کتاب مفاوضات حضرت عبدالبهاء

گفتمانی در مباحث کتاب مفاوضات عبدالبهاء، (قسمت اول)

به مناسبت صدمین سالگرد انتشار کتاب
دکتر بهروز ثابت

کتاب مفاوضات از آثار بسیار مهم حضرت عبدالبهاء جانشین حضرت بهاء الله و مبیّن آثار بهایی می باشد. این کتاب در پاسخ به سئوالات خانم لارا کلیفوردبارنی تألیف گردیده است. خانم لارا کلیفورد بارنی چون به حضور حضرت عبدالبهاء مشرف می گشت سئوالات خود را مطرح می کرد و کاتبی نیز آن ها را به رشته تحریر در می آورد. ایشان پس از ترتیب و تنظیم سئوالات و جوابها و با اخذ تصویب و اجازه از حضرت عبدالبهاء اقدام به طبع و نشر آن به صورت یک کتاب مستقل نموده است. این کتاب یعنی گفتگوی بر سر ناهار حضرت عبدالبهاء با خانم بارنی در ترجمه انگلیسی به Some Answered Questions تسمیه یافته است.

لارا کلیفورد بارنی که بود؟

خانم لارا کلیفورد بارنی از مؤمنین اولیه امر بهائی بود که در اوایل قرن بیستم به دیانت بهائی ایمان آورد. ایشان متعلق به یک خانواده سرشناس آمریکائی بود که در فرانسه مستقر شده بودند. خانم بارنی در میان ادبا و روشنفکران پاریس از شهرت برخوردار بود و همسر ایشان جناب دریفوس اولین مؤمن فرانسوی محسوب میشود. جناب دریفوس نیز دانشمند و متفکر برجسته ای بود که قبل از ایمان به مفاهیم دینی و روحانی اعتنائی چندان نداشت اما پس از ایمان انقلابی فکری و قلبی در او پدید آمد و قویاً به خدمت و نشر آراء و عقاید بهائی پرداخت. به زیارت حضرت عبدالبهاء در عکا نائل شد. به ایران سفر کرد. به تحصیل عربی و فارسی پرداخت و به ترجمه آثار حضرت بهاء الله و حضرت عبدالبهاء اقدام نمود. خانمشان یعنی خانم کلیفورد بارنی نیز چندین بار به ملاقات حضرت عبدالبهاء شتاقت و در طی این اسفار بود که سئوالات خود را به حضور ایشان عرضه داشت و جوابهای مقتضی را دریافت نمود. هدف اولیه این سئوال و جواب تألیف و نشر کتاب نبود. پاسخ های حضرت عبدالبهاء صرفاً به جهت کنجکاوی و مطالعات شخصی او عرضه گشت. امّا چون این پاسخ ها جمع آوری گشت خانم بارنی به این نتیجه رسید که حیف است سایرین از این گنجینه معانی محروم مانند و لذا به تنظیم و انتشار آن همت گماشت. اجازه انتشار آن را از حضرت عبدالبهاء در سال 1906 میلادی دریافت کرد و نشر فارسی و انگلیسی آن در 1908 تحقق گرفت و شوهر ایشان جناب دریفوس آن را به فرانسوی ترجمه کرد. نکته ای که باید به آن اشاره کرد اینست که این مصاحبه در زمانی صورت گرفت که حضرت عبدالبهاء در انبوهی از آلام و گرفتاری و حملات گرفتار بودند و در عین حال پایه های این آئین نوین را در سراسر جهان می ریختند و به تأسیس بنای مقر استقرارعرش حضرت باب در کوه کرمل مشغول بودند. در بحبوبه چنین متاعب و مسئولیتهائی بود که در لحظاتی کوتاه خانم بارنی موفق می شد از دریای دانش ایشان بهره ای برد وگنجینه ای از معارف برای آیندگان باقی گذارد.

