اماکن مقدسهٔ دیانت بهائی

مشرق الاذکار عشق آباد

مشرق الاذکار عشق آباد (اولین مشرق الذکار بهائی ، آسیا ی مرکزی، روسیه، ترکمنستان، عشق آباد)

در حدود سال ۱۸۸۴ میلادی اوّلین گروه بهائیان که شامل ۴ نفر بود وارد عشق آباد شدند .
در سالهای بعد یعنی از ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۹ به تدریج عدّه دیگری از بهائیان از شهرهای اصفهان، یزد و میلان آذربایجان وارد عشق آباد شدند. حج میرزا محمّد علی افنان برادر جناب حاج میرزا تقی افنان وکیل الدّوله (وکیل الحق لقبی است که از طرف حضرت عبدالبهاء به ایشان عنایت شده) از چین به عکّا مشرّف شد و در موقع زیارت مأمور به تحصیل زمین در عشق آباد ،جهت مسافرخانه بهائیان گردید. در مراجعت به عشق آباد وی قطعه زمینی در مرکز شهر از شخصی به نام “اعظم” از اهالی کرمانشاهان خریداری نمود. این زمین به خاطر مالک اصلی آن بعدها به “زمین اعظم” مشهور شد. مرحوم حاج میرزا محمّد علی غیر از زمین اعظم املاک دیگری نیز خریداری کرد و به ایران مراجعت نمود.
در سال ۱۸۸۷ اوّلین ساختمان جامعه بهائی که شامل یک حمّام و یک سالن برای اجتماعات بود در همان زمین اعظم به اشاره حاج میرزا محمّد علی مزبور به شکل قصر بهجی بنا گردید “به شکل حوضخانه مشتمل بر چهار اتاق در دو طرف شرق و غربی تحتانی و در وسط حوض آب و در سمت شمال و جنوبی باز و در طبقه فوقانی از طرف شمالی یک سالون و دو اتاق و در طف جنوبی آن عمارتی نا تمام و بر عکس طبقه زیرین سمت شرق و غربی آن گشاده بود.
هر چند نیّت اصلی بنای مشرق الاذکار بود ولی نظر به اینکه تعداد بهائیان در آن زمان بالنّسبه کم بود و هنوز به عنوان جامعه مستقلّ دینی معروف و شناخته نشده بودند به همان عنوان “مسافرخانه” اکتفا شد.جمعیّت مهاجرین بهائی به تدریج رو به افزایش گذاشت و در سال ۱۸۸۹ شاید به ۴۰۰ نفر بالغ گردیده بود . واقعه شهادت حاجی محمّد رضا اصفهانی(۱۸۸۹م)
درعشق آباد آغاز تحوّل بزرگی در تاریخ جامعه بهائی شهر شد. محاکمه قاتلین در دادگاه نظامی (نوامبر ۱۸۹۰ با حضور قضات روسی که از سنت پترزبورگ اعزام گشته بودند انجام شد. در جریان این محاکمه انفصال و استقلال جامعه بهائی از مسلمین عملاً تحقّق پذیرفت زیرا بر حسب قرار دادگاه پیروان ادیان مختلف در محلّ های جداگانه مستقرّ شدند. پس از تحقیق و بررسی کامل، جرم جنایتکاران محرز و مسجّل گردید و آن دو قاتل به اعدام محکوم گشته و ۴ تن از هم