ندای تو را شنیدیم

در زمان ناصرالدین شاه ظالم عده ای را به بند کشیدند و تعدادی از بابیان را نیز در زندان سبزه میدان انداختند این پر کین و سلطان جابر روزی به زندان رفت و امر نمود که سینه زندانیان را با سیخ های سرخ شده داغ کنند تا عبرت دیگران شود در بین زندانیان بهائی در سبزه میدان جناب سید نصرالله میر آفتاب که سالخورده و پیر بود وجود داشت.

ادامه مطلب

محمود قصّابچی چگونه ایمان آورد؟

جناب ابوالقاسم فیضی ، ایادی عزیز امرالله

در حین بحث و فحص، نامه‌ای از ناشناسی برای وی می‌رسد غیرمنتظر و غریب‌المطلب. قرائت این نامۀ تجارتی تأثیر شدید در وصول او به پایان سیر و سلوکش می‌نماید و وی را به وادی مقصود می‌کشاند.

ادامه مطلب

حکایت حضرت عبدالبهاء و هاخام کلیمی

ویلارد هچ[۱]

پاییز سال هزار و نهصد و دوازده بود. در معبد امانوئل، کنیسۀ یهودیان اصلاح‌طلب، در خیابان ساتر Sutter، شمارۀ چهارصد و پنجاه، واقع در مرکز شهر سان فرانسیسکو، انبوه جمعیت موج می‌زد. در بالکن، روی زمین نشسته بودم؛ هم می‌شنیدم و هم می‌دیدم.[۲]

ادامه مطلب

ابواب بسته چگونه باز می‌شود؟

خانم آگنس الکساندر در ژاپن فعّالیتی چشمگیر داشت. نحوۀ عزیمت او به ژاپن داستانی جالب است. خود او گوید:
در وقتی که جنگ اوّل شروع شده بود من در سویس بودم و اثاث من در آلمان بود. نه پول داشتم نه لباس کافی.

ادامه مطلب

جوهر وفا

از يادداشتهاي روزانه حضرت اَمةُ البهاء , روحيه خانم

امروز علي اصغر را به مريض خانه بردند . در اين سه چهار روز اخير , بِالمرّه صحت خود را از دست داد و هر چه حال او خرابتر مي گردد , حال ما هم پريشان تر مي شود .

ادامه مطلب

امورت‌ را به حضرت بهاءالله واگذار

خانم نور خاطره شیرین و شنیدنی زیر را بیان نمودند:
من پس از ازدواج با سرهنگ عزت الله نور به شرف ایمان مشرف گشتم وقتی فرمان مطاع حضرت ولی امرالله به عموم احبای ایران دائر بر شرکت در نقشه مهاجرتی 45 ماهه صادر گردید من خیلی جوان بودم و همسرم با درجه ستوان یک در ارتش ایران خدمت می کرد .

ادامه مطلب