بحثی در تبیینات و مقام حضرت عبدالبهاء

تبیینات حضرت عبدالبهاء از دو جنبه اساسی برخوردار است. جنبه اول بر عمومی(universal) بودن حقیقت دیانت تاکید می ورزد. ایشان دیانت را در وهله اول در مفهوم پویا و نبّاض آن که اسباب تغییر و تحول تمدن را فراهم می آورد تشریح کردند. مفهومی که بر اساس آن می توان همه ادیان عالم را به یک گفتگو و تفاهم جهانی فراخواند. حضرت عبدالبهاء در تبیینات خود نشان دادند که دیانت در معنای محدود و بسته و خصوصی آن که در خصوصیات جغرافیائی و سیاسی و آداب و رسوم فرهنگی یک قوم جا گرفته تعریف نمی شود. دیانت را بایستی در منشاء اصلی آن که از قوای وحی ریشه می گیرد و سپس در فرهنگ جاری می شود در نظر گرفت. این جنبه است که مافوق خصوصیات اجتماعی قرار می گیرد و در ورای مرزهای های سیاسی، اهل ادیان را در یک هدف مشترک کمالی و اخلاقی همگام می سازد. جنبه دوم تبیینات ایشان بر این هدف بود که مفهوم دیانت و معنویت را باخصوصیات در حال تحول جهان امروز آشتی دهد. یعنی چگونه می توان تحول علمی و انقلاب فنی و تجدد اجتماعی را با مفاهیم نوینی از خدا و روح و هدف حیات و کمال روحانی و اخلاقی هماهنگ ساخت.

بهائیان معتقدند که حضرت عبدالبهاء در تحت قوای روحانی شارع دیانت قرار داشتند و به خاطر این مقام خاص، رسالتی مخصوص و یگانه بر عهده ایشان بود که روح و معانی نهفته در تعالیم حضرت بهاء الله را برای جهانیان روشن سازند. لذا آثار ایشان از همان قدرت و اصالت کلام الهی برخودار است. تعابیر و تبیینات ایشان امتداد طبیعی رشد اندیشه بهائی را امکان پذیر ساخت. اصول کلی که در آثار شارع دیانت مطرح شده بود با استنباطات ایشان روشنتر وشفاف تر گشت و فروع و اجزاء آن دقیق تر به منصّه ظهور درآمد. تبیینات ایشان مختصات اخلاقی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تمدنی را که بایستی از منشاء روحانی دیانت سرچشمه گیرد و سبب تجدید عالم شود مشخص ساخت.

بطور خلاصه می توان گفت سه زمینه فکری و سه منشاء شناخت به طرزی هماهنگ در تبیینات و استنباطات ایشان موج می زند :منشاء اول وحی الهی است. منشاء دوم بحث عقلی و استدلالت منطقی است و منشاء سوم یافته های حسی و تجربی علم. در این راستا می بینیم که ایشان از خرد فلسفه قدیم و جدید بهره می گیرند. به نظریات علمی جدید اشاره می کنند اما در همه حال التزام وحی و نبوت را تاکید می فرمایند.

