حضرت بهاءالله شارع دیانت بهائی

کتابُ عهدی(وصیّت نامه حضرت بهاءالله)

اگر افق اعلی از زخرف دنيا خاليست ولکن در خزائن توکّل و تفويض از برای ورّاث ميراث مرغوب لا عدل له گذاشتيم، گنج نگذاشتيم و بر رنج نيفزوديم ايم اللّه در ثروت خوف مستور و خطر مکنون انظروا ثمّ اذکروا ما انزله الرّحمن فی الفرقان “ويلٌ لکلّ هُمزةٍ لمزة الّذی جمع مالاً وعدّده” . ثروت عالم را وفائی نه آنچه را فنا اخذ نمايد و تغيير پذيرد لايق اعتنا نبوده و نيست مگر علی قدر معلوم.

مقصود اين مظلوم از حمل شدائد و بلايا و انزال آيات و اظهار بيّنات اخماد نار ضغينه و بغضا بوده که شايد آفاق افئده اهل عالم به نور اتّفاق منوّر گردد و بآسايش حقيقی فائز و از افق لوح الهی نيّر اين بيان لائح و مُشرق بايد کلّ به آن ناظر باشند ای اهل عالم شما را وصيّت مينمايم بآنچه سبب ارتفاع مقامات شماست به تقوی اللّه تمسّک نمائيد و به ذيل معروف تشبّث کنيد. براستی ميگويم لسان از برای ذکر خير است او را به گفتار زشت ميالائيد عفا اللّه عمّا سلف از بعد بايد کلّ بما ينبغی تکلّم نمايند، از لعن و طعن و ما يتکدّر به الانسان اجتناب نمايند . مقام انسان بزرگست چندی قبل اين کلمه عليا از مخزن قلم ابهی ظاهر امروز روزيست بزرگ و مبارک آنچه در انسان مستور بوده امروز ظاهر شده و ميشود مقام انسان بزرگست اگر به حقّ و راستی تمسّک نمايد و بر امر ثابت و راسخ باشد. انسان حقيقی به مثابه آسمان لدی الرّحمن مشهود شمس و قمر، سمع و بصر و انجم او اخلاق منيره مضيئه، مقامش اعلی المقام و آثارش مُربّی امکان.

هر مقبلی اليوم عرف قميص را يافت و به قلب طاهر به افق اعلی توجّه نمود او از اهل بهاء در صحيفه حمراء مذکور. خذ قدح عنايتی باسمی ثمّ اشرب منه بذکری العزيز البديع.

ای اهل عالم مذهب الهی از برای محبّت و اتّحاد است او را سبب عداوت و اختلاف منمائيد. نزد صاحبان بصر و اهل منظر اکبر آنچه سبب حفظ و علّت راحت و آسايش عباد است از قلم اعلی نازل شده ولکن جهّال ارض چون مربّای نفس و هوسند از حکمتهای بالغه حکيم حقيقی غافلند و به ظنون و اوهام ناطق و عامل.

يا اولياء اللّه و امنائه ملوک مظاهر قدرت و مطالع عزّت و ثروت حقّند در باره ايشان دعا کنيد. حکومت ارض به آن نفوس عنايت شد و قلوب را از برای خود مقرّر داشت.

نزاع و جدال را نهی فرمود نهياً عظيما فی الکتاب هذا امر اللّه فی هذا الظّهور الاعظم و عصمه من حکم المحو و زيّنه بطراز الاثبات انّه هو العليم الحکيم.

مظاهر حکم و مطالع امر که بطراز عدل و انصاف مزيّنند بر کلّ اعانت آن نفوس لازم. طوبی للامراء و العلمآء فی البهاء اولئک امنائی بين عبادی و مشارق احکامی بين خلقی عليهم بهائی و رحمتی و فضلی الّذی احاط الوجود در کتاب اقدس در اين مقام نازل شده آنچه که از آفاق کلماتش انوار بخشش الهی لامع وساطع و مُشرق است.

يا اغصانی در وجود قوّت عظيمه و قدرت کامله مکنون و مستور به او و جهت اتّحاد او ناظر باشيد نه به اختلافات ظاهره از او.

وصيّة اللّه آنکه بايد اغصان و افنان و منتسبين طرّاً به غصن اعظم ناظر باشند انظروا ما انزلناه فی کتابی الاقدس اذا غيض بحر الوصال و قضی کتاب المبدء فی المآل توجّهوا اِلی من اراده اللّه الّذی انشعب من هذا الاصل القديم مقصود از اين آيه مبارکه غصن اعظم بوده کذلک اظهرنا الامر فضلاً من عندنا و انا الفضّال الکريم. قد قدّر اللّه مقام الغصن الاکبر بعد مقامه انّه هو الآمر الحکيم قد اصطفينا الاکبر بعد الاعظم امراً من لدن عليم خبير.

محبّت اغصان بر کلّ لازم ولکن ما قدّر اللّه لهم حقّاً فی اموال النّاس.

يا اغصانی و افنانی و ذوی قرابتی نوصيکم بتقوی اللّه و بمعروف و بما ينبغی و بما ترتفع به مقاماتکم براستی ميگويم تقوی سردار اعظم است از برای نصرت امر الهی و جنوديکه لايق اين سردار است اخلاق و اعمال طيّبه طاهره مرضيه بوده و هست.

بگو ای عباد اسباب نظم را سبب پريشانی منمائيد و علّت اتّحاد را علّت اختلاف مسازيد. اميد آنکه اهل بهآء بکلمه مبارکه قل کلّ من عند اللّه ناظر باشند و اين کلمه عليا به مثابه آبست از برای اطفاء نار ضغينه و بغضاء که در قلوب و صدور مکنون و مخزون است احزاب مختلفه از اين کلمه واحده به نور اتّحاد حقيقی فائز ميشوند انّه يقول الحقّ و يهدی السّبيل و هو المقتدر العزيز الجميل.

احترام و ملاحظه اغصان بر کلّ لازم لاعزاز امر و ارتفاع کلمه و اين حکم از قبل و بعد در کتب الهی مذکور و مسطور طوبی لمن فاز بما اُمر به من لدن آمر قديم و همچنين احترام حرم و آل اللّه و افنان و منتسبين نوصيکم بخدمة الامم و اصلاح العالم.

از ملکوت بيان مقصود عالميان نازل شد آنچه که سبب حيات عالم و نجات امم است نصائح قلم اعلی را به گوش حقيقی اصغا نمائيد انّها خير لکم عمّا علی الارض يشهد بذلک کتابی العزيز البديع.


کانال تلگرام گُل مَستور (https://t.me/Gol_e_Mastour)