questions), is obedience to the Government prevailing in any land in which we reside. We cannot, because, say, we do not personally like a totalitarian form of government, refuse to obey it when it becomes the ruling power. Nor can we join underground Movements which are a minority agitating against the prevailing government.
” If a state of Revolution and complete chaos exists in a Country, so that it is impossible to say there is one government in power, then the friends must consult with their National or their Local Assembly, and be guided by what the Assembly considers the proper action to take; in other words which party might be best considered the legal governing authority.
” We see, therefore, that we must do two things–shun politics like the plague, and be obedient to the Government in power in the place where we reside. We cannot start judging how a particular government came into power, and therefore whether we should obey it or not. This would immediately plunge us into politics. We must obey in all cases except where a spiritual principle is involved, such as denying our Faith. For these spiritual principles we must be willing to die. What we Bahá’ís must face is the fact that society is rapidly disintegrating–so rapidly that moral issues which were clear half a century ago are now hopelessly confused, and what is more, thoroughly mixed up with battling political interests. That is why the Bahá’ís must turn all their forces into the channel of building up the Bahá’í Cause and its administration. They can neither change nor help the world in any other way at present. If they become involved in the issues the Governments of the world are struggling over, they will be lost. But if they build up the Bahá’í pattern they can offer it as a remedy when all else has faile
حدّ و مرز فعالیت های حقوق بشری و مطالبات مدنی
… اعضای جامعۀ بهائی در سراسر عالم از اشتغال به سیاستهای حزبی دوری میجویند ، از مداخله در روابط سیاسی بین دولتها اجتناب میورزند و از تلاش برای رسیدن به قدرت پرهیز مینمایند . بهائیان این خطّ مشی را بر اساس تعالیم دیانتشان ، برای ایفای نقش خود در بنای جامعهای متّحد و پویا انتخاب کردهاند و گزینش آن انتقادی از احزاب سیاسی و روش کار دیگران نیست . در این راستا بدیهی است که هر نوع فتنهجویی و یا توسّل به خشونت را نیز به کلّی مردود میشمرند .
بهائیان در عین حال موظّفاند که مجدّانه در گفتمانهای سازنده و اقدامات وسیع اجتماعی به منظور بهبود وضع عالم و وطن خود شرکت نمایند . این فعّالیّتها را با کمال خضوع و خشوع ، رعایت حکمت ، احترام به قانون و مقرّرات اجتماعی و با روحیّۀ یادگیری و تشریک مساعی با گروهها و افراد همفکر دنبال میکنند ؛ زیرا به نیروی سازندۀ وحدت در کثرت و نتایج درخشان همکاری و تعاون ایمان دارند .
در بارۀ شرکت در تظاهرات ، به طور کلّی آحاد احبّا در هر کشوری آزادند که فرداً در اقدامات و یا فعّالیّتهایی از قبیل راهپیماییهای صلحآمیز که به منظور ترویج آرمانهای سازنده مانند آزادی زنان ، عدالت اجتماعی ، حفظ محیط زیست ، رفع تعصّبات و رعایت حقوق بشر برگزار میشود شرکت کنند ؛ امّا اگر احیاناً چنین اقداماتی به تدریج از مقاصد اوّلیّۀ خود منحرف شده به حرکتی سیاسی و یا خشونت تبدیل گردد ، البتّه در چنین شرایطی باید از مشارکت در آن دوری جست . …
( نامۀ دارالانشاء بیت العدل اعظم الهی در پاسخ پرسش هایی دربارۀ حدّ و مرز فعالیت های حقوق بشری و مطالبات مدنی ؛ ۲۲ ژانویه ۲۰۱۰ )
رساله سیاسیه – مینا یزدانی(خوشه ها14)
رساله مدنیه – مینا یزدانی(خوشه ها14)
از رساله مدنیه تا رساله سیاسیه 1 – رساله مدنیه -شاپور راسخ
از رساله مدنیه تا رساله سیاسیه2 – رساله سیاسیه -شاپور راسخ
دین وسیاست در رسالهء سیاسیه- ن.خوش ندا
عدم مداخله در امور سیاسیه – تقریرات ایرج ایمن ( مکتوب از کاست 60 )
صد و چهل سالگی رساله مدنیه – محمد ارسی
درآمدی بر رساله سیاسیه 1و2 – هرمس
تدین و تمدن مروری بر رساله مدنیه