بهائیان حضرت عبدالبهاء را مَثَل اعلای تعالیم بهائی می دانند. یعنی ایشان مثل الگوئی بودند که روح تعالیم حضرت بهاءالله را در افکار و اعمال خود منعکس ساختند. به زبانی دیگر این مفهوم را این چنین می توان تشریح کرد که حیات ایشان نمونه متعادلی بود از انعکاس تقوی و تقدیس در فکر و عمل و در حیات اجتماعی. در سنت همه ادیان رسم آن بوده که پیامبران و امامان و خاصان دیانت را در هاله ای از تقدس بپیچند و در فضائی ماوراء الطبیعه ایشان را تجسم کنند. گوئی ایشان در این عالم خاکی نبوده اند و در فضائی دیگر می زیسته اند؛ به زبانی دیگر شرایط و مقتضیات زندگی مادی و اجتماعی برایشان حاکم نبوده و اعمالشان صرفاً در حوزه معجزات و خوارق عادات تحقق می یافته است. در اکثر ادیان چون تاریخ نویسی معتبر و علمی در گذشته های دور موجود نبوده زندگی مادی اولیاء و انبیا در هاله معجزه و فضای غیر طبیعی فرو رفته و تصورات اهل ایمان از ایشان در مفاهیم اساطیری و افسانه ای تبلور یافته است.
در لایه های فرهنگ این تصور به وجود آمده که اگر حیات این اولیاء و مقدسین را با امور روزمره بیامیزیم از تقدس ایشان کاسته خواهد شد. نکته قابل توجه در مورد آئین بهائی و شارع و مبین آن آنست که اولاً ما به حیات ایشان و دوره ایشان نزدیک هستیم. زندگی و حیات حضرت عبدالبهاء توسط بهائیان و غیر بهائیان به رشته تحریر درآمده و آثار ایشان به خط و با تصویب خودشان منتشر گشته است. جنبه های اساطیری و افسانه ای در مطالعه زندگی ایشان از میان رفته است. این ظهور زمانی صورت گرفت که تاریخ نویسی علمی آغاز و رو به کمال بود و از برکات فن و صنعت ضبط و حفظ مدارک و اسناد جزئیات حیات ایشان در نوشته ها و عکس ها و فیلم ها امکان پذیر بوده است. لذا ما امروز در موقعیتی هستیم که می توانیم حیات حضرت عبدالبهاء را هم در صورت تقدس و روحانی آن و هم در وجه مادی و اجتماعی آن با دقت نظاره کنیم. عکس ایشان را ببینیم. صدایشان را بشنویم. آثارشان را که به تصویب خودشان رسیده واز هر دخالتی برکنار مانده بخوانیم. سخنرانی های ایشان را در مجامع گوناگون مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. برخوردهای ایشان را با افراد مختلف بررسی کنیم. حتی در مورد خستگی و ضعف جسمانی و احساسات و عواطف ایشان اطلاعات دست اول داشته باشیم. این طبیعتاً با تصور سنتی از اولیاء و انبیاء که تصاویر خیالیشان در هاله ای از نور غرق شده متفاوت است. در حیات ایشان ما یک مقام روحانی را مشاهده می کنیم که شرق و غرب را طی می کند. با روزنامه نگاران مصاحبه می کند. امور روزمره مالی و اداری جامعه را هدایت می فرماید با زعمای قوم و رهبران مذهبی و سیاسی و روشنفکران مکالمه دارد و لذا با آنچه که به صورت سنتی در فرهنگ آموخته شده که تقدس را به مفهوم مبرّا بودن از عالم و امور عالم تجسم می کند تفاوت ماهوی دارد. لذا وقتی می گوئیم که ایشان مثل اعلی دیانت بهائی هستند و کاملترین جلوه تعالیم بهائی را در حیات خویش منعکس ساختند منظورمان آن نیست که به شیوه گذشتگان هاله ای اساطیری را به دور ایشان ترسیم کنیم و مفهومی مجرد از تقدس داشته باشیم بلکه معتقدیم دیانت بهائی و حیات شارع و مبین آن برای اولین بار در تاریخ روحانی و اجتماعی ایشان فرصتی یگانه به وجود آورده که بتوان مراحل تولد و ظهور یک آئین جهانی را به رأی العین مشاهده کرد. حیات مقدسین و اولیاء الهی را در این عصر از هاله تقدس مجرد و ذهنیات و خیالات و اوهام و افسانه ها به در آورد و تقدس را در تفکر و عمل ایشان و در نحوه ای که جامعه نوظهور را در میان دریای متلاطم حوادث سیاسی هدایت کرده و به جلوه رانده اند جستجو کرد. یک نظر بی طرفانه به حیات و آثار ایشان این وحدت نظر و عمل و آشتی جلوه های قدسی ملکوت را با ناسوت و هماهنگی جهان اسرار را با دنیای خاک نشان می دهد.

یکی از القاب ایشان سرالله است. راز خدا است. یعنی در مقام ایشان سری نهفته و حقیقتی پنهان بوده که چشم قادر به درک و مشاهده آن نبوده. بنا به نص تعالیم بهائی ایشان را نبایستی همردیف مظاهر ظهور و یا پیامبران الهی قرار داد. در عین حال نمی توان ایشان را یک جانشین عادی در راستای سنت امامت و یا حواریون پیامبر تصور کرد. مقام ایشان فرید و وحید در تاریخ ادیان است. آنچه که ما را به درک بهتری از مقام ایشان هدایت می کند اول، تبیینات ایشان است که در قالب کتب و الواح و مکاتیب و خطابات عرضه شد و دوم، حیات ایشان که تقدس را در حیات عملی و اجتماعی منعکس میسازد و سوم، رهبری ایشان که در تبعید و زندان جامعه نوظهور بهائی را در میان بحران های سیاسی و اجتماعی قرن نوزده و بیست به دیانتی جهانی مبدل ساخت.

