در قزوین دیده به جهان گشود پدرش محمد جعفر خان از تجار چرم بود .
میرزا موسی پس از فوت پدر به کرمانشاه رفت و مشغول تجارت گردید اما به جهت اشتیاقش به طبابت راهی تهران شد و در مدرسه دارالفنون به تحصیل طب پرداخت و پس از تکمیل تحصیلات به کرمانشاه مراجعت نمود و به طبابت اشتغال ورزید چیزی نگذشت که از اطباء مشهور شد و بعد از چندی به دعوت حاکم به قزوین مراجعت نمود .
جناب حکیم در قزوین موسسه ای به نام دواخانه عمومی تاسیس کرد و ادویه فرنگی وارد نمود و مردم را به طب جدید و دواجات تازه آشنا ساخت و از برکت همین دواخانه افراد متعددی به فن دواسازی آگاه شدند و از یمن موسسه ایشان عده ای از فقرا و بی نوایان به داروی مجانی رسیدند و بیماران تهی دست درمان شدند .
ایشان پس از ملاقات با مبلغین بهائی و جناب سمندر به آئین بهائی اقبال نموده و در کمال شوق و شور مشغول به معرفی امر به نفوس مستعد گردید سپس برای دیدار حضرت عبدالبهاء به ارض مقصود شتافت و پس از بازگشت مدتی در مشهد و سپس در تبریز ساکن شد و با اشتیاقی روز افزون به تبلیغ امر مشغول گردید.
آن مرد جلیل در خضوع و وقار و تواضع بی مثیل و بخشش و سخاوتش زبان زد خاص و عام بود چنانکه روز و شبی نبود که بر خان نعمت و بر گرد سفره رنگینش چند نفر مهمان از فقیر و غنی و یار و اغیار حاضر نباشند حسن سلوک و رفتار و محبت و دلسوزیش در مداوا و تاثیر کلمات مخلصانه اش در قلوب سبب شد در شهر مشهور شود چون اربابان جهل چنین دیدند بر قتلش نقشه ریختند یاران و احباب وقتی متوجه شدند اسباب گریز او از شهر را فراهم نمودند .
پس از آن میرزا موسی خان به شهر های مختلف سفر نمود و اعلان حقانیت امر جدید می نمود تا نهایتا در سال 1302 شمسی در شهر قزوین و در سن نود سالگی عالم فانی را وداع گفت .
یادشان جاوید
کانال تلگرام آموزه های دیانت بهائی
@ayine_bahai01