دستانشان به حبس و تبعید به سیبری و دیگری به حبس محکوم گردیدند. این قضیّه باعث شهرت و اعتبار جامعه بهائیان گشت و ضمناً آن دادرسی برای نخستین بار عدالت را در حقّ بهائیان که در وطن اصلی مورد انواع ستم و بیداد قرار می گرفتند اجرا نمود. از آن پس بهائیان آ زادانه و بدون بیم و واهمه ای به فعّالیّت پرداختند چه که از طرف حکومت اجازه اقامت در ممالک روسیّه و آزادی در اجرای مراسم دینی را یافتند. تعداد بهائیان در سال ۱۹۰۲ به طور تخمین به ۱۰۰۰ نفر بالغ می گردید.
در سال ۱۳۱۴ ه.ق (حدود ۱۸۹۷) ابتدا بهائیان پس از کسب اجازه از حکومت به تأسیس یک مدرسه ابتدائی پسرانه در عشق آباد موفّق شدند. محلّ این مدرسه در سمت شرقی زمین اعظم قرار داشت.
برای انجام و تحقّق این امربه دستور مبارک مرحوم حاج میرزا محمّد تقی افنان (وکیل الدوله) از یزد عازم عشق آباد شد و پس از ورودش در سال ۱۳۱۹ ه.ق اقدام به تدارک مقدّمات بناء مشرق الاذکار از جمله کسب اجازه ساختمان، تهیّه نقشه و جمع آوری اعانات از یاران نمود. در مورد طرح و نقشه مشرق الاذکار قبلاً حضرت عبدالبهاء توسّط زائرین راهنمائی کلّی را فرموده بودند و همان دستور مبارک راهنمای مهندس نقشه کش دولتی روس بود. ساختمان در ماه رمضان ۱۳۲۰ (۲۸ نوامبر ۱۹۰۲) آغاز شد و در سال ۱۹۰۴ به طور رسمی در حضور والی آخال و حاکم ماوراء خزر ژنرال سوبوتیچ General Subotich و بسیاری از مقامات رسمی و جمع کثیری از احبّاء سنگ بنای مشرق الاذکار توسّط خود والی گذاشته و بنای مشرق الاذکار آغاز گردید. عکس این مراسم حتّی تا اواخر رژیم کمونیستی روی جلد کتابی که برای راهنمایی توریست های عشق آباد چاپ کرده بودند دیده میشد. به هر حال، این بنا زیر نظر استاد علی اکبر یزدی و مهندسی روسی بنام فولکوف Volkov ساخته شد. پس از پوشیده شدن گنبد مشرق الاذکار در سال ۱۳۲۵ و گچ کاری داخل آن جناب وکیل الدوله افنان عازم ارض اقدس گردید و از آن پس فرزند ارجمندش حاج میرزا محمود افنان مباشرت به اتمام آن بنا نمود و وی نیز مانند پدر با سخاوت و فتوت مبالغ کثیری در این راه صرف کرد. بسیاری از جزئیّات از قبیل گچ کاری خارج و ایوان ها و ستون های گچ بری شده طبقات بالا و پائین و عرشه گل دسته ها و حوض های اطراف و دروازه و باغچه بندی و طرح خیابان ها و محجرهای سه طرف باغ و امثال ذلک هنوز ناتمام مانده بود که از تبرّعات بهائیان و جناب میرزا محمود افنان مخارج آن تأمین میشد.