دریای معارف حضرت عبدالبهاء از سنین جوانی در جوش و خروش بود و اهل بینش را به شگفتی وامیداشت. از همین رو بود که در مراسم تشییع جنازه ایشان نماینده اسلام گفته بود که “ای معشر عرب و عجم، اشک برای کسی که به عالم بقا شتافته مریزید بلکه برای از کف رفتن تقوی و عقل و احسان ندبه کنید. “(۱) و نماینده مسیحیان اظهار داشته بود که “حضرت عبدالبهاء عمری نمود که از آن معانی حیات ابدی، منبعث گشت.” (۲) نماینده یهود به این صورت تکلم کرده بود که “در قرن انتشار فلسفه حسی و غلبه مادیات خیلی عجیب و نادر است که فیلسوفی به احاطه عبدالبهاء عباس یافت شود آن وجودی که به قلب و عواطف تکلم می کند و روح را به تعالیم و مبادی حسنه اش سیراب می نماید. با هر یک از نابعه های عصر که طرف میشد آنها را همیشه قانع می فرمود. فلسفه عباس بسیط و آسانست و به واسطه همان سادگی، عظیم است چه که موافق با طبایع بشریست که امروزه بواسطه اغلاط و تعصبات و موهومات موجوده لطافتش را گم کرده. “) ۳ ( محمد علی پاشا برادر خدیو مصر که حضرت عبدالبهاء را در سال 1912 در نیویورک ملاقات کرده بود در ستایش مقام علمی و روحانی حضرت عبدالبهاء می گوید : ” بله عبدالبهاء را میشناختم… هر چند که ما متأسفیم شرقیان را در علم عقب افتاده می بینیم ولی نباید فراموش کنیم که برخی از متفکرین بزرگ و همه ادیان در شرق زائیده شده اند. عبدالبهاء به اروپائیان و همه اهل غرب ثابت کرده است که ژنرالهای معنویت، هنوز در شرق متولد میشوند. چون عاشق شرقم و به عنوان یک شرقی، مقام والا و اعتبار و شهرت عبدالبهاء در آمریکا موجب مباهات و افتخار من بود. (4)

کلیاتی در مباحث و روش شناسی مفاوضات

مفاوضات از متون اصلی دیانت بهائی محسوب می شود که بر اساس بیانات شفاهی حضرت عبدالبهاء جانشین حضرت بهاء الله و مبیّن آثار ایشان در اوایل قرن بیستم تنظیم و منتشر گردیده است. اصل آن به زبان فارسی و سپس به زبانهای مختلف ترجمه شده است. این کتاب دیدگاه بهائی را در مواضیع مختلف دینی فلسفی و علمی مختصراً توضیح میدهد. این کتاب نمایشگر تفکر ژرف و نبوغ روحانی حضرت عبدالبهاء است. ایشان که سراسر عمر خود را در تبعید و زندان گذراندند و دائماً مورد حمله و آزار اهل تعصب قرار داشتند و فرصتی نیافتند که به مدرسه بروند و تحصیلات رسمی را پی جوئی کنند؛ در این کتاب عمیق ترین مباحث فلسفی را مورد بحث قرار داده اند. با بیانی رسا و منطقی محکم، جانی تازه به مفاهیم کهن بخشیده اند. دیانت و فلسفه را از قالب مباحث خشک و بی روح بیرون آورده و آن را به عنوان ابزار تغییر و تحول انسان و حیات جامعه بررسی کرده اند.

