حضرت عبدالبهاء: آیا همیشه روی زمین سفر میکنید؟ اگر میتوانستید به آسمان سفر کنید، بهتر نبود؟
هانس (متحیّر): آسمان؟ هرگز نشنیدهام کسی به آسمان برود. غیرممکن است
حضرت عبدالبهاء (با لبخند): چرا غیرممکن؟ مگر الیاس به آسمان نرفت؟ مگر مسیح بعد از مصلوب شدن و استقرار در زیر خاک به آسمان صعود نفرمود؟
هانس (متحیّر): من نه الیاسم نه مسیح. من دو بال برای پرواز ندارم. به نظر میرسد که باید یک جفت بال برای پرواز داشته باشم.
حضرت عبدالبهاء: همه چیز ممکن است. مسیح میفرماید، «پس همانطور که پدرتان در آسمان کامل است، کمال یابید.» شما میتوانید یک جفت بال داشته باشید. یک بال “محبّتالله” و بال دیگر “انقطاع از ماسویالله.”
هانس: پس مقصود شما این آسمان ظاهری نیست.
حضرت عبدالبهاء: مقصود من آسمانی است که مسیح از آن نازل شد و به آن صعود فرمود. یعنی آسمان اراده و مشیت الهی؛ آسمان روحانیت.
هانس: چگونه میتوان به آسمان صعود کرد؟ آیا خیلی دشوار نیست؟
حضرت عبدالبهاء: مشکلتر از پیاده سفر کردن دور دنیا نیست. وقتی که تعالیم مسیح قلب را احاطه کند و در اختیار گیرد و به انسان امکان دهد که خادم عالم انسانی شود، صعود او به آسمان بسیار آسان خواهد شد.
هانس: امّا در این عصر، مسیحیان اوامر مسیح را فراموش کردهاند.
حضرت عبدالبهاء: شما به دیگران چکار دارید؟ طبق تعالیم مسیح زندگی کنید.
هانس: حق با شماست. تمام تلاش خود را به کار خواهم بست
…………….
حضرت عبدالبهاء: حتّی یک پرنده میتواند به اطراف عالم پرواز کند. این کار مشکلی نیست. پس پرندۀ باغ ملکوت شو و چون ملائک به سوی عوالم آسمانی پرواز کن. میتوانم اطمینان دهم تجربیاتی که کسب میکنی بسیار شگفتانگیز و عالی خواهد بود.
هانس: امیدوارم یک جفت بال قوی به دست آورم تا این وظیفۀ دشوار را بتوانم انجام دهم.
حضرت عبدالبهاء: دعا میکنم وقتی به ناصریه میروی، به این زادگاه حضرت مسیح وارد میشوی، روح الهی بر تو نازل شود و بالهایی از نور به تو اعطاء گردد تا بتوانی در فضای لایتناهی الهی پرواز کنی و شگفتیهای خلقت او را مشاهده نمایی.
هانس: من هم برای حصول این مقصود دعا خواهم کرد.
شمارهٔ ۳، صفحات۲۰-۲۲