از آغاز شروع بنا تا پایان مشرق الاذکار تقریباً ۱۹ سال طول کشید.
مشرق الاذکار بهائیان از تمام مساجد و کلیساهای شهر بزرگتر بود و در واقع بزرگترین بنا در تمام عشق آباد به شما می آمد. در چهار گوشه باغ مشرق الاذکار چهار عمارت دیگر بنا شده بود: اوّل مدرسه پسرانه شامل سالن تأتر و نمایش، دوّم مدرسه دخترانه و دو کودکستان(۱۹۰۷)، سوم سالن بزرگ اجتماعات و چهارم عمارت مخصوص برای اقامت مسافرین، کتابخانه و قرائت خانه عمومی (۱۹۱۷- ۱۸)
مشرق الاذکار بهائیان در قلب شهر عشق آباد واقع و محاط به چهار خیابان و اطرافش باغ و گل و سبزه بود و زیبائی و عظمت آن جالب انظار عموم بود. ارتفاع گنبد از روی زمین تا بالاترین نقطه آن ۳۵ متر بود. در بزرگ برای ورود و خروج معمولی به طرف جنوب یعنی مقابل بزرگترین و بهترین خیابان شهر قرار داشت. جلوی آن ایوانعلی بلندی بنا گردیده بود و دو طرف ایوان دو مناره به فرم مساجد اسلامی ساخته شده بود ولکن چون مقصود از بنای مناره گفتن اذان نبود در داخل آن راهی برای بالا رفتن تعبیه نگردیده بود. مشرق الاذکار در وسط هشت قطعه زمینی که جمعاً یک باغ وسیع را تشکیل میداد جلوه گر بود. باغ مشتمل بر خیابان ها و باغچه های گل به فرم های مختلف مطبوع طرّاحی شده، و گلخانه و حوض ها بود. بدینگونه که درمقابل هر ضلع از اضلاع مشرق الاذکار خیابانی و میانه خیابان ها باغچه ها و در وسط هر باغچه حوض نُه گوشه های مطابق اضلاع مشرق الاذکار به محور عدد ۹ ساخته شده بود. اطراف خیابان ها به درختان سرو و کاج و ارغوان و امثال آن زینت یافته بود و این باغ ها که با چمن و گل طراوت و زیبائی خاصّی داشت بر روی همه مردم باز بود.در ساختمان مشرق الاذکار دو مهندس روسی شرکت داشتند. یکی که در همان ابتدای کار به خاطر بد رفتاری با کارگران و اینکه نمی خواست طول گنبد را مطابق میل بهائیان بسازد کنار گذارده شد. دیگر مهندس ولکوف که ساختمان را به اتمام رساند و سالن بزرگی که گنجایش نهصد نفر را داشت ساخت. وی در خلال بنا در گذشت و بهائیان مرقدی برای او در قبرستان روس ها بنا کردند. حضرت عبدالبهاء زیارت نامه ای به یاد او صادر فرمودند که درآن چنین مذکور است که من خود در تشییع جنازه حاضر بودم.در فوریه ۱۹۳۸ با شدّت و حدّت زیاد مقامات حکومتی دست به کار شده تمام مردان بهائی را (و حتّی بعضی از بانوان را) توقیف و حبس کردند. زنان و کودکان را جمعاً به سر حدّات ایران برده و رها کردند. آن مظلومان خود را با وضعی ناگوار به شهرها و قراء ایران رسانده و مورد کمک و مساعدت جوامع بهائی محلّی قرار گرفتند. تعداد ۵۰۰ نفر از مردان را به حبس های طولانی و تبعید در نقاط دور دست سیبری و مناطق قطبی محکوم کردند که عدّه زیادی از آنان به واسطه آزارها و کمبود غذا و کار اجباری در شرائط بسیار دشوار تلف شدند و جز عدّه کمی از جامعه بزرگ عشق آباد کسی در آن شهر باقی نماند. تمام تشکیلات بهائی تعطیل شد و مشرق الاذکار در اختیار دولت قرار گرفت و به صورت موزه و سالن نمایشگاه آثار هنریArt Gallery درآمد.

در سال ۱۹۴۸ در طیّ زلزله شدید ترکمنستان که نیم بیشتر عشق آباد ویران گشت آسیب فراوان به ساختمان معبد وارد شد. در سالیان بعد عدم نگاهداری از ساختمان و سالها ریزش برف و باران آن را هر چه بیشتر از پای درآورد. بالاخره بر حسب تصمیم مقامات دولتی و شهرداری به علّت ترک ها و شکاف های وارده و ترس از فروریزی آن، بقایای مشرق الاذکار در سال ۱۹۶۳ بالکلّ ویران شد و در جای آن میدان عمومی تأسیس گشت و مجسّمه شاعر ترکمن مختوم قلی در میان آن نصب گردید.


طلوعی دیگر(Tlgrm.in/tolouidigar)