مباحث کتاب مفاوضات متنوع و در مواضیع مختلف دینی، فلسفی، علمی و اجتماعی تقریر و تحریر گشته. اما می توان گفت که تاکید کتاب بیشتر بر مفاهیم نظری و تئوریک و تئولوژی است تا مواضیع عملی. در بخشی از کتاب حضرت عبدالبهاء به تأثیر انبیاء و رسل در ترقی و تربیت نوع بشر اشاره می فرمایند و سپس به تشریح آثار ونتایج ظهورات کلیه از قبیل حضرت ابراهیم حضرت موسی حضرت مسیح حضرت محمد حضرت باب و بالاخره حضرت بهاء الله می پردازند. قسمت دیگر کتاب تخصیص به مسائل مربوط به دیانت مسیحی دارد. خانم بارنی چون مسیحی بوده لذا سئوالاتی را از کتب مقدسه عهد عتیق و عهد جدید مطرح می کرده و طالب دانستن دیدگاه بهائی بوه است. سئوالاتی از قبیل ولادت حضرت مسیح و فضیلت بی پدری ایشان، تعمید حضرت مسیح و معجزات منتسب به ایشان، قیام عنصری و یا جسمانی حضرت مسیح پس ازسه روز، و بالاخره داستان آدم و حوا و خوردن از شجره. در مفاوضات به مثابه سایر آثار بهائی اشارات به فرهنگ و زبان اسلام به چشم می خورد. این طبیعی است چرا که از بسیاری جهات فکر بهائی، از اندیشه و تمدن اسلامی متأثر است. بخش دیگر کتاب اختصاص به مسائل عمیق تئولوژیک دارد از قبیل الوهیت و شناخت خدا و نحوه ارتباط خدا با بشر و نقش مظاهر ظهور و انبیای الهی در این ارتباط. یک قسمت اعظم کتاب شامل مقالاتی است که به تشریح طبیعت و مقام انسان می پردازد و در این زمینه مباحثی از قبیل روح انسان، تحول و تکامل انسان، قوا و حالات مختلف انسان، ارتباط جسم و فکر و روح و مسأله عالم بعد و ترقیات روحانی انسان مورد بحث و مشورت قرار میگیرند.

و بالاخره در طول کتاب مواضیع گوناگون دیگر نیز همچون مسأله تناسخ، وحدت وجود، خیر و شر، قضا و قدر، جبر و اختیار و مسائل اجتماعی از قبیل اعتصاب کارگران مورد غور و تفحص قرار گرفته است. پس می بینیم که کتاب مفاوضات کتابی است جامع که بررسی آن نیازمند مباحث دقیق در زمینه الهیات و فلسفه و تفکرات علمی قدیم و معاصر می باشد. پس در اول بحث لازم است به ضعف خود در بیان و تشریح مفاهیم آن اقرار کنیم و این سلسله مقالات را تنها مقدمه ای بر تحقیقات عمیق تر و جامع تر تلقی نمائیم.

در مقدمه لازم است چند مطلب کلی را در زمینه مباحث مطروحه در کتاب مفاوضات مطرح کنیم: اول آنکه مفاهیم کتاب مفاوضات بخشی اساسی از تفکر بهائی را شامل می شود چرا که میدانیم حضرت عبدالبهاء به نص صریح حضرت بهاء الله به عنوان مبیّن و تشریح کننده تعالیم بهائی منصوب گشتند. لذا نظریات و افکار ایشان را بایستی امتدادی از تعالیم و آثار حضرت بهاء الله دانست. این کتاب یک ضمیمه ای نیست که به اصل تفکر بهائی چسبیده باشد. اصل تفکر بهائی در مرکز آن قرار دارد. پس چون مفاوضات را در قالب کلی آثار شریعت بهائی قرار دهیم می توانیم بگوئیم که مباحث مطروحه در این کتاب در تاریخ ادیان کم نظیر است چرا که برای اولین بار مفاهیم عمیق فلسفی و علمی، با ابعاد شناخت شناسی و روانشناسی و جامعه شناسی در متن اصلی آثار یک شریعت الهی مورد بحث قرار گرفته است. در ادیان و آئین های گذشته نظرات علمی و فلسفی پس از طی چندین قرن از زمان ظهور توسط علماء و دانشمندان و فلاسفه مطرح شده است. این آثار هر چند گرانمایه و پراهمیت بوده اند طبیعتاً از سندیت و اعتبار متون اصلی دیانت برخوردار نبوده اند. این آثار جلوه هائی بوده اند از فکر بشری که به تعمق در مفاهیم بالقوه دیانت پرداخته است. امّا مفاوضات تنها یک تجلی فکری ذهن یک متفکر بهائی نیست.

