ای صاحبان هوش و گوش
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
« ای صاحبان هوش و گوش اوّل سروش دوست اینست ای بلبل معنوی
جز در گلبن معانی جای مگزین و ای هدهد سلیمان عشق جز در سبای جانان وطن مگیر و ای عنقای بقا جز در قاف وفا محلّ مپذیر اینست مکان تو اگر بلامکان بپر جان برپری و آهنگ مقام خود رایگان نمائی »
ای پسر ارض
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای پسر ارض، اگر مرا خواهی جز مرا مخواه و اگر اراده جمالم داری چشم از عالمیان بردار زیرا که اراده من و غیر من چون آب و آتش در یک دل و قلب نگنجد»
ای پسر عیش
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای پسرعیش، خوش ساحتی است ساحت هستی اگر اندر آئی و نيکو بساطی است بساط باقی اگر از ملک فانی برتر خرامی و مليح است نشاط مستی اگر ساغر معانی از يد غلام الهی بياشامی اگر باين مراتب فائز شوی از نيستی و فنا و محنت و خطا فارغ گردی »
ای پسر روح
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای پسر روح، هر طيری را نظر بر آشيان است و هر بلبلی را مقصود جمال گل مگر طيور افئده عباد که بتراب فانی قانع شده از آشيان باقی دور ماندهاند و بگِلهای بُعد توجّه نموده از گُلهای قرب محروم گشتهاند زهی حيرت و حسرت و افسوس و دريغ که بابريقی از امواج بحر رفيق اعلی گذشتهاند و از افق ابهی دور ماندهاند»
ای پسر حب
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای پسرحبّ، از تو تا رفرفِ امتناع قرب و سدرهِ ارتفاع عشق قدمی فاصله قدم اوّل بردار و قدم دیگر بر عالم قِدم گذار و در سُرادق خلد وارد شو پس بشنو آنچه از قلم عزّ نزول یافت»
ای پسر روح
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای پسر روح، قفس بشکن و چون همای عشق به هوای قدس پرواز کن و از نَفْس بگذر و با نَفَس رحمانی در فضای قدس ربانی بیارام»
ای اغنیای ارض
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای اغنیای ارض، فقرا امانت منند در میان شما پس امانت مرا درست حفظ نمائید و براحت نفس خود تمام نپردازید»
ای فرزند کنیز من
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای فرزند کنیز من، اگر سلطنت باقی بینی البتّه بکمال جِدّ از مُلک فانی درگذری و لکن سَتر آنرا حکمتهاست و جلوه این را رمزها جز افئده پاک ادراک ننماید»
ای صاحب دو چشم
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای صاحب دو چشم، چشمی بربند و چشمی برگشا بربند یعنی از عالم و عالمیان برگشا یعنی بجمال قدس جانان»
ای پسران آدم
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای پسران آدم، کلمه طیّبه و اعمال طاهره مقدّسه بسمآء عِزّ احدیّه صعود نماید جهد کنید تا اعمال از غبار ریا و کدورت نفس و هوی پاک شود و بساحت عِزّ قبول درآید چه که عنقریب صَرّافان وجود در پیشگاه حضور معبود جز تقوای خالص نپذیرند و غیر عمل پاک قبول ننمایند اینست آفتاب حکمت و معانی که از افق فم مشیّت ربّانی اشراق فرمود طوبی للمقبلین»
ای پسر انصاف
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای پسر انصاف، کدام عاشق كه جز در وطن معشوق محلّ گيرد و کدام طالب که بی مطلوب راحت جويد ؟ عاشق صادق را حيات در وصال است و موت در فراق صدرشان از صبر خالی و قلوبشان از اصطبار مقدّس از صد هزار جان درگذرند و بکوی جانان شتابند»
ای پسر خاک
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای پسر خاک، براستی ميگويم غافلترين عباد کسی است که در قول مجادله نمايد و بر برادر خود تفوّق جويد بگو ای برادران باعمال خود را بيارائيد نه باقوال»
ای دوست
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای دوست، در روضه قلب جز گل عشق مکار و از ذيل بلبل حبّ و شوق دست مدار مصاحبت ابرار را غنيمت دان و از مرافقت اشرار دست و دل هر دو بردار»
ای اهل فردوس برین
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای اهل فردوس برین، اهل يقين را اخبار نمائيد که در فضای قدس قرب رضوان روضه جديدی ظاهر گشته و جميع اهل عالين و هياکل خُلد برين طائف حول آن گشتهاند پس جهدی نمائيد تا بآن مقام درآئيد و حقائق اسرار عشق را از شقايقش جوئيد و جميع حکمتهای بالغه احديّه را از اثمار باقيهاش بيابيد…»
ای برادران
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام «کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای برادران، با يکديگر مدارا نمائيد و از دنيا دل برداريد بعزّت افتخار منمائيد و از ذلّت ننگ مداريد قسم بجمالم که کلّ را از تراب خلق نمودم و البتّه بخاک راجع فرمايم»
ای همگنان
حضرت بهاء الله در یکی از آثار عرفانی حضرتشان به نام«کلمات مکنونه» میفرمایند:
«ای همگنان، ابواب لا مکان باز گشته و ديار جانان از دم عاشقان زينت يافته و جميع از اين شهر روحانی محروم ماندهاند الّا قليلی و از آن قليل هم با قلب طاهر و نفس مقدّس مشهود نگشت الّا اقلّ قليلی»
رادیو پیام دوست(https://t.me/Persianbms)