باستناد از رساله ایام تسعه ص ۴۸۸ این مناجات از آخرین آثار حضرت عبدالبهاء است.
ای ربّ ميثاق، ای نيّر آفاق، عبدالبهای مظلوم در دست نفوسی بظاهر اغنام و بحقيقت گرگان درنده گرفتار گشته هر ظلمی مجری ميدارند و بنيان ميثاق را ويران مينمايند و ادّعای بهائی ميکنند. تيشه بر ريشهٔ شجرهٔ ميثاق ميزنند و خود را مظلوم ميشمرند. نظير بيانی ها که ميثاق حضرت باب را شکستند و از شش جهت تير طعن و مفتريات بر هيکل مبارک زدند، با اين ظلم عظيم خود را مظلوم ميشمردند. حال اين عبد آستانت نيز گرفتار ظالمان گشته و در هر ساعتی حيله و مکری مينمايند و افترائی ميزنند. يا بهاءالابهی حصن حصين امرت را از اين دزدان محافظه نما و سراج های ملکوت را از اين بادهای مخالف مصون بدار. يا بهاءالابهی عبدالبهاء دمی آرام نگرفت تا آنکه امر ترا بلند نمود و عَلَمِ ملکوت ابهی در جميع آفاق موج زد حال نفوسی چند به دسائس و وساوس قيام کردهاند که اين عَلَمِ مبين در امريک سرنگون گردد ولی اميد من بتأييدات تو است. مرا فريد و وحيد و مظلوم مگذار چنانکه شفاهاً و خطًّا وعدهٔ حتمی فرمودی که اين آهوی صحرای محبّتت را از هجوم کلاب بغض و عدوان حفظ ميفرمائی و اين برّه مظلومت را از چنگ و دندان ذءآب کاسره نجات میبخشی. منتظر ظهور عنايات و تحقّق وعد محتوم تو هستم. توئی حافظ حقيقی و توئی ربّ الميثاق، پس اين سراجی را که تو افروختی از اين ارياح شديده حفظ فرما. يا بهاء الابهی از جهان و جهانيان گذشتم و از بيوفايان دلشکسته گشتم و آزرده شدهام و در قفس اين جهان چون مرغ هراسان بال و پر ميزنم و هر روز آرزوی پرواز بملکوتت ميکنم يا بهاءالابهی مرا جام فدا بنوشان و نجات بخش و از اين بلايا و محن و صدمات و مشقّت آزاد کن. توئی معين و نصير و ظهير و دستگير.
نظير بيانی ها که ميثاق حضرت باب را شکستند و از شش جهت تير طعن و مفتريات بر هيکل مبارک زدند، با اين ظلم عظيم خود را مظلوم ميشمردند. حال اين عبد آستانت نيز گرفتار ظالمان گشته و در هر ساعتی حيله و مکری مينمايند و افترائی ميزنند. يا بهاءالابهی حصن حصين امرت را از اين دزدان محافظه نما و سراج های ملکوت را از اين بادهای مخالف مصون بدار. يا بهاءالابهی عبدالبهاء دمی آرام نگرفت تا آنکه امر ترا بلند نمود و عَلَمِ ملکوت ابهی در جميع آفاق موج زد حال نفوسی چند به دسائس و وساوس قيام کردهاند که اين عَلَمِ مبين در امريک سرنگون گردد ولی اميد من بتأييدات تو است. مرا فريد و وحيد و مظلوم مگذار چنانکه شفاهاً و خطًّا وعدهٔ حتمی فرمودی که اين آهوی صحرای محبّتت را از هجوم کلاب بغض و عدوان حفظ ميفرمائی و اين برّه مظلومت را از چنگ و دندان ذءآب کاسره نجات میبخشی. منتظر ظهور عنايات و تحقّق وعد محتوم تو هستم. توئی حافظ حقيقی و توئی ربّ الميثاق، پس اين سراجی را که تو افروختی از اين ارياح شديده حفظ فرما. يا بهاء الابهی از جهان و جهانيان گذشتم و از بيوفايان دلشکسته گشتم و آزرده شدهام و در قفس اين جهان چون مرغ هراسان بال و پر ميزنم و هر روز آرزوی پرواز بملکوتت ميکنم يا بهاءالابهی مرا جام فدا بنوشان و نجات بخش و از اين بلايا و محن و صدمات و مشقّت آزاد کن. توئی معين و نصير و ظهير و دستگير.
مکاتیب جلد ۳، صص ۴۱۶-۴۱۵