بهائیان را ﺍعتقاد بر ﺍین ﺍست که عصمت بر دو نوع است: کبری (ذاتی) و موهوبی. عصمت ذﺍتی که مختصّ حقّ جلّ جلاله است فقط به مظاهر ظهور ﺍلهی ﺍِعطاء می گردد و دیگران را، هر قدر که دارای مقام و مرتبه ای ممتاز باشند و در ﺍعلىٰ مرﺍتب سیر نمایند، در این عصمت شراکتی نیست و سهمی نه.
آنها در رتبۀ عبوﺩیت هستند. ﺍمّا، به اراﺩۀ مظهر ظهور به ﺁنها مقام عصمت ﺍِعطاء می گردﺩ که در ﺍصطلاح اهل بهاء “عصمت موهوبی” ﺍست نه عصمت ذاتی. حضرت بهاءالله در باب عصمت ذاتی می فرمایند: “و امّا العصمة ﺍلکبرىٰ لمَنْ کان مقامه مقدّساً عن ﺍلأﻭامر و ﺍلنّواهی و منزّهاً عن ﺍلخطا و ﺍلنّسیان. ﺍِنّه نورٌ لاتعقّ به ﺍلظّلمة و صواﺏٌ لایعتریه ﺍلخطا. لو یحکم علی ﺍلمآء حکم ﺍلخمر و علی السّمآء حکم ﺍلأرض و علی ﺍلنّور حکم النّار حق ٌّ لا ریبٌ فیه و لیس لأحدٍ أن یعترﺽَ علیه ﺃو یقوﻝَ لِمَ و بِمَ و ﺍلّذی ﺍعترض ﺍِنّه من ﺍلمُعْرضین فی کتاب اللّه رﺏّ العالمین. ﺍنَه لایُسىٔلُ عمّا یفعَلُ و کلّ عن کلّ یُسىٔلون. ﺍِنّه ﺃتی مِن سمآء ﺍلغیب و معه رﺍیة یفعل مایشاء … و لدﻭنه أن یتمسّکَ بما ﺍُمِرَ بِه …” (مجموعۀ اشراقات، ﺹ ٨۸۵.) همانطور که ملاحظه می شود هر کسی جز مظهر ظهور ملزم به ﺍطاعت است. حضرت عبدﺍلبهاء توضیح می فرمایند: “مطلع ﺍمر مظهر یفعل مایشاء ﺍست و ﺍین مقام مختصً به ﺫات مقدّس است و مادون ﺭا نصیبی از این کمال ذاتی نه. یعنی مظاهر کلّیه را چون عصمت ذاتیه محقّق، لهذا ﺁنچه از ﺍیشان صاﺩﺭ، عین حقیقت است ﻭ مطابق وﺍقع؛ آناندﺭ ظلّ شریعت سابق نیستند. آنچه گویند قول حقّ ﺍست و آنچه مُجری دارند عمل صدق. هیچ مؤمنی را حقّ اعتراض نه. باید در این مقام تسلیم محض بود.( “مفاﻭضات، صص ۱۳۰-۱۳۱) و ﺍمّا عصمت موهوبی به اراﺩۀ مظهر ظهور به هر کَس که بخواهد، یا در واقع، ارادۀ الهی بوده و به حضرتش تفویض شده، ﺍعطاء می گردﺩ. چون مظهر ظهور یفعل ما یشاء است، هیچکس نمی تواند به او معترض شود که چرﺍ این عصمت موهوبی را به کسی عنایت کرده و به ﺩیگری نداده است. حضرت عبدالبهاء می فرمایند: “عصمت صفاتی لزوم ذاتی شیء نه؛ بلکه پرتو موهبت عصمت ﺍست که از شمس حقیقت بر قلوب بتابد وﻭ آن نفوس ﺭا نصیب و بهره بخشد. این نفوس هرچند عصمت ذاتی ندارند، ولی ﺩر تحت حفظ و حمایت و عصمت حقّند. یعنی حق آنان رﺍ حفظ از خطا فرماید. مثلاً بسیاری اﺯ نفوس مقدّسه مطلع عصمت کبرىٰ نبودند ولی در ظلّ حفظ و حمایت الهیّه ﺍز خطا محفوظ و مصون بودند، زیرا ﻭﺍسطۀ فیض بین حق و خلق بودند. اگر حقّ آنان را از خطا حفظ نفرماید، خطای آنان سبب گردﺩ که کلّ نفوس مؤمنه به خطا ﺍفتند و به کلّی اساس ﺩین الهی به هم خورد و این لایق و سزﺍوار حضرت احدیّت نه”
(مفاﻭضات، ص ۱۳۰)
در اینجا ﺍشاره به ﺍین نکته نیز حائز ﺍهمّیت ﺍست که برخی ﺍز نفوس در مورد عصمت بیت ﺍلعدل ﺍعظم ﺍبراﺍز تردید نموده ﺍند که چگونه ممکن ﺍست نفوسی را مردم انتخاﺏکنند و آنها مصون از خطا گردند.
ﺍﻭّلاً همانطور که اشاره شد، مظهر ظهور مختار ﺍست عصمت موهوبی را به هر کسی یا هر جمعی ﺍعطا فرماید و بر کسی نیست که چون ﻭ چرا نماید. ثانیاً بیت العدل در شرﺍیطی دارای عصمت موهوبی مزبور ﺍست:
١) تَک تَک ﺍعضاﺀ دارای عصمت موهوبی نیستند؛
۲) انتخاب اعضاء باید طیّ شرایط خاصّی صورت گیرد؛
٣) جمع ﺁنها موقع تشکیل جلسه از این عصمت برخوردار می شود. به این بیان حضرت عبدﺍلبهاء توجّه نمایید: “عصمت ﺫﺍتیه محصور در مظاهر کلّیه و عصمت صفاتیه موهوب هر نفس مقدّسه. مثلاً بیت العدل عمومی ﺍگر به شرایط لازمه، یعنی ﺍنتخاب جمیع ملّت، تشکیل شود، آﻥ عدل در تحت عصمت و حمایت حق است. ﺁنچه منصوص کتاب نه و بیت العدل به اتّفاق آرﺍء یا اکثریت در آن قرﺍر دهد، آﻥ قرﺍر و حکم محفوظ از خطاست. حال، اعضاﯼ بیت عدل را فرداً فرد عصمت ذاتی نه ﻭلکن هیأت بیت عدل در تحت حمایت و عصمت حق است. این را عصمت موهوب نامند ( “مفاﻭضات، ص ۱۳۰.)