تأثیر دیگر موسیقی در خلاقیت و تقویت قوای فکری کودکان می باشد. حضرت عبدالبهاء می فرمایند: “قریحه و استعدادات طبیعی که در نهاد اطفال مودوع است به سبب موسیقی به عرصۀ ظهور و بروز آید.” (20) در ضمیر هر کودکی استعدادات بالقوّه ای نهفته است که با تعلیم و تربیت صحیح از قوّه به فعل آمده و آشکار می شوند.
هر کودکی از جهتی نیاز به کمک دارد تا بتواند قوای نهانی خود را کشف کند و پیشرفت نماید. موسیقی یکی از وسایلی است که باعث بروز خلاقیت در کودکان می شود. این خلاقیت ممکن است در دو زمینه آشکار شود، یعنی یا در زمینه خود موسیقی باشد که سبب پیشرفت هنری کودک در همان مورد خاص شود و یا ممکن است در دو زمینه آشکار شود یعنی یا در زمینه خود موسیقی باشد که سبب پیشرفت هنری کودک در همان مورد خاص شود و یا ممکن است در جهت کشف استعدادهای دیگر کودک باشد و باعث تقویت قوّۀ ذوق، تخیّل و آفرینندگی او در دیگر موارد مورد علاقۀ وی گردد. محققین در طی آزمایشانی که بر روی بعضی کودکان گوشه گیر و غیر فعال انجام داده اند، با استفاده از علاقه کودک به آموزش موسیقی موفق شده اند بعد از مدتی کودک را از حالت گوشه گیری و خمودت بیرون آورده و اعتماد به نفس و آرامش را در او به وجود بیاورند و به این وسیله افکار بیهوده و خیال ورزی های باطل از ذهن طفل خارج شده و توانسته است در موارد آموزشی دیگر نیز پیشرفت نماید. (21)
به طور کلی هنگامی که کودک احساس می کند که محیط اطرافش او را فردی لایق و مؤثر می داند، این احساس سبب می شود که قدرت خلاقیت او افزایش یابد. از طریق آموزش موسیقی به کودکن و تشویق آنان در این امر می توان احساس لیاقت و مثمر ثمر بودن را به آنها القاء کرد. افلاطون نیز موسیقی را برای نشو و نما لازم شمرده و معتقد بوده است که این هنر “بر دقّت هوش، مشاهده و استنباط و عواطف روحی بشر می افزاید” (22)حضرت ولی امرالله نیز در یکی از بیاناتشان می فرمایند: ” … چون موسیقی یکی از هنرها محسوب می شود در پرورش قوای فکری و روحی انسان اثر دارد.” (23)دیگر از اثرات موسیقی در امر یادگیری و تفهیم دروس آموزشی می باشد. موضوع “یادگیری” از مباحث اصلی و اساسی تعلیم و تربیت است و مکاتب مختلف روانشناسی روش های متنوعی را برای یادگیری سریعتر و بهتر آزمایش و پیشنهاد کرده اند که هر یک از این روشها در شرایط خاصی کاربرد دارد. موسیقی، به عنوان یک عامل “تقویت کننده و محرّک عاطفی” در رشد و یادگیری کودک نقش عمده ای دارد و در سالیان بعد هم می توان از این عامل برای هرچه بهتر شدن فرایند یادگیری بهره جست. یکی دیگر از عوامل موفقیت انسان در یادگری، کسب مهارت در به کار بردن حواس می باشد چه که برای کمک به یادگیری باید حواس مختلف در آدمی تقویت شود از جمله این حواس، حس شنوایی است که تقویت آن به وسیله شنیدن صداهای گوناگون و نیز آوازها و آهنگهای مختلف در کودکی حاصل می شود. در کودکان و محصلین بزرگتر، موسیقی وسیله ای است که درک مطالب را برای آنها سریعتر می کند و سطح فکر کودکان را بالا برده و پایه اطلاعات آنها را برای فهم مسائل و مطالب دیگر محکم می کند. همچنین هنگامی که بحث در مورد مسائل انتزاعی تر است که کودک احتیاج به تمرکز فکر و دقت بیشتر دارد، برای اینکه بازدهی آموزشی بیشتر شد، می توان قبل از شروع درس قطعه ای موسیقی نواخت تا اذهان آمادگی یابد و تمرکز حواس حاصل شود. این روش، از قدیم مرسوم بوده است، چنانکه حضرت عبدالبهاء می فرمایند: ” اگر شخص بخواهد خطابه ای ایراد نماید پس از استماع نغمات موسیقی، خطابۀ او مؤثّرتر خواهد افتاد.” یونانیان قدیم و فلاسفه ایران، خطابه های خود را به ترتیب ذیل ایراد می کردند: ” اول نغمات موسیقی می نواختند و وقتی مستمعین قابلیت درک بیشتری پیدا می کردند، آناً آلت موسیقی را رها کرده و به ایراد خطابه می پرداختند”24 البته کیفیت استفاده از این روش بر عهده کسانی است که در این مورد تخصص دارند. به هر صورت می توان این روش را حداقل در یادگیری مطالب در کلاسهای نونهالان و درس اخلاق اطفال بهائی تعمیم داد.
و بالاخره اثر موسیقی در کار و نظم و انضباط می باشد. معمولاً اطفال از حدود سن 7-6 ماهگی ویژگی های کار و نظم و انضباط در فعالیت هایشان نمودار می شود. کودکان در این سنین فقط به بازی یعنی فعالیت بدون نتیجۀ مطلوب اهمیت نمی دهند بلکه به سوی مرحلۀ فعالیت برای نتیجۀ مطلوب (کار) تمایل پیدا می کنند از دیر باز انسان دریافته که صداهای منظم در تهییج فعالیت و تنظیم کار او تاثیر دارند و از آن هنگام بوده است که برای انجام کارهای سنگین با آواز موزون بر قدرت و نظم کار خود می افزوده است.
طلوعی دیگر(Tlgrm.in/tolouidigar)