بگو ای عباد امروز روز ديگر است لسان ديگر بايد تا قابل ثنای مقصود عالم شود و عمل ديگر بايد تا مقبول درگاه گردد
جميع عالم طالب اين يوم بودند که شايد موفّق شوند به آنچه لايق و سزاوار است طوبی از برای نفسی که امورات دنيا او را از مالک الوری منع ننمود غفلت ناس به مقامی رسيده که از خسف مدينه و نسف جبل و شقّ ارض آگاه نشده و نمي شوند اشارات و علامات کتب ظاهر و در هر حين صيحه مرتفع معذلک جميع از خمر غفلت مدهوشند الّا من شاء اللّه هر روز ارض در بلای جديدی مشاهده مي شود و آناً فآناً در تزايد است از حين نزول سوره رئيس تا اين يوم نه ارض به سکون فائز است و نه عباد به اطمينان مزيّن گاهی مجادله گاهی محاربه گاهی امراض مزمنه مرض عالم بمقامی رسيده که نزديک بيأس است چه که طبيب ممنوع و متطبّب مقبول و مشغول غبار نفاق قلوب را اخذ نموده و ابصار را احاطه کرده سوف يرون ما عملوا فی ايّام اللّه کذلک ينبّئک الخبير من لدن مقتدر قدير.
منتخباتي از اثارحضرت بهاالله: صفحه ۳۳
خسف = کم شدن ، ضعیف شدن ، بریدن ، نقصان یافتن
نسف =متلاشی کردن ، در هم فرو ریختن
شق = شکافته شدن ، ترک و شکاف
متطبب = طبیب نما ؛ خود را طبیب خوانده
طلوع کرمل(https://t.me/Tolo_E_Carmel)