شکلگیری تدریجی یک تمدن جهانی که در آن همۀ انسانها از رفاه مادی و معنوی هر دو برخوردار باشند، لازمهاش پیشرفت جنبۀ معنوی زندگی بشر در کنار دیگر جوانب آن است. این درحالی است که معمولاً ایمان و عقلانیت در تضاد با یکدیگر دیده میشوند و گویی قلب و ذهن در ستیز دائمی با هم قرار دارند. اما چنین دوگانگی بر مبنای توصیفات نادرست از عقل و ایمان استوار است. برای مثال، ایمان ضدِ دانش و اغلب برابر با توهم، خرافات، بیمنطقی و جهل نسبت به واقعیت در نظر گرفته میشود. به همین ترتیب، عقل و منطق به نوع خاصی از عقلانیت فروکاسته میشود كه قابل محاسبه و یا محدود به قلمروی تجربی است.
آثار بهائی بیان میکنند عقل و ایمان هر دو از مشخصههای روح انسان و مرتبط به جنبۀ معنوی و درونی او هستند. این دو در واقع، قوای مکملی هستند که در کنار یکدیگر، فهم واقعیت و کسب دانش و آگاهی دربارۀ ابعاد مادی و معنوی آفرینش را برای افراد و جوامع امکانپذیر میسازند. همچنین عقل و ایمان در کنار یکدیگر کشف قوا و توانمندیهای نهفته در افراد و در بشریت را به عنوان یک کل ممکن میسازند و مردمان را قادر مینمایند تا جهت تحقق استعدادهای بالقوۀ خود تلاش کنند.
ایمان داشتن به یک حقیقت تنها به معنی «دانستن» آن نیست. ایمان در اصل، دانش آگاهانه است که در عمل خود را آشکار میسازد، نه اعتقادی کور و بدون تفکر که نمیتوان آن را در زندگی به کاربست. حضرت بهاءالله اصل ایمان را گفتارِ کم و عملِ بسیار معرفی کردهاند. حضرت عبدالبهاء در همین ارتباط توضیح میدهند: «اگر حقیقتی را بدانیم، بر ما واجب است كه با انقطاع (گذشتن) از امور این دنیا، بر طبق آن عمل نماییم» و نیز خاطرنشان میسازند: «ایمان، دانستن است و عمل خیر مُجرا داشتن». حضرت بهاءالله همچنین تعلیم میدهند فردی که به دنبال کسب و پرورش ایمان حقیقی است باید قلب و ذهن و چشم و گوش خود را از تمام امور فانی و ناپایدار، خرافات و اوهام پاک نماید و با توکل بر خداوند به جستجوی حقیقت پردازد.
همچنین استفاده از عقل و کارکردهای ذهن بشر را نباید تنها به پیشرفتهای علمی، صنعتی و تکنولوژیکی محدود کرد. فرهنگی که بر پایۀ اصول حقوق انسانی در حال شکلگیری است و برقراری دوستی، اتحاد و حقوق برابر میان مردم را ضروری میداند یکی دیگر از جلوههای عقلانیت و پیشرفت ذهنی انسان است. آگاهی روزافزون دربارۀ جنبۀ معنوی وجود انسان و دنیایی که در آن زندگی میکند و نیز خلق آثار هنری گوناگون، جلوۀ دیگری از عملکردهای نیروی عقل و خرد بشری به شمار میروند. حضرت عبدالبهاء در بسیاری از آثار خود بر اهمیت خرد و عقلانیت تأكید مینمایند و اشاره میکنند كه این قوا انسان را از سایر «اجناس و انواع موجودات» متمایزمیسازد. ایشان این سوال را مطرح مینمایند که چگونه انسان میتواند به آنچه بر خلاف عقل است ایمان بیاورد؟ چگونه قلب آنچه را که عقل نمیتواند قبول کند، میپذیرد؟ و نتیجه میگیرند چنین باوری را اعتقاد عامیانه باید گفت. ایشان توضیح میدهند كه ما باید حواس و قوای خود را صرف «امور خیریۀ جمعیت بشریت» نماییم تا «جمیع در حصن حصین (قلعۀ مستحکم) دانایی محفوظ و مصون(در امان)» باشند.
منبع: سایت بهائیان ایران