در کتب آسمانی پیشین به خصوص قرآن، به نشانه های روز قیامت، از جمله زنده شدن مردگان، شکافته شدن آسمان، فرو ریختن خورشید و ماه، تاریک شدن ستارگان، تبدیل شدن ارض و … اشاره شده است. در آثار بهائی، تعبیر جدیدی از قیامت مطرح شده است.
قیامت از دیدگاه بهائی، همان ظهور پیامبری جدید و تشریع دیانتی تازه است. حضرت بهاءالله در کتاب مستطاب ایقان، تعابیر و مفاهیم ادیان سلف را توضیح و تبیین می فرمایند که از جمله آنها مفهوم قیامت و نشانه های آن است. حضرت بهاءالله اشاره می کنند که ظهور دیانت جدید، در واقع شکافته شدن آسمان مرتفع ادیان قبل است و فرو افتادن ستارگان، به معنای افول مقام علما و بزرگان دیانت سابق است و زنده شدن مردگان نیز تعبیریاز ایمان آوردن نفوس به دیانت جدید و احیای روحانی انسان است.
” «اذَا السّماءُ انفَطَرَت» (قرآن کریم،سوره انفطار)، مقصود سماء ادیان است که در هر ظهور، مرتفع می شود و به ظهور بعد، شکافته می گردد. یعنیباطل و منسوخ می شود. قسم به خدا که اگر درست ملاحظه شود، تفطّر این سماء، اعظم است از تفطّر سماء ظاهری. قدری تأمل فرمائید دینی که سال ها مرتفع شده باشد، و جمیع در ظل آن، نشو و نما نموده باشند، و به احکام مُشرقهء آن، مدت ها تربیت یافته و از آباء و اجداد، جز ذکر آنرا نشنیده به قسمی که چشم ها جز نفوذ امرش را ادراک نکرده و گوش ها جز احکامش را استماع ننموده، بعد، نفسی ظاهر شود و جمیع اینها را به قوت و قدرت الهی، تفریق نماید و فصل کند، بلکه همه را نفی فرماید…”
کتاب ایقان صفحه ۳۴
” « یومَ تُبدِّلُ الارضُ غیر الاَرض» (قرآن کریم، سوره ابراهیم) و همچنین معنی تبدیل ارض را ادراک نما که غمام رحمت آن سماء بر قلوبی که نیسانمکرمت مبذول داشت، تبدیل شد اراضی آن قلوب، به ارض معرفت و حکمت…”
کتاب ایقان صفحه۳۵
” همچنین هر کس از جام حُب، نصیب برداشت، از بحر فیوضات سرمدیّه و غمام رحمت ابدیّه، حیات باقیهء ابدیّهء ایمانیّه یافت و هر نفسی که قبول ننمود، به موت دائمی مبتلا شد. و مقصود از موت و حیات که در کتب، مذکور است، موت و حیات ایمانی است.”
کتاب ایقان صفحه۳۷
“هرگز در هیچ عهد و عصر، جز حیات و بعث و حشر حقیقی، مقصود انبیا و اولیا نبوده و نیست. اگر قدری تعقّل شود در همین بیان آن حضرت، کشف جمیع امور می شود که مقصود از لحد و قبر و صراط و جنّت و نار، چه بود… خلاصه اگر قدری از زلال معرفت الهی، مرزوق شوید می دانید که حیات حقیقی، حیات قلب است و نه حیات جسد زیرا که در حیات جسد، همه ناس و حیوانات شریکند و لیکن این حیات، مخصوص است به صاحبان افئدۀ منیره که از بحر ایمان، شاربند.”
کتاب ایقان صفحه ۹۲
“مقام ديگر مقصود از شمس و قمر و نجوم، علمای ظهور قبلند که در زمان ظهور بعد موجودند و زمام دين مردم در دست ايشان است. و اگر در ظهور شمس اُخری به ضيای او منوّر گشتند لهذا مقبول و منير و روشن خواهند بود و الّا حکم ظلمت در حقّ آنها جاری است اگر چه به ظاهر هادی باشند زيرا که جميع اين مراتب از کفر و ايمان و هدايت و ضلالت و سعادت و شقاوت و نور و ظلمت منوط به تصديق شمس معنوی الهی است. بر هر نفسی از علماءحکم ايمان از مبدأ عرفان در يوم تغابن و احسان جاری شد حکم علم و رضا و نور و ايمان درباره او صادق است و الّا حکم جهل و نفی و کفر و ظلم در حقّ او جريان يابد. و اين بر هر ذی بصری، مشهود است که همچنان که نور ستاره محو می شود نزد اشراق شمس ظاهره، همين قِسم، شمس علم و حکمت و عرفان ظاهره نزد طلوع شمس حقيقت و آفتاب معنوی محو و تاريک می شود.”
کتاب ایقان صفحه ۲۸
هر ظهور جدیدی، انقلابی در اذهان و قلوب مردمان ایجاد می کند که حتی بزرگ تر از تعابیر ظاهری روز قیامت است. به این معنا که تحول و تغییراتی که در ذهن و روح انسان ها و مومنین روی می دهد از فرو افتادن ستارگان و متلاشی شدن کوه ها نیز مهم تر است.
دیانت بهائی، ظهور هر دیانت جدیدی را روز قیامت می داند و در نتیجه از نظر بهائیان، قیامت نه به معنای پایان زندگی بشر در کره خاک و نه به معنایانتظار روزی در زمانی نامعلوم در آینده ای دور است بلکه پدیده ای است که بارها و بارها در تاریخ بشر تکرار شده است. نفوسی که موفق به پوشیدن ردای ایمان شده اند، از عالم مردگان روح، به عالم زندگی جاویدان رسیده اند و نفوسی که به خاطر منافع دنیوی، مقام، قدرت، ثروت و تعصبات جاهلانه، از قبول دیانت جدید، سرباز زده اند، حکم مردگان را یافته اند.
” و قیامت، قیام آن حضرت بود بر امر الهی و غافلین را که در قبور اجساد، مرده بودند همه را به خلعت جدیدۀ ایمانیّه، مخلّع فرمود و به حیات تازۀبدیعه، زنده نمود…. و این مطلب در همه اعصار، در حین ظهور مظاهر حق بوده”
کتاب ایقان صفحه ۸۹
“و قيامت هم به دلائل واضحه ثابت و محقّق شد که مقصود، قيام مظهر اوست بر امر او و همچنين از لقا، لقای جمال اوست در هيکل ظهور او”
کتاب ایقان صفحه ۱۱۲
کانال طلوع کرمل(@Tolo_E_Carmel)