بنابر اصول اساسی امر بهائی مفاوضات چون از ذهن مبین آثار بهائی تراویده از سندیّت و اعتباری مخصوص برخوردار است. در گذشته متفکران و فلاسفه که در دامان دیانت پرورده میشدند پس از طی چندین قرن از زمان ظهور بر آن میشدند که با سلاح علم و فلسفه به عقب بازگردند تا مفاهیم بالقوه فلسفی و اجتماعی را که در اصل متون نهفته بوده کشف کنند. اما مفاوضات جهت دیگری را دنبال کرده است. این بار شریعت الهی و متون اصلی آن به استقبال تفکر علمی و فلسفی رفته و روند فکری جدیدی را عرضه کرده است.

می دانیم که یکی از تعالیم بهائی توافق علم و دین و عقل می باشد. کتاب مفاوضات جلوه بارز چنین توافقی از دیدگاه بهائی می باشد. از این رو می توان گفت که مواد خام یک جهان بینی و شناخت روحانی و فلسفی جدید در کتاب مفاوضات مورد بحث قرار گرفته است. یعنی مواضیع این کتاب خطوط اصلی آنچه را که در آینده می تواند از دیانت بهائی بتراود و شاخه ای از آن به فکر فلسفی بپیوندد و شاخه ای دیگر به مبانی تعلیم و تربیت نوین مدد رساند و شاخه ای نیز به رشد و تکامل یک روانشناسی علمی-روحانی بیانجامد مشخص کرده اند.

نکته دوم آنکه مفاوضات را بایستی در زمینه کلی تعالیم و سایر آثار حضرت بهاء الله و حضرت عبدالبهاء مورد مطالعه قرار داد. اینگونه زمینه یابی البته مشخصه اصلی مطالعات سیستماتیک می باشد.

نکته سوم آنست که بنابر آنچه گفته شد کتاب مفاوضات به شیوه جاری مطالعات و رسائل فلسفی نوشته نشده. هر چند که اشاراتی به تفکرات علمی و فلسفی قدیم و جدید دارد اما از مقدمه و مؤخره و مرجع شناسی فلسفی بدور است. کتابی نیست در زمینه معرفی نظریات و عقاید در طول تاریخ اندیشه. کتابیست شامل جوابهای مختصر یک فیلسوف و متفکر الهی به سئوالات یک جستجوگر بهائی. قصد آن را ندارد که به مجادله و مباحثه فلسفی داخل شود. زبان آن ساده است. امّا سادگی زبان را نبایستی به سطحی گرائی تعبیر کرد. لحن کلام حالت گفتگو دارد. در بعضی قسمتهابه سنت محاوره مفاهیم تکرار می شوند و مورد تاکید مجدد قرار میگیرند. مفاوضات از اطناب کلام و عبارت پردازی پرهیز دارد اما از جامعیت فلسفی برخوردار است. از یک طرف سهولت و روشنی حقائق اشیاء و عالم خلقت را که هر فرد انسان قادر به درک یک تجلی از تجلیات آنست نشان می دهد. از طرف دیگر جامعیت و پیچیدگی روابط ضروریه حاکم بر حقائق اشیاء و اسرار کائنات را منعکس می سازد. هدف مفاوضات آن نیست که بر قطر نظریات و اندیشه های فلسفی چیزی اضافه کند. هدف آن به صورتی مشخص و بی کتمان بیان مبانی نظری و فلسفی آیین بهایی و تطابق آن با دینامیسم تحول انسان و جامعه است.

