از اشعار «محمد علی سلمانی» (۱)
با صدای دلنشین بانو «گلی عطائی»
چون تو روی ز پیش من
وای ز عقل و هوش من
بی تو به آسمان رسد
آه من و خروش من
گوش به قول چنگ و نى
من ندهم که دم به دم
مطرب عشق می زند
زمزمه ایی به گوش من
عشق درید و می درد
پرده خاص و عام را
پرده کشیده تا ز رخ
شاهد پرده پوش من
بار تن است هر سری
کو نشود فدای تو
بار دل است و بار جان
سر که بود به دوش من
زهر اگر دهی مرا
شهد بود به کام من
نیش اگر زنی مرا
قوت دل است و نوش من
غیر دلم که اندر او
هست محبت محبت بهاء
نیست عجب اگر شود
خاک همه نقوش من
۱- جناب سلمانی آرایشگر حضرت بهاءالله با آن که سوادی نداشتند اما قریحه شاعری داشته و گاهی اوقات هنگامی که در نزد جمال مبارک بودند اشعاری زیر لب زمزمه می کردند که شعر فوق یکی از آن ها می باشد.
مشاهده تصویری از محمد علی سلمانی و مرور یکی از خاطرات ایشان (بهاءالله شمس حقیقت صفحه ۲۹۵-۲۹۳)
https://reference.bahai.org/fa/t/o/BKG/bkg-293.html
ویدیوی همراه با تصاویری از اراضی مقدسه و اجرایی از شعر فوق می باشد آهنگساز این ترانه جناب «کامل علی پور» هستند که از آلبوم عشق بهاء (۲) و با صوت دلپذیر بانو «عطائی» می باشد.
کانال تلگرام طلوع کرمل (https://t.me/tolo_e_carmel)