حضرت بهاءالله در سال 1196 ه.ش (1817 میلادی) در شهر تهران دیده به جهان گشودند.
حضرت بهاءالله با ظهور خود تنها مجموعهای از تعالیم جدید ارائه نمیدهند، بلکه مفهوم کلی دین را بازسازی مینمایند.
آثار بهائی بیان میدارند که نوع انسان در سیر تکامل زندگی جمعی خود حال پس از عبور از دوران کودکی در آستانۀ بلوغ جمعی قرار دارد؛ یعنی مرحلهای که در آن اصل یگانگی نوع انسان میتواند به صورت عملی در بستر یک تمدن جهانی جلوهگر شود. در این سیر تکاملی، درک انسان از ماهیت خویش، هدف زندگی، دنیای پیرامونش، روابط و نظام اجتماع و توانائیهایش همواره و به تدریج توسعه یافته است. از دیدگاه دیانت بهائی، علم و دین برای انسان دو نظام همپوشان و مکمل دانش جهت ساختن تمدن هستند. همانطور که آگاهی و فهم انسان از بخشی از حقایق هستی در قالب نظامی از دانش که علم نام دارد در طول زمان تکامل مییابد، درک ما از حقایق غیرمادی و مفاهیم معنوی که در نظام دانش دین تبلور مییابد نیز پیوسته عمیقتر و کاملتر میشود. بنابراین امروز نوع انسان نیازمند فهم جدیدی از دین متناسب با دوران بلوغ بشر است که پاسخگوی پرسشهای بیشماری باشد که روند تکامل اجتماعی و فکری بشر رقم زده است.
حضرت بهاءالله از دین به عنوان «سبب بزرگ از برای نظم جهان و اطمینان من فی الامکان (تمامی مردمان)» یاد میکنند و اینکه «دینالله و مذهبالله از برای حفظ و اتحاد و اتفاق (همبستگی) و محبت و اُلفت (دوستی) عالم است». اما آنچه امروز به نام دین در دنیا شناخته میشود و توسط بسیاری از رؤسای مذهبی رواج مییابد، در اغلب موارد در تضاد با هدف دین و حقیقت آن است. برداشتهایی از دین که آن را معادل با سنتپرستی، تحجر و تعصب میداند و ایمان را در تضاد با عقلانیت میبیند، نه تنها به پیشرفت و ترقی نمیانجامد بلکه موجب توجیه و تشویق فرهنگ بیگانگی، تبعیض، ظلم و در نهایت جزماندیشی میشود.
@bahaisofiran_official