“اکثر از ناس غافلند و از عرفان یوم اللّه عَلی ماهُوَ حَقّه محروم. در هر ارض که وارد می شوید باید ماء حَیوان باشید از برای تشنگان و مصباح منیر باشید از برای نفوسی که در ظلمات ظنّ از عین وهم نوشیدهاند. وصیت می نمائیم کلّ را به اخلاق پسندیده. اَنِ اشْعَل الْقُلوبَ بِنارِ حُبّی ثُمَّ اذْکُرهُم بِذِکْری الجَمیل. بگو ای عباد، بحر بخشش ظاهر شده و آفتاب دانش اشراق نموده، مذهب الهی که علّت اتّحاد اهل عالم است او را سبب اختلاف نکنید.
یا نبیل، اگر ناس به آنچه ظاهر شده مطّلع شوند، جمیع به افق اعلی توجّه نمایند و از غیر او خود را فارغ و آزاد مشاهده کنند. بگو در بأساء و ضرّاء به حقّ اقتدا نمائید و به حبل صبر و اصطبار متمسّک باشید.” (1)
“امروز روزی است که جمیع مقرّبین، لقایش را طالب و آمل. کتب الهی بر این نعمت عظیمهء کامله، شاهد و گواه است و کلّ را به افصح بیان به آن بشارت داده. بگو ای دوستان، کسب مقامات باقیه نمائید. سراج وجود را اریاح مختلفه احاطه نموده و مدد الهی که به مثابه دُهْن است اگر قطع شود فی الحین بیفسرد. از حقّ می طلبیم شئونات فانیه ایشان را از عنایات باقیه محروم نسازد. جمیع ناس از عالم و جاهل منتظر این یوم بودهاند و چون فجر یوم الهی دمید، کلّ محجوب مشاهده شدند اِلّا عِدّة اَحْرفِ وجه اللّه المُهَیمن القَیوم. جمیع احتجابات و سبحات مانعه علمای عصر بودهاند. در قرون اولی تفکّر نمائید که چه کردند و چه وارد آوردند. طوبی لِمَن نَبَذهُم عَن وَرائِه مُقْبلاً اِلی الاُفُق الاَعْلی. این نفوس اگر چه به اسم علم معروفند و لکن اجهل عباد ارض بوده و هستند. عالم حقیقی به مثابه بصر است از برای هیکل عالم. امروز نفحات قمیص متضوّع و مکلّم طور بر اعلی المقام ناطق و بحر حَیوان در امواج و نسمات فضل در مرور. مبارک نفسی که آگاه شد و به مقصود فائز گشت.” (2)
“به اسم حقّ و عنایت حقّ و قدرت حقّ بر خدمت حقّ قیام نما. قیامی که کینونت استقامت تَهَلَّلَ عَن ورائِه. از نار محبّت، افئده و قلوب را مشتعل نما و از نور معرفت، وجوه را منوّر دار تا افئده و قلوب مخلصین از جمیع شبهات و شئونات و اشارات مقدّس شوند و فارغ و آزاد در ممالک و دیار الهی به ذکر و ثنا و تبلیغ امرش مشغول گردند.
بگو ای تشنگان، فرات رحمت جاری و ای مشتاقان، بحر وصال موّاج. ای منتظران، حضرت مقصود ظاهر و آشکار. چشم را از برای چه روز نگاه داشتهاید و قلب را از برای چه وقت و لسان و آذان را از برای چه هنگام؟ امروز بصر به اعلی النّدا می گوید: یوم یوم من است چه که مقصودِ عالم به کلمهء “اُنظُر تَرانی” ناطق. گوش می گوید: “تَاللّهِ اِنَّ الوَقْتَ وَقْتی” چه که ندای احلی از شطر کبریا مرتفع است و لسان در ملکوت بیان به “اَنَّ الیومَ یومی” متکلّم. صد هزار طوبی از برای نفسی که شئونات عالم و تَلَوّناتِ اَعراض او را از جوهر الجواهر منع ننمود و اشیای فانیه او را از ملکوت باقی باز نداشت.” (3)
“ای دوستان، عَرف قمیص رحمن در کلّ اَحیان متضوّع و سماء فضل مرتفع و شمس جود مُشرق، جهد نمائید تا به امری فائز شوید که باقی و دائم بماند. عنقریب دنیا و آنچه در اوست فانی و معدوم خواهد شد، چنانچه مشاهده می نمائید. شما از اهل ملکوت بقا محسوبید. باید به اعانت مالک اسماء خود را از شئونات غیر مرضیه و حدودات نفسیه مقدّس و منزّه دارید. نیکوست حال نفسی که از قلم اعلی ذکرش جاری شد و بما اَرادَ الله فائز گشت نَسئَلُ اللّهَ باَن یوَفِّقَ الکلَّ عَلی خِدمتهِ و طاعتِه .” (4)
