حضرت عبدالبهاء مثل اعلای دیانت بهائی

نگاهی به نقش حضرت عبدالبهاء در زمینه سازی برای انقلاب مشروطه

به مناسبت یوم عهد و میثاق
بررسی فصل عبدالبهاء، ایران و انقلاب مشروطه از کتاب قرن انوار

یکی از فصول کتاب قرن انوار با بررسی خدمات برجسته ی عبدالبهاء (عباس افندی) شروع می شود. در ابتدا سلوک و رفتار ایشان و سپس بررسی اثر خارق العاده ی ایشان در ادامه طرح می شود: “رساله مدنیه” که در واقع تحلیل و بررسی از اصول تجدد است که بایستی در برنامه های توسعه ی هر کشوری علی الخصوص ایران مد نظر قرار بگیرد. رساله مدنیه اصول روحانی راهنمای تجدید بنای جامعه ایران است. در این فصل نه تنها رساله مدنیه، که دیگر آثار و نوشته های عبدالبهاء نیز مورد بررسی قرار می گیرد که همگی در راستای تشویق به فعالیت برای بازسازی اخلاقی ایران و تلاش برای بیداری وجدان حیات جمعی بود.

نتایج اقدامات عبدالبهاء در چند دهه قبل از مشروطه در ایران، ایجاد و تاسیس مدارس بهائی، درمانگاهها، ایجاد فرهنگ جدیدی در جامعه ی بهائی که برابری و عدالت را ارج می گذاشت، ترویج زبان اسپرانتو، ایجاد شبکه ای از پیک نامه رسان، ایجاد حمام های مدرن (دوش) و … بود.

بعد دیگری از مشارکت بهائیان در آبادانی ایران، از راه ترویج فرهنگ دموکراسی در مشروطه بوده است. عبدالبهاء بهائیان ایران را ابتدا به حضور در فرایندهای تقویت کننده ی جریان مشروطه تشویق کرد. مشارکت سیاسی ای که وحدت آفرین باشد و نه تفرقه انداز از آرمانهای همیشگی عبدالبهاء و به طور کلی آئین بهائی بوده است. بیت العدل در این رابطه می نویسند که : ” حضرت عبدالبهاء سرمشقی برای نحوه مقابله با مبارزاتی که بهائيان بناست در آينده با آنها رو به رو شوند ارائه فرمود بدين صورت که جامعه محاصره شده بهائی را هدايت فرمود تا در اوّل کار آنچه در قوّه دارد برای اصلاحات سياسی بکوشد سپس چون اين مجهوداتش با بدگمانی و بدخواهی رو به رو شد به کلّی خود را کنار بکشد. ارزش و قدر اين شيوه را فقط در عصر ديگری می‌توان شناخت که از نظر سياسی از عصر ما پخته‌تر و بالغ‌تر باشد. “

فصل دوم به وقایع همزمان دیگری نیز در جامعه جهانی می پردازد: انقلاب گروه ترکان جوان. این انقلاب سبب شد که عبدالبهاء از زندان عثمانی رهایی یابد و بتواند آزادانه به مصر و کشورهای اروپایی و امریکایی سفر کند و تعالیم صلح آفرین، عدالت پرور، آزادی و رهایی بخش و روحانی آئین بهائی را انتشار دهد. عبدالبهاء در مصر توانست با نفوس بلند پايه مسلمانان سنّی از روحانيّون، وکلای پارلمان، صاحب‌ منصبان اداری و اشراف به بحث و گفتگو بپردازد.

بیت العدل در این فصل توضیح می دهند که: ” در ميان الواح صادره لوحی را از حضرت عبدالبهاء ميخو‌انيم خطاب به بهائيان دهکده کشه که در عنوانش نام قريب ١٦٠ نفر از ايشان ذکر شده بود. در اين لوح اين قرن را “قرن انوار” خوانده و در بيان معنای اين عبارت فرموده است که اصل وحدت عالم انسانی را بايد به ديده قبول بنگرند: “مقصد اين است که احبّای الهی بايد بدخواه را خيرخواه دانند… يعنی به دشمن نوعی رفتار کنند که سزاوار دوستان است. به جفاکار چنان معامله نمايند که لايق يار خوشرفتار. نظر به ذنوب و قصور و عداوت و ظلم و ستم اعدا نکنند.”

چه عجب است که می‌بينيم که در اين لوح از جمعی قليل از بهائيان ستمديده در اين گوشه مهجور از کشوری که عمدتاً از ترقّيات اجتماعی و فکری در ممالک ديگر محروم و بی خبر است خواسته شده است که ديده بگشايند و به جای آنکه ملاحظات حقير محلّی را مدّ نظر قرار دهند به وحدت و اتّحاد عالم انسانی ناظر باشند: “بلکه به اين نظر نمايند که جمال مبارک بشر را عباد جليل اکبر فرموده و خلق را مسبوق به رحمت بيان نموده و کلّ را به محبّت و الفت و يگانگی و فرزانگی و وفا و مهربانی به عموم نوع انسانی امر فرموده و به قيدی مقيّد ندانسته.” در اينجا بيان حضرت عبدالبهاء فقط برای بالا بردن سطح معرفت و ادراک مردم نيست بلکه خواهان عمل و متعهّد گشتن آنان است و از فوريّت و اعتماد و قطعيّتی که در اين بيان وجود دارد می‌توان قدرت و قوّه‌ای را احساس کرد که سبب ترقّيات بهائيان ايران در سال‌های آينده شد و آنان را در انتشار و ترويج امر الهی و در پرورش نيروهائی که برای پيشرفت تمدّن لازم است آماده ساخت و طرح مدنيّتی نوين را برانگيخت.”

https://pictr.com/images/2017/07/04/ZISNx.png


به نگاه نو بپیوندید: @Rethinking