حکایات امری و خاطرات مسجونین

ندای تو را شنیدیم

در زمان ناصرالدین شاه ظالم عده ای را به بند کشیدند و تعدادی از بابیان را نیز در زندان سبزه میدان انداختند این پر کین و سلطان جابر روزی به زندان رفت و امر نمود که سینه زندانیان را با سیخ های سرخ شده داغ کنند تا عبرت دیگران شود در بین زندانیان بهائی در سبزه میدان جناب سید نصرالله میر آفتاب که سالخورده و پیر بود وجود داشت.

به فرمان شاه یکایک زندانیان را با سیخ های سرخ شده شکنجه نمودند . وقتی نوبت به سید نصرالله رسید طبق معمول به وی گفتند حال نوبت توست اگر حرفی یا وصیتی داری چند دقیقه فرصت است تا آخرین حرف خود را بگویی. سید نصرالله گفت اجازه می خواهم فقط دو رکعت نماز بخوانم. مامورین شکنجه گفتند حالا چه وقت نماز خواندن است؟ او گفت این نماز حضرت ابراهیم است و در هر موقع روز می توان تلاوت نمود. در این وقت سید نصرالله به خواندن نماز مشغول شد وقتی نماز به آخر رسید سر را به سجده گذاشت و در دل خود گفت یا جمال مبارک این سیخ های سرخ شده از آتش با این پوست و گوشت لطیف بدن من هیچ تناسبی ندارد. قربانت گردم قدرت خود را نمایان ساز و مرا از دست این جلادان خدا نشناس نجات بده. وقتی سید نصرالله سر از سجده برمی دارد ملاحظه می کند که صدای فراشان دولتی از هر طرف بلند است و فریاد می زنند که طبق فرمان شاه سید را داغ نکنید و او را آزاد سازید. لذا مامورین مربوطه سید نصرالله را آزاد می کنند. او از یکی از فراشان می پرسد چه اتفاقی افتاده که شاه دستور استخلاص مرا صادر کرده؟ فراش مذکور می گوید والا حضرت ولیعهد که بسیار مورد علاقه و دلبند اوست سخت بیمار شده و دچار دل درد شدیدی گشته و مرتبا فریاد می زند و از درد می نالد. اطبا بر بالین او حاضر شده و به مداوای او پرداختند اما از معالجه ولیعهد مایوس هستند و معالجات مفید واقع نگردیده. یکی از اطبای معالج ولیعهد به شاه عرض کرد که در زندان سبزه میدان که پشت قصر سلطنتی است سید بی گناهی را داغ می کنند دستور فرمائید که او را آزاد کنند تا خداوند رحیم و کریم در عوض آرامش و صحت و سلامتی ولیعهد ما را به ایشان مسترد دارند. لذا اعلیحضرت فرمان عفو سید نصرالله را صادر نمود و ایشان آزاد گردید.
حضرت بهاءالله ندای وی را شنیدند و او را نجات دادند. هیکل مبارک لوحی به اعزاز سید نصرالله نازل می فرمایند که آن لوح منیع توسط دکتر منوچهر سلمانپور ترجمه شده است که جهت حسن ختام به مقداری از آن اشاره می شود:

هو الاقدس الاعظم الاعلی یا نصرالله … سمعنا ندائک و ما ذکرته اجبناک بالحق و انا المجیب .
مضمون این آیه : ای نصرالله … شنیدیم ندای تو را و آنچه ذکر شده بود در آن قبول کردیم تو را به راستی و من هرآینه اجابت کننده می باشم .

مأخذ :عقاب زرین ، جلد ٢ ، صفحه ۱۴