آثار حضرت بهاءالله: قسمت هایی از تجلیّات مبارک
تجلّی اوّل که از آفتاب حقیقت اشراق نمود معرفت حق جلّ جلاله بوده و معرفت سلطان قِدَم حاصل نشود، مگر به معرفت اسم اعظم. اوست مکلّم طور که بر عرش ظهور ساکن و مستویست و اوست غیب مکنون و سرّ مخزون. کتب قبل و بعد الهی به ذکرش مزین و به ثنایش ناطق بِهِ نصب عَلَم العلم فی العالم و ارتفعت رایة التّوحید بین الامم.
جمال قدم در حیفا و الواح نازله در آن شهر
نگارنده: وحید رأفتی
مقدرات الهیه چنین اقتضاء نمود که در اراضی مقدسه، مدینهء حیفا نیز محل نزول اجلال جمال قدم جل اسمه الاعظم واقع شود و دیدار از این مدینه منجر به تحقق وعود کتب مقدسه و نزول آثار و تأسیس مشروعاتی گردد که در تاریخ امر بهائی منشأ تحولات و اقدامات عظیمه بوده و تأثیرات آن در اعصار آیندهء امر بهائی نیز همچنان باقی و برقرار خواهد ماند.
نگاهی به آثار حضرت بهاءالله
نويسنده: نادر سعيدى
اگر چه مولد حضرت بهاءالله ايران بود و ظهور امر بهائى شگفتترين و شکوهمندترين حادثه در تاريخ ايران و جهان، امّا تاکنون نويسندگان و انديشمندان ايران در رويگرد خويش به اين رخداد ايرانى از تحقيق علمى و جدّى سر باز زده و در نتيجه تنها منبع داورى در مورد ديانت بهائى لعن و طعن سنّت پرستان فرهنگى و تکفير و تکذيب سران مذهبى بوده و مىباشد. اين مقالهٔ کوتاه دعوتى است از هموطنان عزيز به اتّخاذ روش علمى و انصاف و استقلال نظرى در خصوص نهضت جهانى بهائى که مايهٔ افتخار ايران و ايرانيان است.
لوح مبارک احمد نازله از قلم حضرت بهاءالله
لوح احمد – مضمون فارسی
«اوست آن پادشهِ آگهِ دانا»
این کبوترِ بهشتی است که بر شاخسارانِ درختِ جاودانگی، آوای خوشِ وَرجاوَندی سر داده است و پاکان را بسوی الله و یکتاپرستان را به درگاهِ نزدیکِ خداوندِ بخشنده، بشارت می دهد. همو آگاهی می دهد به وارستگانِ از دنیا، از خبری که از سوی یکتاخدایِ شاهنشهِ عزیز و یگانه رسیده، و دوستداران خدای را به آستانِ مقدّسش و این نظرگاهِ روشن رهنمون می گردد:
دعای استخلاص حضرت بهاءالله
إنّهُ لَهُوَالمُقتدِرُ المُختار
يا مالِکَ الأسْـماء و فاطِـرَ السّـماء خَلِّصْ أَحِبّاء مِنْ سِـجنِ أَعـداء اِنَّکَ سلطانَُ القَضـاء و المُشرقُ مِن اُفُقِ البَـداء يا اَصلَ البَقـاء لَعَمرُ البَهاء لا تَقطَعُ الرِّجـاء فَانصُر هـؤلاء اَنتَ الحاکِمُ عَلی ما تَشاء و فِی قَبضَـتِکَ مَلَکوتُِ الإنشاء قَـد شُحِذَ الاَنيابَ لِلَحْمِ الاَحبابْ اَنَ احْفَظِ الأصحابَ يا مالِکَ الـرِّقابِ و الحاکِمُ فِی المَآبِ .
دعای قبل از خواب
اَنتَ الذّاکِرُ و اَنتَ المَذکورُ
یا اِلهی و سَیِّدی و مَقصودی اَرادَ عَبدُکَ اَن یَنامَ فی جِوارِ رَحمَتِکَ وَ یَستَریحَ فی ظِلِّ قِبابِ فَضلِکَ مُستَعیناً بِحِفظِکَ وَ حِراسَتِکَ. اَی رَبِّ اَسأَلُکَ بِعَینِکَ اَلَّتی لا تَنامُ اَن تَحفَظَ عَینی عَنِ النَّظَرِ اِلی دُونِکَ. ثُمَّ زِِد نورَها لِمُشاهَدَةِ آثارِکَ وَ النَّظَرِ اِلی اُفُقِ ظُهورِکَ. اَنتَ اَلّذی ضَعُفَتْ کَینُونَةُ القُدرَةِ عِنْدَ ظُهوراتِ قُدرَتِکَ. لا اِلهَ اِلّا اَنتَ القَویُّ الغالِبُ المُختارُ.
لوح مبارک حضرت بَهاءُالله خطاب به سلطان ایران ناصرالدّین شاه قاجار
1394/09/19
حضرت بهاءُالله شارع دیانت بهائی در روند و جریان تشریع و تبیین و ابلاغ پیام عمومیشان به جهانیان، در حینی که در حبس و تبعید بودند، الواح مهمین و عظیمی نیز خطاب به پادشاهان و رؤسای دینی و سیاسی و فرهنگی جهان صادر و نازل فرمودند و در این الواح، ضمن بیان مقصودشان، آنان را به تجدید بنای عالم و ایجاد صلح جهانی و وحدت عالم انسانی دعوت فرمودند و عواقب عدم توجه به پیامشان را گوشزد ایشان فرمودند.
لوح مبارک سلطان ایران با اعرابگذاری و لغتنامه
تنظیم: عزیزالله سلیمانی اردکانی
در تاریخ ۱۱۵ بدیع
نصایحی از حضرت بهاءالله
مارس 29, 2018 | مقالات جامعه بهائی
…ای دوستان سزاوار آن که در این بهار جانفزا از باران نیسان یزدانی تازه و خرم شوید. خورشید بزرگی پرتو افکنده و ابر بخشش سایه گسترده. با بهره کسی که خود را بی بهره نساخت و دوست را در این جامه شناخت… عالم بین باشید نه خود بین، اهریمنان نفوسی هستند که حائل و مانعند مابین عباد و ارتفاع و ارتقاء مقام شان.
متن کامل قصیده مبارکه رشح عما
بنقل از رحیق مختوم ج ۱ ص ۱۸۴
اشعار رشح عما منزله در سیاهچال تهران
صادره از قلم جمال اقدس ابهی
گزیده ای از بیانات مبارکه حضرت بهاءالله
حضرت بهاءالله می فرمایند:
« ولِله خلفَ سُرادق القدس عبادٌ یَظهَرُنَّ فی الارض و ینصُرُنَّ هذاالامرَ و لن یَخافُنَّ من احدٍ ولو یُحاربُنَّ معهم کلُ الخلایق اجمعین. اولئک یقومُنَّ بین السموات و الارض و یذکُرُنَّ اللهَ باعلی ندائِهم و یدعون الناسَ الی صراطِ الله العزیز الحمید.. »
پس از حضرت بهاءالله
پس از حضرت بهاء الله بنابر وصیت نامه ي صریح ایشان ، پسر ارشدشان ، عباس که با وجود لقب هایی که پدر بزرگوار به ایشان داده بودند ، تنها خود را عبدالبهاء نامیدند، اداره ي امور جامعه ي بهائی را به عهده گرفتند.