در ترجمه های فعلی مفاوضات به زبانهای مختلف نهایت دقت و درایت بکار گرفته شده تا معانی ومفاهیم کتاب آنطور که منظور نویسنده آن بوده منعکس شود. امّا قطعیاً در آینده این ترجمه ها کاملتر خواهد شد. اضافه بر آن باید توجه داشت که زبان و فرهنگ فارسی صد سال پیش چندان از تفکرات و مفاهیم علمی و فلسفی جدید متأثر نگشته و لذا از دقت و قطعیتی که در انتقال معانی در غرب رشد و نمو کرده برخوردار نبود. در آینده ترجمه های مفاوضات نه تنها کامل تر خواهد شد بلکه توضیحات و حواشی و قاموس آن نیز نوشته خواهد شد تا مقام آن در تقاطع فلسفی شرق و غرب و تفکر قدیم و جدید بهتر مشخص گردد.

هر چند زمینه اصلی مفاوضات بر محور افکار بهائی استوار است ولی روش حضرت عبدالبهاء در تشریح و توضیح مسائل و مشکلات فلسفی و الهی بر استفاده وسیع از عقل و منطق تاکید می ورزد. برآن نیست که دیدگاهی را صرفاً بر مبانی ایمانی و عقیدتی بر خواننده تحمیل کند. خواننده را به تفکر دعوت می کند و از او می خواهد که از تقالید سنتی بپرهیزد و با روشن بینی و خردگرائی عقاید کهن را در قالب حقائق و مقتضیات عصر جدید مورد ارزیابی و شناسائی قرار دهد. در مفاوضات تاکید اصلی بر روش استدلالی است اما در لحظاتی از روش نقلی و اشاره به تقریر و تحریر ضبط شده در آیات و سنت اسلامی و کتب عهد عتیق و عهد جدید نیز بهره می جوید. اضافه بر آن حضرت عبدالبهاء گاهگاهی نیز با اشاره به تضاد موجود در عقاید سنتی سعی دارند که ذهن مبتدی را متوجه ناهماهنگی جهان بینی اش سازند و او را بیدار و هشیار کنند تا حاضر به شنیدن پاسخ های عقلی و تجدید نظر در نگرش و دیدگاهش گردد.

در مفاوضات فکر بهائی منبع اصلی اشارات و استدلالات و توضیحات می باشد. اضافه بر آن، اشارات و زمینه سازی و نحوه استدلال کتاب به خوبی نشان می دهد که نویسنده بزرگوار آن از منابع دیگر نیز به نحو احسن مطلع است و از آنها در پاسخ های خود به سئوالات بهره می جوید. جامعیت آگاهی ایشان از منابع دیگر را میتوان به سه دسته تقسیم کرد:

اوّل دامنه وسیع دانش ایشان از شرایع مقدسه قبل بخصوص اسلام و مسیحیت و یهود.
دوم احاطه آن حضرت برفلسفه قدیم از قبیل فکر ارسطوئی و تحولات بعدی آن در اندیشه اسلامی.
و سوم اطلاع و معرفت ایشان بر تحولات فکری عصر جدید که به غلبه روش علمی و تجربی انجامیده است.

چون تمام کتاب را مورد بررسی دقیق قرار دهیم و تمامیت مواضیع آن را در قالب جهان بینی متحول بهائی که هدف آن رفع اختلافات دینی وقومی و وطنی و استقرار تمدن صلح و دوستی بر کره ارض می باشد قرار دهیم در می یابیم که روش حضرت عبدالبهاء در مفاوضات تنها تکرار استدلالات و عقاید ادیان و فلاسفه پیشین نیست. از آنها بهره می جوید ولی روش های آنها را به نحوی بدیع به سمت یک شناسائی جدید از واقعیت هستی هدایت می کند. مثل این می ماند که حضرت عبدالبهاء انهار و جویهای مختلف فکری را به یکدیگر متصل و تبدیل به جریانی پرقدرت و سیال برای تحول فکر و نواندیشی می نمایند.


منابع:
1- اشراق خاوری، عبدالحمید؛ ایام تسعه؛ ص۴۹۸

2- همانجا، ص ۴۹۹

3- همانجا، ص ۵.۱

4- بالیوزی؛ عبدالبهاء، ص ۵۱۴-۵۱۵ ( ترجمه آزاد )