در فاصلۀ سالهای 1913-1911 میلادی، برای اولین بار یک ایرانی و یک شرقی، نه به عنوان یک مصرف کنندۀ مبهوتِ فرهنگِ غرب، بلکه به عنوان حامل فرهنگ آزادی و صلح و اتّحاد از شرق به غرب سفر میکند و با این سفر، به یکباره، تمامی منطق سرکوبگر اروپامدار و غربمدار را در هم میشکند.
این ایرانیِ سنّتشکن عباس نوری مشهور به عبدالبهاء، فرزند بهاءالله، بنیانگذار آیین بهائی است. چهرهای ایرانی، که صَرف نظر از پایگاه مذهبیاش، اندیشمندی خلاق و مایۀ افتخار هر ایرانی است. چهرهای که صرفاً به خاطر تعصّب و خشونت مذهبی و توسط هزاران دروغ و اتهام و تهدید به عرصۀ ناخودآگاهی فرهنگی تبعید شده است، درست همانگونه که خود عبدالبهاء در 9 سالگی به همراه پدرش از ایران تبعید گشت.
کدام ایرانی دیگری را سراغ داریم که در اوایل قرن بیستم به غرب سفر نماید تا ضرورت صلح و تمدّن و خردورزی و تکامل را به جهان غرب گوشزد نماید و آنان را به بازسازی همۀ ارزشها و رویکردی جهانشمول و زمانمند دعوت نماید؟
پیام عبدالبهاء نه غربمدار بود و نه شرقمدار. او نه غربستیز بود و نه شرقستیز. برعکس عصارۀ پیام او آن بود که هم شرق و هم غرب باید فرهنگ و انسانیت را در اتّحاد با یکدیگر بازیابی کنند. امّا از طریق این اتّحاد، فرهنگی نوین و جهانشمول متولد میگردد.
برگرفته از مقدمۀ کتاب « عبدالبهاء تولد انسان» نوشتۀ آقای دکتر نادر سعیدی
goo.gl/fnjap6
نسخۀ PDF و ePub این کتاب در کتابخانۀ وبسایت «بهائیان ایران» در لینک زیر قابل دسترسی است:
goo.gl/ykzFrM
وب سایت بهائیان ایران
@bahaisofiran_official