“باید جمیع دوستان الهی به آداب و اخلاق و اقوال طیبهء لایقه مزین باشند. صفات پسندیده به منزله جنود است و از برای امر الهی ناصر و معین، طوبی از برای نفوسی که به این جنود، مداین قلوب را تصرّف نمودند. این ظهورِ اعظم مقدّس از خلق و ما عِندهم بوده و خواهد بود. باید جمیع، فوق هِمَم اهل عالم طیران نمایند و در صدد آن باشند که جمیع مَن عَلَی الارض را تربیت نمایند و به صراط مستقیم هدایت کنند یعنی به مقامی که لایق شأن انسان است. جمیع دوستان در سبیل حقّ جلّ جلاله ملامت و شماتت شنیدهاند و حمل شدائد و زحمات و مشقّات نمودهاند. حال باید آنچه را در سبیل الهی حمل نمودهاند محو ننمایند و به اسم حقّ مراتب و مقامات خود را حفظ نمایند. لَعَمرُ الله یوم، یوم جزاست و یوم مکافات است، از شئونات خود غافل نشوید، قدر خود را بدانید. دنیا به مثابه سراب است، عنقریب به فنا راجع شود .امروز هر عملی که للّه ظاهر شود ذکرش باقی و پاینده است، امروز حجاب اکبر، بشر را از مشاهدهء آفتاب حقیقت منع نموده، اگر این حجاب رفع شود کلّ را طائف حول مشاهده نمایند، بلکه طائف یکی از مقبلین.” (5)
” از برای اُمرا هیچ طرازی و هیچ ثوبی و هیچ علامتی بهتر از عدل نبوده و نیست. طوبی از برای امیری که عالم را به انوار عدل منوّر نمود و مابین احزاب به انصاف حکم فرمود. امیری که موفّق شد به عدل، او از عباد مقرّبین در کتاب مُبین از قلم اعلی مسطور و مذکور، مقامش عِندَالله اعظم و شأنش اعلی و ابهی، چه که از امرا و وزرا و حکّام و صاحبان ثروت بسیار مشکل است به فیوضات فیاض حقیقی فائز شوند، به لسان یحتَمِل، و لکن به جَنان هیهات هیهات و اگر نفسی فائز شود او از اعلَی الخلق لدَی الحقّ مذکور.” (6)
“باید کلّ بما اُمِروا بِهِ متمسّک باشند، در هیچ شأنی از شئون و هیچ امری از امور از آنچه از قلم اعلی جاری، از امانت و دیانت و عصمت و عفّت و اعمال و اخلاق غفلت ننمایند. کلّ باید به افق اعلی ناظر باشند و همّت در اصلاح و رفع ما تَکَدَّرَ به العباد نمایند. از حقّ بطلب جمیع را به طراز عدل و انصاف مزین فرماید. طوبی از برای نفوسی که در لیالی و ایام به نصایح و مواعظ به تهذیب نفوس مشغولند. این فقرات باید اَمام وجوه احبّاء الهی ذکر شود که مباد نفسی غافل گردد و به امری که لایق ایام الهی نیست مشغول شود. انّه هُِوَالنّاصِحُ العَلیم وَ المُبینُ الحَکیم. لا اِلهَ الّا هُوَ العَلی العَظیم.” (7)
“فی الحقیقه باید احبّای حقّ جلّ جلاله در کلّ احیان متذکّر باشند و به اعمال و اخلاق سبقت گیرند. این است شأن انسان، تَبارَکَ الرّحمن الّذی اَظهَرَهُ وَ جَعَلهُ مَظهراً لِاَوامِرِهِ وَ اَحکامِهِ. امید هست که مُدُن قلوب عالم را به جنود محبّت و اصلاح فتح نمایند تا شائبه ضغینه و بغضا نماند و رایحه آن قطع شود.
بُغاةِ ارض و طُغاةِ آن در هر عصری مانع خیر و ظهورات فیض فیاض حقیقی بودهاند. مقامی را که عین عالم شِبه آن ندیده، از او اعراض نمودهاند و خود را از اهل ایمان می شمرند. سبحان اللّه به ورقه یابسه متمسّک و مقبلند و از سدره منتهی معرض. این است شأن غافلین. از حقّ اصلاح می طلبیم و تأیید می خواهیم. اوست قادر و توانا.” (8)
“در کتاب اقدس جمیع را به اشتغال به شغلی امر فرمودهاند. باید الیوم هر نفسی که ادّعای محبّت اللّه نمود به امری مشغول شود. هر نفسی را کامل مشاهده نمائید، باید به نصایح مشفقانه و مواعظ حسنه او را به شغل و کسب بدارید. خیر کلّ نفوس در این است و چون از قلم اعلی نازل شده البتّه ثمرات آن ظاهر خواهد شد. اگر تا حال دوستان حقّ به آنچه نازل شده عامل بودند، هرگز اختلاف واقع نمی شد، چه که جمیع را امر فرموده به خضوع و خشوع و تسلیم و رضا و محبّت و امانت و دیانت و شفقت و صدق و صفا. این عبد به کمال تضرّع و زاری به اذیال ردای کَرَم متشبّث است که نفوسی ظاهر فرماید که مطالع انقطاع باشند و مشارق امانت و صفا و ضعفای خلق را به کمال شفقت خالصاً لوجه اللّه دعوت نمایند و به بحر فضل کشانند.” (9)
یادداشت ها:
1) مجموعه آیات الهی جلد 2، صفحه 7
2) همان مأخذ، ص 8
3) همان مأخذ، ص 10
4) همان مأخذ، ص 16
5) همان مأخذ، ص 22
6) همان مأخذ، ص 26
7) همان مأخذ، ص 27
8) همان مأخذ، ص 28
9) همان مأخذ، ص 33