اصول اعتقادی دیانت بهائی

عدالت

عدالت یکی از مهم‌ترین اصول آئین بهائی است و پیشرفت تمدن وابسته به برقراری و بکارگیری عدالت در همه حیطه‌های زندگی فردی و اجتماعی است. لازمۀ درک تعالیم حضرت بهاءالله دربارۀ عدالت، پذیرفتن اصل یگانگی نوع انسان است. عدالت آن هنگام معنا می‌یابد که بپذیریم هیکل جامعۀ انسانی، یک کل به‌هم وابسته و هماهنگ است. توان‌مندی‌ها و استعدادهای بشریت متعلق به همۀ اعضای آن است و همچنین درد و رنج‌های آن همه را مبتلا می‌کند. در این چارچوب است که می‌توان به درک عمیق‌تری از سخن حضرت بهاءالله رسید که هدف از عدالت را ایجاد اتحاد بین انسان‌ها ذکر می‌کنند تا نوع بشر بتواند به عنوان یک موجود و یک هیکل زندگی کند.

عدالت در سطح فردی یکی از خصیصه‌های بالقوۀ روح انسانی است که می‌تواند و در حقیقت باید پرورش و توسعه یابد و همانند عشق، محبت و بخشندگی در آینۀ روح انسان نمایان گردد. این خصیصه خود را به شکل توانایی در تشخیص صحیح از غلط، تمایز حقیقت از غیرحقیقت و در قضاوت منصفانه و بی‌طرفانه ظاهر می‌کند. در این معنا، عدالت با جستجوی حقیقت ارتباطی مستقیم و جدایی‌ناپذیر دارد؛ در نقطۀ مقابلِ تعصب، تقلید کورکورانه و برداشت منفعت‌طلبانه از واقعیت قرار می‌گیرد و مستلزم این است که انسان دنیا را با چشم خود ببیند و نه با چشم دیگران. عدالت همچنین خود را در واکنش انسان به بی‌عدالتی نشان می‌دهد. با چشمِ بصیر‌ت‌بینِ عدالت است که تشخیص می‌دهیم همۀ انسان‌ها لایق فرصتی یکسان برای تحقق بخشیدن به استعدادها و توانایی‌های بالقوه‌ خود هستند و اینکه سعادت و بهروزی یک فرد یا گروه وابسته به سلامتی و بهروزی کل هیکل جامعۀ انسانی است. عدالت سبب می‌شود برای خیر عموم از منافع شخصی خود بگذریم و مشتاقانه فداکاری کنیم.

اصل عدالت در سطح جمعی از جمله در خانواده، محل کار و در سازمان‌ها و نهادهای اجتماع، به منزلۀ جهت‌نما و شاخصی برای تصمیم‌گیری و اقدام جمعی است. عدالت جلوه‌ای عملی از این آگاهی است که در راه پيشرفت بشريت، مصالح و منافع فرد و جامعه به نحو جدایی‌ناپذيری به يکديگر مرتبطند. البته بکارگیری اصل عدالت در تلاش‌های جمعی کار آسانی نیست. نمی‌توان آن را به یک فرمول فروکاست و یا تحقق آن را به دستان نامرئی بازار آزاد یا مبارزات ستیزه‌جویانه سپرد. بکارگیری اصل عدالت به رویکردی مشورتی برای جستجوی حقیقت نیازمند است؛ رویکردی که لازمه‌اش بصیرت معنوی، بلوغ فکری و اجتماعی، اخلاق و رفتار نیکو، دانائی، بی‌طرفی و برکناری از منفعت‌طلبی است. هر چه عدالت بیشتر بر ارتباطات انسانی حاکم باشد، به همان نسبت فضا و جو مناسب‌تری برای مشورت و گفتگو فراهم می‌گردد که در آن نظرات و دیدگاه‌های گروه‌ها و اقشار مختلف امکان مطرح شدن می‌یابند. می‌توان گزینه‌ها را به دور از جانبداری بررسی کرد و مناسب‌ترین مسیر را برای اقدام در پیش گرفت.

بهائیان همانگونه که برای پرورش خصیصۀ عدالت در روح انسان و تحقق عدالت در فرآیندهای تصمیم‌گیری و اقدام جمعی تلاش می‌کنند، از این موضوع نیز آگاهند که برای داشتن اجتماعی مبتنی بر عدالت، ساختارهای اجتماع نیز باید متحول شوند. برخی ساختارهای فعلی از جمله نظام‌های حکمروایی حزبی یا نظام رایج بازار که اختلاف و تضاد را شالودۀ روابط انسانی می‌دانند به وضوح نشان داده‌اند که نمی‌توانند امور جامعۀ بشری را با عدالت و به نحوی پایدار اداره کنند.

اصل عدالت هنگامی که در بستر وسیع‌تر یگانگی درک گردد، به نحوی عمیق می‌تواند تلاش‌های جمعی بشریت در مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی را تحت تأثیر قرار دهد. در قرن‌های اخیر، عدالت‌خواهی در بسیاری مواقع خود به جنبش‌های تفرقه‌انگیز انجامیده است تا آن‌جا که در ذهن برخی مردم تلاش برای برپایی عدالت اجتماعی معادل با جنبش‌های مخالفت‌گرایانه در نظر گرفته می‌شود. توجه به اصل یگانگی باعث می‌شود که تغییر و تحول اجتماعی برای دستیابی به عدالت از طریق شیوه‌های وحدت‌بخش و سازنده دنبال شود.

همان‌طور که پذیرش اصل یگانگی برای درک عدالت ضروری است، عدالت نیز باید در فهم ما از اصل یگانگی در نظر گرفته شود. بدون عدالت، یگانگی و وحدت خود می‌توانند دستاویزی برای ظلم و ستم شود. شواهد تاریخی به خوبی نشان می‌دهد که چگونه برداشت‌های سطحی از وحدت و اصل یگانگی، در جوامع مختلف به تحمیل همسانی، سرکوب کردن تنوع، به سکوت‌ کشاندن اندیشۀ انتقادی و به روی کار آمدن نظام‌های کنترل اجتماعی سرکوب‌گر منجر شده‌است. تعالیم بهائی بیان می‌کنند که عدالت باید اصل حاکم بر اجتماع بشری باشد و وحدت حقیقی تنها با نیروی عدالت قابل دستیابی و تداوم است.

امروزه، بهائیان در سراسر عالم دوشادوش سایرینی که متعهد به ساختن دنیایی بهتر هستند می‌کوشند تا بیاموزند که چگونه عدالت می‌تواند به ابزاری برای رسیدن به اتحاد تبدیل شود، چگونه تلاش‌ها برای برپایی عدالت اجتماعی می‌تواند از طریق راهبردهای سازنده و وحدت‌بخش دنبال شوند، چگونه ساختارهای دنیای فعلی همچون نظام‌های حکمروایی، اقتصادی، آموزشی و رسانه‌ها می‌توانند به نوعی بازسازی شوند که منعکس‌کنندۀ اصل عدالت باشند و در یک کلام، چگونه عدالت می‌تواند به اصل بنیادینی تبدیل شود که یک اجتماع هماهنگ و بهم‌وابسته را سازمان می‌بخشد.


منبع: سایت بهائیان ایران