پدرش شاهزاده محمد تقی میرزای حسام السلطنه پسر فتحعلی شاه قاجار است که غالب اوقات در بروجرد حکومت میکرده است.
ایشان چون از خانواده سلطنت و هم از اهل علم و تقوی و در لباس روحانیت میزیست بشیخ الرئیس ملقب و بدین سمت مشتهر و در شعر نیز حیرت تخلص میفرموده است . جناب شیخ، مدارج علوم عربی و ادبی و فقه و اصول و حکمت را یکی بعد از دیگری در خراسان و کربلا و نجف در محضر تنی چند از افاضل علما بسرعت طی کرد – نزد ملا ابراهیم سبزواری که در آن زمان از حکمای مشهور مشهد بشمار می آمده کتب مهمه حکمت و کلام را بپایان برد و شرح منظومه حاجی ملا هادی سبزواری را تماما درس گرفت، علوم شرعیه یعنی فقه و اصول و متفرعاتش را هم نزد ملا محمد رضای سبزواری و میرزا نصرالله مجتهد و حاجی ملا عبدالله مجتهد کاشانی که همگی از معاریف علماء بودند تحصیل کرد. آنگاه برای اخذ اجازه اجتهاد سفر بعتبات عالیات کرد، ابتدا شش ماه در کربلا مقیم شد و سپس چهار ماه در نجف اقامت و در هر دو نقطه از محضر اجله اساتید استفاده نمود و بالاخره بسامرا شتافته و دو سال تمام در حوزه درس حاجی میرزا محمد حسن شیرازی مجتهد اعلم شیعیان به اکمال معارف دینی پرداخت و از او اجازه اجتهاد گرفت. و ایشان در علم و فضل نه تنها در ایران و عتبات عالیات بلکه معروف دولت عثمانی بودند. ایشان برای مدتی در خراسان، مشهد و قوچان، زمامدار امور شرعیه بودند. و اما کیفیت تصدیق و ایمانش به امر مبارک اینکه در آن اوقات که از محضر مرحوم حجة الاسلام حاج میرزا حسن شیرازی مجتهد معروف و مرجع بزرگ شیعه کسب فیض مینمود، روزی بر حسب اتفاق از استاد می پرسد که این بهائیها چه می گویند؟ حضرت ایشان در جواب میفرمایند اصول دین تحقیقی است بروید تحقیق کنید تا بر اظهارات و مطالب آنها واقف گردید. جناب حیرت از این جواب مختصر حدیث مفصل می خواند و متوجه می شود که موضوع خالی از اهمیت نیست و لهذا در صدد تحقیق بر آمده سفری به مکه کرد و از آنجا به ارض مقصود عزیمت نمود و حضور حضرت عبدالبهاء مشرف گشت و در همان دیدار اول بر حقیقت امر مذعن و ساجد گردیده و به شرف ایمان نائل آمد.
نگاری آمد از بیدا ز رویش نور حق پیدا
جهان بر حسن او شیدا تمشی کن تماشا کن
یکی خورشید پنهانی دمید از صقع روحانی
بیا انوار یزدانی تمشی کن تماشا کن
شب قدر و فتوح آمد تنزل کرده روح آمد
دم فجر و صبوح آمد تمشی کن تماشا کن
کانال تلگرام آموزه های دیانت بهائی
@ayine_bahai01