عرفان و جامعه بهائی

نگارنده: موژان مؤمن
ترجمه: حوریوش رحمانی
مقدّمه

در این گفتار چند خصوصیّت ویژه را که در بین نظام های عرفانی ادیان اعم از بودائی، مسیحیّت و اسلام مشترک است مورد مطالعه و بررسی قرار میدهیم. این خصوصیّات عبارتند از:

۱- وجود یک ساختار مبتنی بر سلسله مراتب روحانی با یک رهبر در رأس آن که او را پیشرفته ترین فرد در طریق عرفان دانسته معتقدند که او قادر به هدایت روحانی دیگران در این جهت خواهد بود همراه با شعائری مانند اطاعت و اعتراف.

ادامه مطلب

مفهوم دین

بهاءالله به پیروان خود تعلیم می‌دهد که منشأ تمام ادیان یکی است؛ اصول اساسی آن‌ها با یکدیگر مشترک است، هدف آن‌ها یکی است و تعالیم ادیان مختلف جنبه‌های مختلف یک حقیقت واحد را روشن می‌کند. بر اساس اعتقادات بهائی، دین الهی واحد است و در حقیقت یک دین وجود دارد که در طول زمان و به تدریج بر بشر عرضه می‌شود.[۱۶]

ادامه مطلب

تفسير ‌بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم ‌در آثار شيخ ‌احمد‌ احسائى،‌ حضرت ‌باب ‌و ‌حضرت ‌عبدالبهاء

نگارنده : نادر سعيدى

بحث در مورد معناى بسم‌ الله الرّحمن‌ الّرحيم از مشهورترين و متداول‌ترين مباحث در فرهنگ عرفانى اسلام است. امّا تفسير بسمله در اين دور بديع نيز مورد تأکيد قرار گرفته ومکرراً موضوع بحث واقع شده است. در حقيقت بسم‌الله الرّحمن‌الرّحيم در نهايت خويش بشارتى بظهور حضرت بهاءالله مى‌باشد و بدين‌جهت است که تفسير بسم‌الله تا قبل از ظهور جمال مبارک بطور کامل و صريح ميسّر نمى‌بود. تاريخ ديانت بهائى با مکتب نورين نيّرين شيخ احمد احسائى و سيد کاظم رشتى آغاز ميگردد چرا که اين دو فرد مقدّس مبشّر به ظهور حضرت نقطهٴ اولی‌ وحضرت بهاءالله بوده‌اند.

ادامه مطلب

شرح مختصری از حیات حضرت باب

حضرت باب که نام مبارکشان، سیّد علی محمد است در تاریخ اول محرّم سال 1235 هجری قمری برابر 20 اکتبر 1819 در شهر شیراز متولد شدند. اصل و نسب حضرت باب به حضرت محمد رسول اکرم، راجع و خاندان ایشان به نجابت و اصالت، معروف و موصوف بودند. در ایام کودکی و جوانی چنان آثار عظمت و قدرت از حضرت باب به ظهور رسید که هیچ کس نمی توانست با آن برابری کند.

ادامه مطلب

“بزرگداشت روز درگذشت حضرت بهاءالله”

مه 24, 2018 | مقالات جامعه بهائی
اقتباس از نویسندگان بهائی

حضرت بهاءالله بنیانگذار آئین بهائی قبل از طلوع آفتاب روز ۲۹ ماه می ۱۸۹۲ میلادی پس از ۴۰ سال تبعید، اسارت، آزار و اذیت زمانی که هنوز زندانی دولت عثمانی بودند عالم خاکی را وداع گفته به عالم باقی شتافتند. بدین مناسبت بهائیان در سراسر عالم (۱۹۲ کشور و منطقه) روز ۲۹ ماه می را با جلساتی روحانی به دعا و مناجات می‌پردازند.

ادامه مطلب

گزیده ای از آثار حضرت بهاءالله: آیات الهی (1)

يا اهل بهاء، شما مشارق محبّت و مطالع عنايت الهی بوده و هستيد. لسان را به سَبّ و لعن ِ احدی مَيالائيد و چشم را از آنچه لايق نيست حفظ نمائيد. آنچه را دارائيد بنمائيد، اگر مقبول افتاد مقصود حاصل و الّا تعرّض باطل. ذُروه بنفسه مقبلين الی اللّه المُهَيمن القَيّوم. سببِ حزن مشويد تا چه رسد به فساد و نزاع.

ادامه مطلب

گزیده ای از آثار حضرت بهاءالله: آیات الهی (2)

رگِ جهان در دست پزشک دانا است. درد را می‌بیند و به دانائی درمان می‌کند. هر روز را رازی است و هر سَر را آوازی. درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر. امروز را نگران باشید و سخن از امروز رانید. دیده می‌شود گیتی را دردهای بیکران فرا گرفته و او را بر بستر ناکامی انداخته. مردمانی که از باده خودبینی سرمست شده‌اند پزشک دانا را از او باز داشته‌اند. اینست که خود و همهء مردمان را گرفتار نموده‌اند، نه درد می دانند نه درمان می‌شناسند. راست را کژ انگاشته‌اند و دوست را دشمن شمرده‌اند. بشنوید آواز این زندانی را. بایستید و بگوئید ، شاید آنان که در خوابند بیدار شوند… (1)

ادامه مطلب

گزیده ای از آثار حضرت بهاءالله: آیات الهی (3)

بر احبّای حقّ القا کن که در کلمات احدی به ديده اعتراض ملاحظه منمائيد، بلکه به ديده شفقت و مرحمت مشاهده کنيد، مگر آن نفوسيکه اليوم در ردّ اللّه الواح ناريّه نوشته. بر جميع نفوس حتم است که بر ردّ مَن ردّ علی اللّه آنچه قادر باشند بنويسند… چه که اليوم نصرت حقّ به ذکر و بيان است نه به سيف و امثال آن… اگر نفسی در ردّ مَن ردّ علی اللّه کلمه‌ای مرقوم دارد، مقامی به او عنايت شود که جميع اهل ملأ اعلی حسرت آن مقام برند و جميع اقلام ممکنات از ذکر آن مقام عاجز… چه که هر نفسی اليوم بر اين امر اقدس ارفع امنع مستقيم شود، مقابل است با کلّ من فی السّموات و الارض. (1)

ادامه مطلب

گزیده ای از آثار حضرت بهاءالله: آیات الهی (4)

ای احمد، دیده را پاک و مقدّس نما تا تجلّیات انوار لانهایات از جمیعِ جهات ملاحظه نمائی و گوش را از آلایش تقلید منزّه کن تا نغمات عندلیب وحدت و توحید را از افنان باقی انسانی بشنوی. ای احمد، چشم ودیعهء من است، او را به غبار نفس و هوی تیره مکن. و گوش مظهر جود من است، او را به اَعراض مشتهیه نفسیه از اِصغای کلمه جامعه باز مدار. قلب خزینه من است، لئالی مکنونه آنرا به نفْس سارقه و هوس خائن مسپار. دست علامت عنایت من است، آنرا از اخذ الواح مستوره محفوظه محروم منما. (1)

ادامه مطلب