زیارت حسین
یکی از قدماء احباب به نام جناب آقا رضا سعادتی چنین حکایت کرده است :
در زمان مسلمانی در یزد بودم . روزی دو نفر از واعظین بالای منبر ذکر مصائب حضرت حسین را میکردند و من به ناله و زاری پرداختم و از عمق جان از برای زیارت روی دلجوی حسین ناله و شیون آغاز نمودم به قسمی که همه حاضرین را متأثّر و متألّم ساختم . روضهخوانی به پایان رسید و مجلس متفرّق شد . در کوچه یکی از آن دو واعظ مرا نزد خود خواند و از من پرسید :