زندگینامهٔ مؤمنین دیانت بهائی

استاد جوانمرد شیرمرد

دانشمندی پاک طینت که در بهار سال 1260 قمری در شهر یزد بدنیا آمد و با آنکه در آن زمان مکتب و مدرسه ای برای تحصیل اطفال زرتشتی وجود نداشت با بهره از هوش و استعداد فوق العاده در کودکی سواد خواندن و نوشتن را آموخت، او از جمله جوانانی بود که مانکجی صاحب ( از زرتشتیان پارسی نژاد هندوستان که برای کمک در امور همکیشانش به ایران آمد) انتخاب نمود تا در مدرسه شبانه روزی اش تحصیل کند،

او مدت هفت سال در طهران به فراگیری علوم مشغول بود و معلومات فارسی و عربی خود را نزد میرزا ابوالفضائل گلپایگانی تکمیل نمود سپس به یزد بازگشت و مکتبی برای جوانان زرتشتی گشود و سیزده سال به تدریس پرداخت.
ایشان در تنظیم اسناد و وکالت نامه و عقد نامه و اسناد دولتی به سبب علم و خط زیبایش به هم کیشان خویش کمک می نمود و اولین دفتر دار پارسیان به شمار میرود. وی سفر کوتاهی به هندوستان داشت و پس از بازگشت مدرسه کیخسرو را بنیاد نهاد و مدیریت آن را بعهده گرفت، او یکی از اعضای فعال و دبیر انجمن زردتشتیان بود. شرح ایمانشان آنکه ایشان برای کشف حقیقت چهل روز را مشغول دعا و مناجات شد و ظهور شاه بهرام را آرزو داشت. بعد از دوره چهل روزه عبادت از زیارتگاه خارج شد و در بین راه حاجی آقا محمد علاقه بند را ملاقات و در چند جلسه تبلیغی با دیانت بهائی آشنا شد و تصدیق دیانت بهائی نمود. در جواب پرسش های او لوح هفت پرسش از قلم حضرت بهاءالله نازل گشت. بعد از ایمان از طرف دستوران (پیشوایان زرتشتی) مورد مخالفت قرار گرفت و تهدید به قتل شد و مجبور به ترک شهر گردید و مدرسه ای که خود بنا نموده بود را بعد از چهل و شش سال خدمت رها نمود او تا آخر حیات در ایمان خود راسخ بود و به کرات توسط هم کیشان سابق مورد اذیت و آزار قرار گرفت تا آنکه در سال 1307 شمسی در 85 سالگی به جهان باقی شتافت.
یادشان جاوید


کانال تلگرام آموزه های دیانت بهائی
@ayine_bahai01